#عاشورایحسینی
#هفدهمصفر
#نویسنده_مریمالساداتچاوشیزاده
گوشه ای از فرجام قاتلانحسین بن علی(ع)
1-هلاکت یزید بن معاویه (لعنة الله علیهه)
یزید سرمست از پیروزی ها و موفقیت ها روزی با جمعی از لشگریان و هواداران خود به قصد شکار به طرف صحرا رفتند آنان به مسافت دو روز راه را طی کرده و از دمشق فاصله گرفته بودند که ناگهان آهویی ظاهر گردید. یزید جهت نشان دادن شجاعت و دلاوری خویش به یاران و سپاهیان خود گفت: کسی از شما همراه و پشت سر من نیاید من خودم این آهو را شکار خواهم نمود سپس اسب خود را دنبال آهو به حرکت در آورد و به سرعت از سپاهیان فاصله گرفت. آهو از این بیابان به آن بیابان و از این نقطه به آن نقطه ی دیگر می رفت تا به یک وادی هولناک و دره ی ترسناک قدم گذاشت در حالیکه هنوز فرار می کرد و یزید او را تعقیب می نمود ناگهان عطش شدیدی بر او غلبه نمود و چیزی از آب و غذا همراه نداشت ناگاه چشمش به فردی افتاد که کوزه ی آبی در دست دارد از او آب خواست، مرد پس از دادن مقداری آب از او پرسید: تو کیستی گفت: من امیرالمومنین یزید بن معاویه هستم. آن مرد پرسید:آیا تویی قاتل حسین بن علی(ع)؟ تویی که فرزند رسول خدا(...)را کشتی؟
و از جا بلند شد تا یزید به سرعت پا به فرار گذاشت ولی ناگهان پای او در رکاب اسب گیر کرد و اسب شروع به دویدن نهاد و هرچه سرعت داشت از آن مرد فاصله گرفت، سر و صورت یزید در اثر کوبیده شدن خون آلود شد و به درک واصل شد.
افرادی که همراه یزید به شکار آمده بودند به تعقیب او آمدند و او را یافتند در حالیکه او از رکاب است خود آویزان بود و مرده بود و آنان بدون یزید به دمشق بازگشتند.
* اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِیَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ *
ادامه دارد ... .💯
@shabih_shohad_bashim