May 11
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#قسمت۱۲۵ 🎬
امروز علی گفت که کار جدیدش راشروع میکنه واینطور که معلومه درامدش هم خوبه ,منتها هرچی که گفتم چی چی هست,جوابم را نداد وگفت که خودت میفهمی
علی هم میفهمه که من خیلی کنجکاوم ,اینجوری سربه سرم میگذاره,میگه میخوام سورپرایزت کنم.
اخه باخودم فکرمیکنم چه کاری میتونه انجام بدهد ,اما یه چیزایی حدس میزنم,اینجا به عنوان سربازی از علی تو رشته ای که درس خونده کارمیکشند وحسم بهم میگه اون کار درامد زاش هم تو همین حیطه است.
داخل کتابخانه دانشگاه بودم همینجور که غرق در افکارم بودم,هانا اومد طرفم وگفت:کجایی دختر؟کل دانشگاه را زیروروکردم,زود بیا تا برنامه شروع نشده ,من یه جا برات رزرو کردم.
من:کجا؟چه برنامه ای؟
هانا:توکه یک سر درعالم کتابها غرقی وازهمه جا بیخبر,بابا یه تنوع به خودت بده,میپوسی هااا,یک برنامه استنداپ کمدی قراره تا نیم ساعت دیگه داخل سالن همایش دانشگاه برگزار بشه,میگن طرف خیلی بامزه است واین بار به افتخار اسراییل ومعرفی خودش,مجانی هستش ,بیا بریم دیگه...
باخودم گفتم هانا راست میگه,بزار ببینیم این کمدین هاشون چه حیله ای تو آستین دارن,اخه از زمانی که وارد اسراییل شدم,هرکارشون باهدف خاصی هست البته به نفع خودشان وبه ضرر جوامع دیگه....
باهانا راهی شدیم,ردیف سوم که دید بهتری داشت نشستیم,یه ربع از اومدنمون گذشته بود که پرده بالا رفت وکمدین جوانشان امد روی صحنه....
وای باورم نمیشد,این که ....زدم زیرخنده....
هانا متعجب نگاهم کرد وگفت:بابا بزار شروع بشه بعدش ریسه برو,درسته طرف کمدین هست اما قیافه اش که خیلی هم خوشگله وخنده نداره....هیچی جوابش ندادم وعلی بود که شروع کرد به صحبت کردن....
خدای من اول از همه ادا وحرکات داوود المشفق رییس دانشگاه را دراورد...دقیقا حرکات المشفق,حتی حرف زدن ولحن کلام....سالن رفت روهوا..دوباره جو که اروم شد,پیشرفت کرد وحرکات تک تک اساتید را در اورد,جالب این جا بود که راحت مسخره شان میکرد به قول علی ,انترک دست علی,شده بودند.
جو جلسه مملو از,خنده بود باهر حرف علی انگار بمب خنده داخل جمعیت پرانده بودند.
نیم ساعت حرف زد ونیش کلامش وتمسخر حرکاتش دامن تک تک اساتید یهودی دانشگاه راگرفت,جالبه که استادهایی که درجلسه حضور داشتند هم خوششان امده بود گرچه ,اونا هم از تمسخر علی در امان نمودند.
علی داشت جلسه راجم وجور میکرد وپایان میداد که یکهو...
#ادامهدارد....🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🦋 #پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#قسمت۱۲۶ 🎬
سالن مملو از جمعیت بود ,همه باهم میگفتند:دوباره,دوباره...
علی خنده ای,شیرین زد وگفت:بابا رحم کنید عرقم درامد,بعدشم من همینا را اماده کرده بودم اگه فی البداهه بگم ممکنه بد بشه هااا
جمعیت:دوباره ,دوباره
علی:یعنی مسوولیت حرفام باشما هاااا...
جمعیت:دوباره,دوباره...
