eitaa logo
کلبه ی شعر
2.2هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
اولین دریافتی شاعر گرامی نگین عشــــــ❖ــــق کربلا اینجاست خاکش پر زعشق وجاودان پیکری صد چاک وبی غسل و کفن، آرام جان در بیابان در میان خارها گم شد گلم روی نیلی، دختری بی گوشواره شد نشان روضه خوان با اشک می گوید:علی اصغر چه شد؟! طفل شش ماهه گلویش، ازعطش، سیراب دان روضه ی معجر نگو... از کوفه تا شامش بگو از خرابه، یا که مشک پر ز آبش... روضه خوان از اسیری که تب وتاب غمش، افزون ز پیش جرعه جرعه، درد می نوشد ز کین کوفیان در اسیری گریه کردم، گریه هم مرهم نشد نیزه ها و طبل شادی، داغ یارانم... ضمان نیزه و رأسی که قرآن را تلاوت می کند طعنه ها هم می شنیدم داغ دل... از این وآن تیر می آید به خیمه، می شود آتش به پا می گریزد طفل زخمی، تانسوزد بی گمان آسمان خون گرید اینجا، ننگ بر ذات شما درمیان طشت، لبهایی کبود از خیزران هیات بیت الرقیه در مسیر حق ودین می دهد صدها غلام وتشنه لب تا پای جان C᭄‌᭄⚘⊱کامله منصوری៑ဳ✍☘ ✶❃ ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ ❃✶៑ဳ ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Reza Narimani - Masalan To Ghabool Kardi (128).mp3
4.59M
مثلا من الان توی راه کرببلاهستم ‌اربعین 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نبستم بار و کم کم جمع شد یک سفره ی دیگر نشد کرب و بلا در اربعینت سهم این نوکر در آوردم زتن بعد از چهل شب رخت مشکی را قبول افتاد یا نه؟ پاسخش با حضرت مادر... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
دومین دریافتی از شعرای بزرگوار درسوک حضرت رقیه یک دختر سه ساله با این همه کرامت کوچک ولی تو گویی گشته خمیده قامت آن صورت چو ماهش گشته سیاه ونیلی از کینه های دشمن از ضر به های سیلی امشب خرابه اش را بابا نموده روشن شام خزان او را یک سر نموده گلشن ‌کو پیکر قشنگت بابای مهربونم دردت بمن نگفتی اما خودم میدونم هر دم به من میگفتی جونم بجونت بسته دنبال تو دویدم گشتم غمین وخسته عمه بیا که آمد آری برادر تو خورشید من نشسته امشب برابر تو درپیش روی ان سر پر پر شد آن گل ناز نازک چوبرگ گل بود آماده بهر پرواز --------'---- بیت الرقیه ی ما مشکی به تن نموده نام قشنگت ای عشق دل از همه ربوده ----------------------- التماس دعا صدیقه شا داب نیک 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
🌷 پروانه وار آهسته می‌آیی در هیأتی ‌که غرقِ سودا بود بیت الرقیه مأمن دل‌ها آنجا که صدها عشق پیدا بود تو بال و پر بشکسته و من هم دیوانه‌‌ای عاقل که شیدا بود آغوش خود را باز کن آقا این اربعین گویا که یلدا بود زنجیرها بر سینه و برسر اشکی که بر صورت هویدا بود خانِ هزارم را به سر کردیم در خانه هم عشق تو پیدا بود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دویدن های که مقصد ندارد همچو عشق های که پیوند ندارد سریعترین دونده در مسیر عشق باش نه بازنده ای در ته گودال که یک از صد ندارد نکوشیده به مقصد نخواهی رسید همچو جهانگردی که همسفر ندارد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بالانشین نیزه ها چله دگر سرآمده چله نشین ماتمت جانب پیکر آمده خیز ز جا برادرم سید