#عاشورایحسینی
#شانزدهمصفر
#نویسنده_مریمالساداتچاوشیزاده
احوال اهلبیت(ع) پس از ورود به مدینه
وقتی که اهلبیت امام حسین(ع) به مدینه نزدیک شدند امام سجاد(ع) به فردی به نام بشیر فرمودبه داخل مدینه برو و مردم مدینه را از کشته شدن ابا عبدالله و سایر شهدا با خبر کن بشیر به مدینه داخل شد و به مسجد رفت و اشعاری خواند و مردم گریه و نوحه کردند سپس بشیر گفت امام سجاد(ع) همراه با اهلبیت ایشان در نزدیکی مدینه به شما نزدیک می شوند مردم همه به سوی خارج مدینه شتافتند و دور خیمه امام را گرفتند، امام از خیمه اش بیرون آمد در حالیکه دستمالی بر دست مبارکش گرفته و اشک چشم خویش را پاک می نمود و مردم کرسی ( منظور منبری است که برای امام سجاد(ع)آورردند— اولین منبر روضه خوانی ابا عبدالله این منبر و این مکان است و توسط امام سجاد(ع) بر پا گردیده است که از آن بالا رفت و شرح شهادت پدر بزرگوار خود را بیان فرمود) و آنچنان گریه او را فرا گرفته بود که خودداری نمی توانست بکند و صدای مردم به گریه و ناله و نوحه زاری بلند بود و پس از آنکه مردم آرام شدند خطبه ای ایراد نمود.
روایت شده که حضرت زینب(س) نیز وقتی به در مسجد پیامبر رسید در را گرفت و خطاب به جدش رسول خداﷺ فرمود: یا جداه همانا برادرم حسین(ع) را کشتند و من خبر شهادت او را برایت آورده ام و پیوسته ایشان مشغول گریه بود و اشک چشمش خشک نمی شد و امام سجاد(ع) نیز هرگاه آب و طعام برایشان می آورند و می فرمودند: من چگونه آب و طعام بخورم و حال آنکه پسر رسول خداﷺ را باشکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند و آنقدر می گریست تا طعام و آب با آب دیدگان مخلوط می شد و پیوسته به این حال بود تا خدای خود را ملاقات کرد.
رباب مادر سکنیه(س) بعد از ورود به مدینه در زیر سقف ننشست پیوسته شب و روز گریست تا از غصه و حزن از دنیا رفت.
بعد از شهادت امام حسین(ع) زنی از بنی هاشم سرمه در چشم نکشید و خود را خطاب ننمود و دود از مطبخ بنی هاشم بر نخاست تا پس از 5 سال که عبیدالله بن زیاد لعین به درک واصل شد.
* اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ *
ادامه دارد ... .💯
@shabih_shohad_bashim