علی:باشه,اینم برا خاطر شما یهودیهای خسته دل وگوشه گیر وحیله باز خخخخخ
جمعیت زد زیرخنده:اینبار علی از اوبا شروع کرد وبه ترامپ رسید وتکیه کلام ترامپ راعین خودش تکرارمیکرد(بروخونه پیش مامانت),
باچشم خودم میدیدم که همه ازبس خندیده بودند شکمهاشون رامیگرفتند,علی گفت وگفت واینبار نتانیاهو را زیر رگبار تمسخرش گرفت وجالبه کسی اعتراض که نکرد هیچ ,خیلی هم خوششان امد
واقعا مبهوت شدم از اینهمه استعداد همسرم واینهمه ذکاوتش وافتخار میکردم به علی,یک بچه شیعه ی زیرک که خودش را با تمسخر بزرگان یهود وشیاطین دنیا به همه معرفی میکند.
دیگه واقعا علی خسته شده بود ومیخواست خداحافظی کند که گفت:امیدوارم کمی باعث انبساط خاطرتان شده باشم.
که همه براش کف زدند وادامه داد:اولین جلسه ی استنداپ بنده بود که تقدیم میکنم به تمام وجودم,همسرعزیزم که دانشجوی همین دانشگاه است,خانم دکتر,هانیه الکمال...
تمام جمعیت به افتخارمون برخاستند ودست زدند وهانا محکم من رابغلش گرفته بود وفشارمیداد ومیگفت باورم نمیشه...این اقای خوشگل وهنرمند شوهر تو باشه,خوش به حالت هانیه.....
سرشار از حسهای,خوب بودم,حسی که علی به من تقدیم کرد.
باتمام شدن استنداپ کلاسها هم تعطیل شدند وراهی خانه شدم.
علی مثل همیشه جلوی در منتظرم بود ,بااین تفاوت که جمعیت زیادی از پسرودختر دورش راگرفته بودند وباهاش خوش وبش میکردند.
علی تاچشمش به من افتاد,همه را زد کنار ومثل همیشه تا کمر خم شد وگفت:شاه بانویم تشریف فرما شدند,مرا باشما دیگر کاری نیست....بفرما بانو تا به سمت اشیانه مهرمان قدم نهیم.
دست علی,دور دستم حلقه شد وبه طرف خانه حرکت کردیم.
وارد خانه شدیم....
علی.....
فرار کرد ودور مبل شروع کردبه چرخیدن ,منم دنبالش...علی...چرابهم نگفتی....
علی:دلم خواست...چشمک....فرار...
بعدازکلی بدوبدو خسته شدیم ودوتا لیوان شربت بهارنارنج خنک,سرحالمون اورد.
من:علی,نمیترسی کاربه جاهای باریک بکشه؟؟
علی:برای چی؟؟
من:اخه این حرفهای تو,متلکهات به تمام سرشناسها ,وای استاد مشفق...اسحاق انور...وااای نتانیاهو...علی من میدیدم اکثر دانشجوها با گوشیشون فیلم میگرفتند,مطمین باش,تاالان همه جا مخابره شده,میترسم برات مشکل پیش بیاد.
علی:خوب بهتر ,مخابره میکنن ,مشهور میشم یه پول هم ازاین یهودیا بابت تمسخر سردمداراشون میکنم ،بده؟؟
من:باهات ازاون بالا بالاها برخورد نمیکنن؟
علی:چقد ساده ای,اونا توبوق کرنا میکنند گه ازادی بیان و...بعدشم من استنداپ اجرا کردم,همه جای جهان همینطوره...فعلا که مطمینم درامانم ,اما اگه شهرتی بهم بزنم وخیلی موی دماغشان بشم اونموقع بایه توطیه کلکم رامیکنند وبعدشم میگن خودکشی کرده خخخخ
تااونموقع من دودمانشان را به باد میدهم....شک نکن..
از اونروز استنداپ,که سه روز گذشته،خیلی نگران امنیت علی هستم, اما خودش خیلی بی خیال,اخه میگفت کسی خدا را داره ازهیچی نباید بترسه ,تااینکه امروز صبح...