و میر و سرورم جلوه نما تو در برم خواهر مضطر آمده گر چه خمیده قامتم، همچو علیست صولتم فاتح کوفه و دمشق دختر حیدر آمده طائر پر شکسته ام اسیر دست بسته ام ببین چقدر خسته ام که طاقتم سرآمده رنج بسی کشیده ام زخم زبان شنیده ام ز داغ ها که دیده ام آه جگر بر آمده سرم به چوب محمل وراس تو روی نیزه ها اشارتی ز دل بُوَد که سوی دلبر آمده ترا به جان مادرت مپرس حال دخترت کزین عزا به قلب من داغ مکرر آمده شد اربعین ماتمت در این عزای اعظمت به پای روضه ی غمت دوباره مادر آمده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) السَّلامُ‌عَلَیْکَ‌َیا‌سَیِّدَتَنا‌رُقَیَّةَ‌بِنْتَ‌الْحُسَیْنِ‌الشَّهیدِ سخت است بگویم به چه می‌سوخت رقیه بر نیزه و سر، چشم که می‌دوخت رقیه باید غزلی با دل سوزان بنویسم! از درد و دل حضرت باران بنویسم از موی سر سوخته و روی کبودش! از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت! از لاله‌ی گوش و تن بی جان بنویسم ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید! از تشنگی و رنج بیابان بنویسم... اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه! از پیکر بی جان اسیران بنویسم... سخت است که از تشت طلا و غزل خون! از خون خدا با قلم آسان بنویسم... در بیتِ رقیه که شده هیئت حزنش ای کاش که از دیده‌ی جانان بنویسم... 🍃🥀🍃 🖤 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
🌷 شد اربعین، روز عزای انس و جان است روز عزای مهدی صاحب زمان است در ماتم سالار هفتاد و دو لاله گریان تر از دریا خداوند جهان است زینب رسیده بی رقیّه از رهِ شام اما نمی دانم‌ چرا قدّش کمان است در کشور ایران به هر جا پا گذاری بینی که در هر هیئتی ماتم عیان است اما بیا در هیئتِ بیت الرّقیه هر عاشقی بر سینه و بر سر زنان است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سلام خوب هستید اسدی هستم از مداحان شهرری میخواستم بگم اگه میشه یه شعر برای هیئت ما بنویسید هیئت بی
🌷 دسته ای باشد عزادارِحسین در شهرِ ری دسته‌ای در ماتمِ آقا حُسین و بنتِ وی هیئتِ بیتُ الرُقیّه هیئتِ نور و صفا هیئتی از جنسِ عاشورا و ایمان و وفا سینه زنهایش همه عُشّاقِ غمخوارِ حسین اشک ریزان در غمِ حالِ دلِ زارِ حسین سوگوارانِ سیه پوش اشکریزان و غمین یاورانِ آلِ مظلومند و هم یارانِ دین بی ریا از جان و دل آنها عزاداری کُنند عطرِ ایمانِ حسینی در فضا جاری کُنند هیئتِ بیتُ الرُقیّه هیئتی چون کیمیا هیئتِ خوشنامِ شهرِری،شریف و بی ریا اجرتان ای هیئتِ بیتُ الرُقیّه با خدا بی بلا و سبز باشید و همه حاجت رَوا 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
اشک من بادامنم سرّو سری دارد عجیب مرغ دل ،با آه دل، بال وپری دارد عجیب واژه هایم غرق در دریای دامانم شده چشم بر نازک دل و،مَه پیکری ،دارد عجیب دفتری باخون و شبنم می نگارم یادگار خرق عادت این بوَد ،خون ، دفتری دارد عجیب سهم من ازدیدن چشمان من، جز،نَم چه بود گریه هایم درفراقش، آذری دارد عجیب بیش ازحد این اشک من ، بااین دلم نجوا کند بامژه ،دربامدادان ، خاطری دارد عجیب غیر شیدا کس نداند ،رتبهء گریان چشم دُّر غلتان ،صورتم را ،بستری دارد عجیب 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما اهل دلیم صحبت ما روی نگار است شعر و غزل و رغبت ما روی نگار است جز عشق و جنون ماحصلی در دل ما نیست بند دلِ ما بسته به گیسوی نگار است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یک اربعین غم یک آسمان دارد دلِ تنگ زمین ،غم با بند بند دهر گردیده عجین ،غم دارند یک یک قدسیان اندوه در جان دارد به جانش حضرتِ روح الامین،غم در ماتم جانکاهِ ثارالله دارند آیاتِ نورانیِ قرآن مبین،غم از چه نمی گیریم از این داغ آتش از چه نمی میریم از این ماتم از این غم تا عالم هستی به پا باشد،یقین هست با قلبهای عاشقانش همنشین ،غم دارد دلِ زینب (س)پس از داغِ فراقش هر ثانیه ،اندازه ی یک اربعین غم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیر از لب افسوس گزیدن چه علاج است آن را که لب یار گزیدن نگذارند بوسیدن کنج لب ساقی چه خیال است آن را که لب جام مکیدن نگذارند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مُناسبتِ اربعینِ شهادتِ امام حسین علیه السّلام و یارانِ با وفایش 🌷 ____________________________________ زُوّار و سپاهِ حق، وزین آمده‌اند در گُلشنِ یاورانِ دین آمده‌اند با قامتِ عشق و روحِ ایثار و وفا با رمزِ حسین و اربعین آمده‌اند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
28.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد خوش آمدی....😭😭😭😭 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از غم و داغِ حسین اشکِ روان می آید در فراقش، دلِ ما در غَلَیان می آید اربعین شد ولی از قافله ما جا ماندیم وصفِ هجرانِ حسین کی به بیان می آید؟ ______________________________ صد دفتر از خون جگر می ریزد از اشک طوفِ حریمش را به جان، دل خواهد از اشک جا مانده ایم از کاروان اربعین ما فریاد طوفانی دریا آید از اشک 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آن پریشـانی شـب‌های" دراز و غم دل همه در سـایـهٔ گیسـوی نگـار ،،، آخر شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 خانم ط_حسینی 🎬 خیلی دستپاچه شدم برگشتم طرف علی وارام گفتم:وای زشته,عمومحمد!! علی همینطور که دستش دورم بود به سمت اتاق عقدبردم وگفت:کجایی خانم گلم،عمومحمد الان یک ساعتی هست رفته ،دستم راگرفت تودستاش وروی کناره, بغل دیوار,نشاندم ،یه خرما از داخل بشقاب برداشت وگذاشت دهنم وادامه داد:کی گفته که داماد حتما باید عسل دهن عروسش کنه؟؟ وقتی خرما به این شیرینی وخوشمزگی هست،تازه میوه ی بهشتی هم بهش میگن ،عسل باید بره رد کارش وتو چشمام خیره شدوگفت:به سرنوشت علی خوش امدی سلما.....،درسته نشد عروسی برات بگیرم اما بهت قول میدهم ازجان ودل برات بمیرم....خودم را قربانت میکنم تا یه خار به پاهای نازنیتت نره و... علی گفت وگفت وگفت ومن مدهوش شدم ازاینهمه عشق نهفته در وجودش،دستش را به لبهام نزدیک کردم ودستپاچه وباشرم بوسه ای به دستش زدم وگفتم:خوشحالم که همسفر زندگیم یک شیعه ی عاشق مولاعلی ع است، خوشحالم ازاینکه خانوم حضرت زهراس پذیرفت عروس عشیره ی بهشتیان,طایفه ی مظلوم عالم،شیعیان امیرالمومنین حیدرکرار،شوم. علی.... علی:جان علی... من:من اول، گرمای عشق را ازنگاه توگرفتم ودروجود توجستجومیکردم اما حالا میفهمم اون گرما اشعه ی کوچکی از منبع وخورشید معشوق بود ،عشق واقعی همین علی ع است همین زهراس است ,همین حسین ع است وتمام اولاد علی ع است,عشق واقعی اسلام محمدی وعلوی ست,عشق واقعی قران محمد وقران ناطق که همان مهدی موعود است واینها راه رسیدن به کمال عشق یعنی خداست. حواسم نبود که باهر حرفم اشکم جاری وجاری تر میشود وناگاه بابوسه ی علی که برگونه ام نشست به خود امدم... علی:خدای من سلما...