eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
387 دنبال‌کننده
38.5هزار عکس
27.2هزار ویدیو
358 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 حاکم اسلامی در با کدام مجوز حکومت می‌کند؟ 💬تمام امت ها و نحله ها اعم از یونانى ها، و چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، حکومت را در جامعه، امرى ضرورى تلقى کرده و معتقدند: جامعه بدون حکومت نمى تواند جامعه اى پایدار باشد. ❌فقط گروهى از به نام عجارده، قائل هستند: حکومت، لازم نیست؛ و وقتى به (ع) اعتراض مى کردند و مى گفتند: «لاحکم إلاّ للّه» مقصودشان از ، همان فرمانروایى بود. ⛔️ این سخن که جامعه نیازى به حکومت ندارد و بدون حکومت، مى تواند زندگى کند سخنى بى اساس است؛ گویندگان این سخن، هستند که معنى آیه شریفه «اِنِ الحکم إلاّ للّه» را و خیال کرده اند: امیرى و فرمانروایى، منحصراً مخصوص است در حالی که که منحصر به خداست، و است نه فرمانروایى؛ 👈 چون فرمانروا باید در میان مردم و از جنس آنان باشد تا بتواند فرمانروایى کند؛ و خدا که تا در میان مردم باشد و فرمانروایى کند. 🔺 گروهى از ها بر این عقیده اند که اگر از بین برود، دیگر نیازى به نداریم و مراد آنان از اختلاف طبقاتى یعنى همه ، یک نوع درآمد و یک نوع زندگى داشته باشند. ❌سخن این گروه عملاً باطل است؛ چون سالیان درازى اینها اختلاف طبقاتى را از بین بردند؛ ولى به حال خودش باقى بود. 💬آنها فکر مى کردند، فقط به خاطر اختلاف طبقاتى، دولت را لازم دارند؛ در حالى که حتى اگر اختلاف طبقاتى هم نباشد در میان مردم، وسیله فراوان است و ها و ها گاهى آتش جنگ را روشن و شعله ور مى کند؛ براى چاره اى جز یک نوع حکومت نیست. 💬اتفاقاً در کلمات امیرمؤمنان علی(ع) هم به این مسأله اشاره شده که جامعه نمى تواند بدون دولت، زندگى کند؛ آن حضرت زمانى که شنید جملۀ: « لا حُکْمُ اِلاّ لِلّهِ» را می گویند، فرمـود: 🔰 « است که از آن شده است. 💬آرى، حکمى نیست مگر براى خدا، ولى اینان مى گویند: زمامدارى مخصوص خداست!؛ در حالى که براى مردم، لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در او به راه حقّش ادامه دهد و بهره مند از زندگى گردد؛ و نیز به وسیله آن حاکم جمع گردد؛ و به توسط او جنگ با دشمن سامان گیرد و راهها به سبب او امن گردد؛ و در فرمانروایىِ وى حق ناتوان از قوى گرفته شود، تا مؤمن نیکوکار راحت شود، و مردم از شرّ بدکار در امان گردند». ✅بنابراین وجود حاکم، ضرورى است حتى ؛ چون حاکم فاجر هم به خاطر این که بتواند حکومت کند، و تا حدى ایجاد مى کند و از به مملکت، جلوگیرى مى کند. پس هر چند این حاکم، فاجر و گناهکار است اما در عین حال وجودش بهتر از نبودش مى باشد. نتیجه آن که در میان جامعه حتماً باید امیر و حاکمى باشد. 👌اما مطلبى که لازم است به آن پرداخته شود این است که شیوه حکومت اسلامى چیست؟ 📌برای پاسخ به شیوه حکومت داری در عصر غیبت در روزهای اینده با ما همراه باشید 📙 ؛ شیوه حکومت داری در عصر غیبت 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