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تاریخ نخوانده اید تکرار کنم
در شهر شما دوباره کشتار کنم
باید که دو چشم تو برایم باشد
مگذار که کار شاه قاجار کنم
#نوروز_رمضانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
⭐ پـــرودگـــارا
⭐ امشب از تو میخواهم
⭐ دلهایمان راچون آب روشن
⭐ زندگیمان را چون
⭐ گرمای آتش دلچسب
⭐ وجودمان را چون
⭐ ماه آسمان آرام و روزگارمان را
🌙 چون نگاهت زیبا کن
شبتون آروم و خوابتون دلچسب
🌓🌓🌓🌓
شبتون زیبا ودلنشین
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام صبح تابستونیتون بخیر💝
روزتـون با نــور خــدا روشن 💝
و نـور خـدا بر قلبتون جاری💝
#یکشنبهتون
سرشاراز انرژی های مثبت💝
و اتفاق هـای بـی نظیـر 💝
و پر از خیر و برکت💝
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
وقتی که دلم به دستِ حوّا دادم
بی مِنّت و شرط و قول و اَمّا دادم
چون داد مرا اُمید و گُلهای وفا
من هدیه به او گُلِ توَلّا دادم
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دو چشمت چون ستاره آسـمانی
نـــــگاهـت لالـه هـــای ارغـــــوانی...
رخِ زیـبای تـو چـون مـاهِ رخـــشان
لبت سرچــشمهی شـیرین زبانـی...
کــمانِ ابــروانت خـنجر ایدوست
کــه دارد زخمِ مـــن از آن نشانی...
چنان مستم که در قالب نَگُنجم
امــان از بـوســــه هــای ناگـــــهانی...
من از دشمن رکب بسیار خوردم
بزن زخــمم تو هـــم تا مـیتـوانی...
مـن از اوّل خـودم را در تـو دیـدم
شــدم در چـشمِ مسـتت بایــگانی...
خـــــــدا زیـــــبائیات داده فـــــراوان
تـو باران، آسـمان، رنـگین کـمانی...
مرا از خود نـمیداند! خدا دوست
بـــکن یارب خــودت پا در مــیانی...
بـه چــشمِ مـــنتظر پاک و مــطهّر
چـــرا بـا مــن چــنیـن نامــهـربانی.!؟
✍حسن_کریمزاده
📓ستارهٔ_آسمانی
#منتظر✓
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
حاضرم صید شوم گر تو شوی صیادم
شرطم این است که هرگز نکنی آزادم
عاقلی داد مرا پند که دست از تو کشم
او ندانست که من عاشق مادرزادم
آخر ای دهر رسیدی به مراد دل خویش؟
شادی از آنکه ندیدی نفسی دلشادم
گرچه در حکمت دادار ندارم تردید
لیک معلوم نشد خود هدف از ایجادم
من که از نشئه چشم تو خرابم جانا
یا کن آباد مرا یا که بده بر بادم
عشق ویرانگر تو ناقض مختاری ماست
که تو بردی دل من، من نه به تو دل دادم
گر قرار است به بالین من آید دم مرگ
بکُن ای مرگ مرا یاد و بکَن بنیادم
بر خلاف رجل طائر شیخ الحکما*
رفتم از یادِ خود و یار نرفت از یادم
گرچه شاگردی ایام نمودم "ناجی"
بعد عمری نتوان خواند هنوز استادم
* اشاره به برهان انسان معلق ابن سینا
#حبیب_کارکُن_بیرق
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غم که از حد بگذرد با درد عادت می کنی
رفته رفته ، بی برو برگرد عادت می کنی
با صداقت چون شدی با دشمنِ جانت رفیق
هر بلائی بر سرت آورد عادت می کنی
دوستان جانی ات وقتی که جانی تر شدند
خود به خود با مَردُم نامرد عادت میکنی
بعد از عمری بردباری، آبرو داری اگر
چهره ات مُشت تو را واکرد عادت میکنی
تیر ماهی هم که باشی با هجوم باد دی
با هوای زمهریر و سرد عادت می کنی
زخم روی زخم اگر خوردی ز دست این و آن
با منِ دیوانه ی شبگرد عادت می کنی
بخت و اقبال ات اگر برگشت و تنهایت گذاشت
بی کس و بی یاور و هم درد عادت می کنی
با تمام مهربانی،جان فشانی عاقبت
یک نفر گر نقره داغت کرد عادت می کنی
#منوچهر_سوری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عشق دنیای مرا سوزاند، اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش
ای که میگویی طبیب قلبهای عاشقی!