توکه ازمن هم عاشق ترودیوانه تری....اینقدر اشک نریز عزیزم،گرچه این اشک گرانبهاست اما دیدن چشمان اشکبارت ,ناراحتم میکند. با پشت دستم صورتم را پاک کردم که علی دستمالی ازجیبش دراورد وگفت:حالا شدی نی نی کوچلو....زشته باپشت دست عه عه عه.. ازاینهمه مهربانی دلم غنج میرفت....خدایا شکرت که دارمش..... علی:سلما جان نمیخوام حال خوشت راخراب کنم ,اما یه چیزایی هست که باید بدونی وتا قبل ازاینکه به اون اپارتمان برگردیم بهت بگم بهتره. من:مگه قراره برگردیم اونجا؟ علی:اره گلم,بزار برات بگم و.... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🦋 خانم ط_حسینی 🎬 علی ادامه داد:راستش اگه بخوام از اول اول بگم هم خیلی وقت گیره وهم مفصل ,پس من خلاصه میگم ،هرکجا برات مبهم بود یا سوال داشتی بپرس تا برات توضیح بدم. راستش خودت میدونی من از بچگی عاشق نمایش وتئأتربودم وکمابیش,میدونی بیشتر کتکهایی که از پدرم ومامان صفیه میخوردم برای این بود که ادا وحرکات همسایه ها وقوم وخویشها را مثل خودشون درمیاوردم وپدرومادرم به گمان اینکه من قصد تمسخر دیگران را دارم برای تنبیه من باشلاق وارد عمل میشدند. خنده ای کردم ویادخاطراتی افتادم که علی حرکات بقیه راتقلید میکرد وگفتم:خخخخ بارها شاهد بودم، هم هنرنماییهات را دیدم وهم در رفتن از زیر تنبيهات پدرانه را .... دوباره دستم رافشرد وگفت:قربون این خنده های ملیحت بشم من.....همیشه بخند گلکم.... انگار برق سه فاز بهم وصل کرده بودند اخه هنوز به این رفتارهای سرشار ازمحبت علی عادت نکرده بودم وبا ادامه ی حرفهای علی ,حالتم عادی شد. علی:خلاصه ,علی رغم میل باطنیم که به تئاتر بود,به خاطر استعداد خاصی که به شیمی داشتم,رشته ی شیمی هسته ای را در دانشگاه انتخاب کردم,اخه معتقد بودم بااین رشته بهترمیتونم به مردم خودم خدمت کنم. همون اول ورود به دانشگاه متوجه شدم اکثر استادها من رابا دانشجوی دیگری که اتفاقا توهمین رشته درس میخونه,اشتباه میگیرن،خیلی دلم میخواست ببینم کیه وچیه ,فهمیدم اسمش هارون هست وچند ترم بالاتراز من هست ,وقتی دیدمش به استادها حق میدادم مارا باهم اشتباه بگیرن,یه فرقهای جزیی داشتیم که کسی به اونا توجهی نمیکرد,بعضی وقتا فکر میکردم نکنه ,هارون واقعا برادر من هست ونمیدونم. تااینکه یه روز متوجه شدم. ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دیوانه شدن با من و لیلا شدن از تو من برکه‌ام و ماه هویدا شدن از تو دریای نگاهت شده طوفانی و پر موج من کشتی بشکسته و دریا شدن ازتو دلداده‌ی چشمان توام لیلی‌ِ قلبم! آیینه شدن بامن و زیبا شدن ازتو من عاشق تو هستم و صد حیف تو دوری صد ناله ز من حسرت شب‌ها شدن ازتو (عارض) شدم و شعر وصالی بنوشتم این درد فراق با من و رویا شدن ازتو ۱۴۰۲/۳/۱۶ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky