فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعری در شعر خود نام رضا آورده است
با ظرافت نام زیبایش به جا آورده است
شک ندارم از جوادش خواسته اذن دخول
هر که در شعرش نشانی از رضا آورده است
شعر گفتن از رضا شاید به ظاهر ساده است
دور بودن از مرامش کینه ها آورده است
شاهد خون جگرها بوده زهرای علی
کینه های بدری و خندق بلا آورده است
ریشه دارد کربلا در بغض و تزویر و ریا
در ادامه صد بلا در نینوا آورده است
ظلم های کربلا ظلمی به تاریخ بشر
بشکند دستی که جام زهر را آورده است
حضرت خون خدا جا مانده در دشت بلا
آن مسیحی را ببین تشت طلا آورده است؟
کاظمین تا کربلا و مشهد و خاک بقیع
شرح عشق و عاشقی را با صفا آورده است
شعله های عاشقی تابیده بر کل زمین
هرکجا اهل دلی بوی خدا آورده است
خون دلها میخورد اهل نظر از عقده ها
دل سر دستش گرفته ربّنا آورده است
گرچه شاعر ادّعایی در نظر بازی نداشت
مطلع شعر خودش را با رضا آورده است
#مهدی_ملک
#چهارشنبههایامامرضایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای لحظههای پر تپش عاشقانهام
پایان نمیدهم به حضور قشنگتان
#پریسامصلح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
(بسم رب الحسین)
#غزل_مرثیه_شهادت
#حضرت_علیّ_اکبر_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
در رُخِ ماهِ تو انگار ، نبی زنده شده ست
صورتت بیشتر از پیش درخشنده شده ست
پیش چشــمان پدر ، چنـــد قدم راه برو
چقَدَر این قد و بالات برازنده شده ست
از صدای نفَسَـت ، نام علـــی می شــنوم
عالمی در دل این نام ، پناهنده شده ست
صوت تکبیر تو گل کرده به لب در میدان
یاعلی گفتنت این بار چه کوبنده شده ست
"اَشْهـَـــدُ اَنَّ علـــیّاً وَلیُ اللّٰـــه" چه کــرد
که چنین چرخش شمشیر تو بُرّنده شده ست
یوسفــم ! دیر رســیدم که تن و پیرهنت
سهم چنگال چنین لشکر درّنده شده ست
قطعه قطعه شـــدنت ای غزل دفتر عشق
به چار پارهٔ بی قافیــه ماننــده شده ست
نقش اعضای تن پاک تو بر صفحهٔ دشت
با کدامین قلمِ خونْ جگری کنده شده ست؟
باد از هُــرم نفســـهای تو ســرگردان است
آب از خشکیِ لبهای تو شرمنده شده ست
خاک ، پیراهن گلگون شده از پیکر توست
آتش از داغ تو اینگونه گدازنده شده ست
عطر پیراهنت افتاده در آغــوش نسیم
روی هفتاد و دو آلاله پراکنده شده ست
باز هم وقت نماز است ، اذان گوی حرم !
عرش از نغمــهٔ زیبای تو آکنده شده ست
سرت ای ماه جبین ! بر سرِ نی دیدنی است
ماه از روی دل آرای تو تابنده شده ست
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یوسف احساس من
در چاه باشد بهتر است!
تا که ماهم را
به دست مشتری ارزان دهم
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با عاشقان نشین و همه عاشِقی گزین
با هر که نیست عاشِق ، کم گوی و کم نِشین...
#رودکی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد شیرین تو از صدها رسیدن بهتر است
مردنم با عشق تو از دل بریدن بهتر است
مثل آن شیری که شد درگیر چشم صید خود
دورتر می پایمت چون از ندیدن بهتر است
تا ببیند چشم من را می کشم چشم تو را
پر خمارش میکشم اینگونه دیدن بهتر است
بعدچشمت آسمان را می کشم روی درخت
با سر انگشتان خونینم کشیدن بهتراست
چیست سهم مرغ عشق از زندگی، کنج قفس؟
فرصتی یک روزه هم باشد پریدن بهتر است
یاد من دادی پریدن را به وقت بی کسی
پیله ای بی تو به دور خود تنیدن بهتر است
جرعه جرعه زهر میریزی به کام تلخ من
پر بکن پیمانه را چون سر کشیدن بهتر است
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باور نمیکنم، که تو از من گذشتهای!
این سرنوشت را به که من بازگو کنم...
#الهه_نودهی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خاک کوی امام رئوف
#چهارشنبههایامامرضایی
تا به صحن رضامکان دارم
در بهشتآمدم امان دارم
دلم انوار دیگری دارد
اشک از چشم خود روان دارم
میرود دل به سوی کرب وبلا
از حریمش چه ار مغان دارم
ضامنم می شود ریوفی که
از کراماتش این نشان دارم
بی پناهم بسویش امده ام
آتشی در دلم نهان دارم
دل گره بسته امبه باب جواد
نور چشمی ازاو چو جان دارم
از دل ودیده اشک می بارم
جوی باری چنین روان دارم
روضه خوان میشود دلم این جا
سر بر این سجده بی گمان دارم
سر پناهم چو می شود آقا
من زکویش در از جنان دارم
آرزوی من است و همراهش
من سایل چه اب ونان دارم
رزق منمیرسد زخوان کرم
از خراسانش آرمان دارم
جنت است صحن دل ربای رضا
شور عشقی به این مکان دارم
امن باشد حریم زائر شان
هر چه دارم من از همان دارم
کر بلا می دهد ومی دانم
اربعین اتشی نهان دارم
بارگاهش مکان امن من است
هر نفس اوست گر که جان دارم
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
-تو کجایی؟
در گستره بی مرزِ این جهان
تو کجایی؟
-من در دوردستترین جای جهان ایستادهام:
کنار تو...
#احمد_شاملو
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان همدان برگزار میکند:
سومین محفل راوی ماه
(محفل ارادت هنری به ساحت ائمه علیهم السلام)
با شعرخوانی:
محمود حبیبی کسبی
احمد علوی
فریبا یوسفی
و
شاعران استان همدان:
علی اصغر حمدیه
مهدی طراوتی توانا
فرشاد سپهرپور
مجری :
رضا ابوذری
زمان:۵شنبه۴ مرداد۱۴۰۳
ساعت: ۲۰ الی۲۲
مکان: همدان. اعتمادیه،پارکپرواز، فرهنگسرای پرواز
#پروانهایدردامعنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۳۶ 🎬
ابوعمر:ببینم
چی توگوش هم پچ پچ میکنین؟!
پاشین ,پاشین بیایین بالا,ام عمرداره میره ,بایدبالا رامرتب کنید وظرفها را بشورید ....
چشمکی به لیلا زدم اهسته وگفتم:شب برای نقشه ام,بهترین وقته....😊
لیلا هم راضی بلندشد ورفتیم بالا....ام عمر داشت میرفت رو به شوهرش:کوچکی را میخوای برای کنیزی نگهداری میتونی ,اما من چشم دیدن بزرگی را ندارم تا مابرمیگردیم از شرش خلاص شو.
این عفریته ی بی چشم ورو واقعا فکرمیکرد که ملکه ی دربار شده وماهم خادمان درگاهش ومرگ وزندگی ما دردستان اوست....با تنفر نگاهم را به او دوختم وارزو کردم که اوهم طعم اسیری رابچشد.
بکیر از داخل ماشین مدام بوق میزد,بالاخره همه شان رفتند.
اووف ,اتاقها بهم ریخته بود واشپزخانه هم مملواز ظرفهای نشسته...:
ابوعمر:لیلا..قلیان من را اتیش کن وبیاور, خودتم بیا اون اتاق,سلما توهم به وضع اشپزخانه رسیدگی کن,حق نداری تحت هیچ شرایطی از اشپزخانه بیرون بیای.
لیلا رنگش مثل زردچوبه ,زرد شده بود به طرف زیرزمین رفت تا زغال برای قلیان ابوعمربیاورد.
دلم مثل سیروسرکه میجوشید,این پیرمرد پست وحیوان صفت برای لیلا چه نقشه ای در سر داشت.
مشغول جم کردن اشپزخانه بودم که لیلا قلیان را اماده کرد وبه طرف اتاقی که ابوعمر بود رفت واشاره کرد که میترسد,میخواست من هم همراهیش کنم.
دلم رابه دریا زدم وبه خواسته لیلا تن دادم,البته قبلش چاقویی تیز را زیرلباسم پنهان نمودم ,هنوز به اتاق نرسیده بودیم که ابوعمراز درگاه اتاق سرک کشید وگفت:هی کنیزک چشم سفید..سلما توکجا؟؟
برگرد,لیلا...لیلای زیبا فقط بیاید.
بادستان چروکیده وشیطانی اش دست لیلا راگرفت وبه طرف خود کشید وبا هم داخل اتاق شدند...
در اتاق را بست تا باخیال راحت به هدف شیطانی اش برسد...
چند دقیقه ای نگذشته بود که....
#ادامه_دارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11