⭕️ تعریف "مستضعف" توسط رهبر انقلاب در سال ۵۹ ! 🔺برگرفته کتاب شرح خطبه اول نهج‌البلاغه (سال ۱۳۵۹) 🔸"گفتیم که انبیا از طبقات مستضعفند. حالا برویم در واقعیت تاریخی ببینیم چه جوری بوده. از لحظه بعد از تولد، حضرت موسی به دامان یک خانواده مستکبر می افتد؛ یعنی فرعون. میشود فرزند سوگلی خانواده فرعون؛ در همین طبقه بزرگ میشود. در کودکی هیچ کدام از ماها آن مقدار لذتی که موسی برده، نبرده ایم؛ يقينا غذائی که به موسی میدادند در دوران شیرخوارگی و در دوران کودکی، غذای یک خانواده نبوده؛ بهترین وسایل زندگی و تجمل و راحت و زینت برای موسی آماده بود. یک اشراف زاده و شاهزاده کامل ... پیغمبر ما در یک خانواده از لحاظ قبایلی سطح بالا متولد میشود یعنی در مکه پیغمبر ما نوه سوگلی و عزيز رئيس مکه است؛ یعنی عبدالمطلب ‌... پس از ازدواج با حضرت خدیجه (س) پیغمبر میشود ثروتمند نسبی مکه ... اینکه شما میگویید که اسلام با شمشیر علی و ثروت خديجه پیشرفت نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که پیغمبر او در یک خانواده اشرافی نسبی به دنیا آمده، ثانیا در دوران اصلی زندگی اش تا هنگام بعثت، باز با یک وضع مرفه و زندگی متمول زندگی کرده. 🔹بعضی مثل ایوب پیغمبرند که مورد ابتلاء خدا قرار گرفت؛ این ابتلاء چه بود؟ این بود که باغستانهایش و درختهایش همه از بین رفتند؛ پس (ثروت داشت؛ باغستان داشت، درخت داشت، ملک داشت؛ همه از بین رفتند، سوختند و این پیامبر) صبر کرد؛ این را که دیگر شنفته اید ... وقتی که داود پیغمبر به حکومت و به قدرت رسید، آن وقت فرزندش سلیمان متولد شد همین پیغمبر برگزیده خدا در خانه یک حاکم، یعنی داود به دنیا آمده و فرزند او است؛ دقت کردید؟ خب، از این قبیل باز هم داریم. مثلا ابراهیم در خانه یک بت تراش به دنیا آمده و بت تراش جزو آن طبقات پابرهنه مستضعف جامعه نبودند. آن طوری که در اقوام گذشته و ادیان گذشته میدانیم، بت تراشها در جامعه جزو مقدسین بودند، یعنی جزو کسانی بودند که یک جنبه امتیازی در جامعه داشتند و ابراهیم در آن خانواده به دنیا آمد. 🔸ما دو مطلب در اینجا در کنار هم داریم: یکی اینکه امیرالمؤمنین در این خطبه میگویند که پیغمبران مردمی بودند از مستضعفان و مردمی بودند متواضع و خاک نشین و خاکسار، دوم اینکه پیغمبران در منشأهای اجتماعی مرفه و بالا نیز متولد شدند و رشد پیدا کردند؛ آیا اینها با هم منافات دارد؟ نه، با هم منافاتی ندارد ... این عدم منافاتی که من میخواهم بیان کنم، برای روشن شدن یک مسئله اصولی است. من میخواهم افسانه پنداری لزوم وابستگی انقلابیون به طبقات پرولتر به قول آقایان و طبقات مستمند و پابرهنه را با این بیان بشکنم؛ این افسانه یک افسانه دروغ است. اینکه گفته میشود باید در طبقات مستمند و پابرهنه و کارگر به وجود آمده باشد و رشد کرده باشد، خلاف است. آنچه لازم است این نیست، آنچه لازم است آراستگی انقلابی به اخلاق انقلابی است؛ دقت کنید! ما لازم داریم که انقلابیون، چه رهبر انقلاب و چه پیشروان و پیشاهنگان انقلاب و چه توده انقلابی، با اخلاق انقلابی، با خصلتها و خلق و خوی انقلابی آمیخته و آراسته باشند؛ ما این را لازم داریم، ما این را میگوییم. مادیون و تحلیل کنندگان و مفسران بغلط، گمان میکنند آن کسی میتواند از این اخلاق انقلابی و خوی و خصلت انقلابی برخوردار باشد که خود در طبقه ای که آنها نامش را طبقه مستمند و پابرهنه و پرولتاریا میگذارند رشد کرده باشد و پرورش پیدا کرده باشد؛ بغلط این تصور را دارد؛ ما میگوییم نه، لازم نیست. 