eitaa logo
🌻مجموعه شادی رسان💪🏴🇮🇷
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
755 ویدیو
8 فایل
آرامش ، شادی و موفقیت در زندگی شانسی نیست بدست آوردنیست.🌷 فقط کافیه قوانین زندگی رو یادبگیریم و عمل کنیم ، ارتباط با ادمین @adminshadiresan
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻در مورد حال بد یا بیماری خود با کسی صحبت نکنید... 👈بیماری با فکر و توجه بیش از حد به آن در بدن ماندگار می‌شود. 👈اگر حالتان زیاد خوب نیست، لازم نیست در موردش با دیگران حرف بزنید،‌ مگر این که دنبال درد و بیماری بیشتر باشید. 👈وقتی به حرف‌های مردم در مورد مریضی‌شان گوش می‌کنید،‌ انرژی بیماری‌شان را افزایش میدهید. 👈به‌جای این کار موضوع صحبت را عوض کنید و درباره چیزهای خوب حرف بزنید و با قدرت روی سلامتی آن‌ها تمرکز کنید. 👈به حرف‌هایی که مردم در مورد پیری و فرسودگی و بیماری‌های مختلف می‌زنند گوش نکنید. 👈حرف‌های منفی برایتان هیچ سودی ندارند و تنها ارتعاشتان را منفی می‌کند.   | عضوشوید 👇 @shadiresan
👈ظرفیتش همینه ! خانمی در جلسه مشاوره از بی‌مهری شوهرش خیلی گله‌مند بود. می‌گفت دیگه خسته شدم. این همه محبت می‌کنم، عشق می‌ورزم ولی آقا به اندازه‌ی یک‌دهم من هم بلد نیست مهرورزی کنه. وقتی با آقا تنهایی صحبت میکردم فهمیدم همسرش رو خیلی دوست داره و از نظر خودش تمام تلاشش رو میکنه ولی خانم راضی نمیشه... یاد این جمله‌ی بی‌نظیر گابریل گارسیا مارکز افتادم که می‌گفت: «اگه کسی تو رو آنگونه که دوستش داری، دوست نداره، این دلیل نمیشه که تو رو با تمام وجودش دوست نداشته باشه». ممکنه تو به اندازه‌ی یک سماور همسرت رو دوست داشته باشی و اون تو رو اندازه‌ی یک لیوان. اگر چه اون کمتر از تو، تو رو دوست داره اما تمام وجودش همین‌قدره. نمی‌خوام بی‌مهری برخی از مردها را توجیه کنم، بلکه می‌خوام نمود رفتاریشون رو توضیح بدم. برخی مردها(و حتی برخی خانم‌ها) ظرفشون برای محبت ورزی کوچیکه، چون محبت‌ورزی رو یاد نگرفته‌اند، توی خونه‌ای بزرگ شده‌اند که این رفتارها را از پدر و مادرشون ندیده‌اند‌. نه تنها محبت کردن، هدیه دادن، زیبا صدا کردن همدیگر رو ندیده‌اند، بلکه دائم مورد سرزنش، کتک، تحقیر و تهدید قرار گرفته‌اند. برای همین، حتی وقتی می‌خوان عاطفه‌ورزی کنن، چون ظرفشون کوچیکه، به‌چشم نمیاد. خانم‌ها نمی‌خوام بگم باید سوخت و ساخت ولی می‌خوام بگم وقتی از این زاویه به قضیه نگاه کنید، قضاوتتون و حتی تصمیم‌گیری‌تون تغییر می‌کنه. وقتی حضرت یوسف رو آوردن تو بازار برده‌فروشان مصر، همه جمع شدن، حتی بزرگای مصر هم اومدن. تو جمعیت یه پیرزن بود که دو تا کلاف نخ تو دستش بود، یه نفر که کنارش ایستاده بود، ازش پرسید اینا چیه؟ پیرزن گفت: کلاف نخ! پرسید: واسه چی آوردی؟ گفت: آوردم تا باهش یوسف رو بخرم! طرف خندید گفت: آخه با دو تا کلاف نخ که نمیشه فردی مثل یوسف رو خرید، پیرزن اشک تو چشاش جمع شد و گفت: می‌دونم با دو تا کلاف نمیشه یوسف رو خرید، اما من با تمام سرمایه‌ام آمده‌ام برای خرید! البته ناگفته نماند که آدم‌ها وقتی می‌فهمند که ظرف وجودشون کوچیکه باید بروند و تلاش کنن، مطالعه کنن، مشاوره بگیرن که ظرفیتشون رو بالا ببرند و مهارت زندگی کسب کنند. 🌐 @diba_313 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─