🔹حالا مستضعف را معنا میکنم که یعنی چه گفتم مستضعف به معنای پابرهنگان وگرسنگان مستمندان نیست معنای وسیع‌تر و عمیق‌تری دارد ... در جامعه جاهلی، ما دو دسته آدم داریم: یک دسته انسانهایی که جامعه را تدبیر میکنند و پیش میبرند، اختیار و زمام کار جامعه دست اینها است؛ یک عده هم انسانهایی که زمام کار جامعه دست اینها نیست، در جامعه بیکاره اند، هیچ کاره اند... طبقه اول مستکبرینند طبقه دوم مستضعفین. مستضعفینی که در توده مردم قرار دارند دو جور هستند: مستمند و غیر مستمند؛ یعنی آن آدم بدبختی فقیر کشاورز با روزی پانزده ساعت کار بدنی در زير آفتاب و برف و باران هم جزو مستضعفین است، آن کسی هم که نه، آن قدر زجر نمیکشد، یک دکانی دارد و یک زندگی معمولی و یک کاسبکاری یا یک حقوق اداری، مستضعف است ... انبیا در این خطبه شریفه و طبق بیان امیرالمؤمنین جزو طبقات مستضعف جامعه اند." 🔹پس از بیانات اخیر رهبری معظم درباره تصحیح برداشت غلط از معنای مستضعف، برخی غرض‌ورزان ضدانقلابی و ازخدا‌بی‌خبران انقلابی‌نما هیاهو راه انداختند که مبانی فکری انقلاب اسلامی در حال تغییر است و ناجوانمردانه رهبر انقلاب را به جابجایی مفهوم مستضعف متهم کردند،حال آنکه‌ بازهم روسیاهی ماند برای زغال. این خود آنانند که منحرفان زمانه‌اند! ✍ 🌺‌‌🇮🇷 @shabnamsh
⭕️ یکی علیهِ همه! ➖ تاملی در یک رویکرد موذیانه علیه عدالتخواهی 🖊 : ◀️ سیاستِ ، موذیانه‌ترین رویکرد محافظه‌کاران است و هدفش روشن‌تر از روز. 🔸 ابرتحلیلگران و مغزهای متفکرِ محافظه‌کاری، که همواره در تاریکخانه‌هایشان از اسرار پرده برمی‌دارند و با حرف‌های مگو، مریدانشان را به عوالم غیب می‌برند و مدعی‌اند که مو را از ماستِ سیاست بیرون می‌کشند، بعید است از و تنوعِ حاکم بر میدان عدالتخواهی بی‌خبر باشند؛ و ندانند که فاصلۀ برخی از این دسته‌ها، در مبانی، روش و هدف، گاه از زمین تا آسمان است. 🔹 امروزه طیف وسیعی، با خاستگاه‌های مختلف و متفاوت، داعیۀ عدالتخواهی دارند، که اتفاقاً سهم وفاداران به آرمان‌های انقلاب اسلامی در میان آنها، بسیار پررنگ‌تر از باقی گرایشات است. این کثرت، بیش و پیش از هر چیز، نشانۀ مسئله‌بودگی است. 🔸اما منفعت محافظه‌کاران، در کتمان این تکثر است. اگر این تکثر را بپذیرند، ناگزیر از تن دادن به سطحی از عدالتخواهی می‌شوند و این، خط قرمزشان است؛ اساساً محافظه‌کار شده‌‎اند تا عدالتخواه نباشند! 🔹 لفاظی‌های مزورانه‌شان در سر دادن شعارهایی مانند «عدالتخواهی مطلوب» و این قبیل تعابیر نیز، لاف در غریبی‌ست؛ چرا که هیچ‌گاه شروع‌کنندۀ هیچ حرکت واقعی برای تحقق عدالتخواهیِ تمیزشان نبوده‌اند. 🔸 هر مثالِ تحقق‌یافته‌ای هم در لابلای لفاظی‌هایشان بیاورند، اتفاقاً نه محصول عمل خودشان، که میوۀ مجاهدتِ عدالتخواهانِ جوانی‌ست که به عنوان متهمانِ بالفعل، در لیست سیاهشان جا گرفته‌اند. 🔹در این کشاکش، بهترین راهبرد، یکی‌انگاری همۀ عدالتخواهان و برجسته‌سازی و تعمیمِ یک ذائقه و یک شیوه با هدف خنثی‌سازی شیوه‌های دیگر است. 🔸 برجسته‌سازیِ یک ذائقه و یک شیوه از عدالتخواهی، بیش از آنکه مرهون قابلیت‌ها و امکانات خود آنها باشد، به واسطۀ دم‌ودستگاه رسانه‌ای و تبلیغی محافظه‌کاران میسر شده است! 🔹 همان دم‌ودستگاهی که با ولعِ تمام برخی شیوه‌های خاص را بزرگنمایی کرده تا تعمیم بدهد، هیچ اعتنایی به گروه‌هایی که با دست خالی و متعهدانه، از تاراج سرمایه‌هایی مانند ماشین‌سازی تبریز و کشت و صنعت مغان و... جلوگیری کردند، نمی‌کند. چرا؟ آیا آنها بودند؟! هرگز. پس چرا نباید دیده شوند؟ 🔺 پاسخ ساده است؛ مقصود اصلی محافظه‌کاران، انقلاب‌زدایی از طریقِ «عادی‌سازی فساد»، «فرسایش سرمایۀ اجتماعی»، «بی‌اعتناسازی عمومی نسبت به سرنوشت انقلاب» و «ناامید کردن مردم از اصلاح‌پذیری نظام» است. باطل‌السحر این هدف ضدانقلابی، رفع بی‌عدالتی است و رویکرد موذیانۀ یک‌کاسه‌سازیِ عدالتخواهان برای مهار هر نوع عدالتخواهی اتخاذ شده است. ➖➖➖➖➖➖➖ @shabnamshabna