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پیِ صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کردهست، آنها پیشکش
بسکه زیبایی اگر یوسف تو را میدید نیز
چنگ بر پیراهنت میزد، زلیخا پیشکش
ماهیِ تنهای تنگم، کاش دستِ سرنوشت
برکهای کوچک به من میداد، دریا پیشکش!
#سجاد_سامانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
برای شروع دیر نیست... - @mer30tv.mp3
3.79M
صبح 18 شهریور
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون چرایی
#باباطاهر_همدانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عشق های پولکی را ول کنید
بوسه ها ی زورکی را ول کن
پول که باشد عشق ها محکم تر است
مرگ هم از جیب خالی بهتر است
وای اگر بی پول و عاشق باشی تو
گر که همپای شقایق باشی تو
باز کلاه تو پس آن معرکه است
باز هم عاشق نباشی بهتر است
#محمد_غلامی_شمسآبادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زلزله بم
سر بزانوی غمی جانکاه داشت
کوله بار غصه را در راه داشت
شهر جانش تیره و افسرده بود
بر لبانش حسرت یک آه داشت
خون دل از زخم هایش می چکید
او درین جا همسری دل خواه داشت
دخترش دیشب برایش قصه گفت
آن که رخساری چو قرص ماه داشت
در بدر می گشت دنبال پسر
تکه ی پیراهنی همراه داشت
خسته و افسرده و بی خانمان
راه نه در پیش رو بیراه داشت
نیست دیواری که سر کوبد بران
زین مصیبت خاطری آگاه داشت
مرد بم دیگر ندارد خانه ای
کاش بهر غصه هایش چاه داشت
#صدیقه_شاداب_نیک
تاریخ ۱۳۸۱
دفتر ادبیات نهاد
رهبری
سوختگان وصل
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
گودال آب و عکس تو ای ماه! ای دریغ!
زیبایی حلال تو امشب حرام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
#فاضل_نظری
#وجود
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
برگزیده شدن شعر علوی این حقیر در
جشنوارهی کشوری "علی،غدیر،مباهله"
به جز مهرِ علی، در سر ندارم
به دل هم ترسی از محـشر ندارم
امیـرالمؤمنـیـن غیر از علی، نیست
بـدونِ کـوثــرش، سـاغـر ندارم
#نگین_نقیبی
"دو بیت از یک غزل"
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شاعر شدیم و از تو نوشتیم هر کجا
با شعر عاشقانهترین داستان شدی
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در لحظهی بوسیدن تو جا ماندم
برگرد و مرا به خویش بازم گردان
#مهتاب_بهشتی
#مفردات
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
درخت و آشیان را دوست دارد
پرش تا بیکران را دوست دارد
مگر این را نمی داند قفس که
پرنده آسمان را دوست دارد
#محمدعلی_ساکی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یادش بخیر
سرودن غزلم نزدیکی نگاه توبود
تورفتی وتنهاماندم
قستم شدقهروسکوت
خاطره ا ی در دوردستهاشدی
عبورمیکنم باسایبانت درخیال
درخلوت شب مهتاب
دلتنگی مرادریاب
که درجغرافیای آبی چشمان تو
که مساحت بیکران است
آرام می گویم دوستت دارم
تو ....
همسفردریا شدی
#ولیالله_محمدزاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
Meysam Ebrahimi - Khalvat.mp3
7.82M
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙 میثم_ابراهیمی
🎼 خلوت 💕💞 (جدید)😍
شبیه ماه نباشم چه میکنی با من؟
چراغ راه نباشم چه میکنی با من؟
نهیب میزنی و من به جنگ می آیم
که با سپاه نباشم چه میکنی با من؟
همیشه درد،امیرِ جهانِ ساده ی توست
غریق آه نباشم چه میکنی با من؟
ستارگانِ خیالت به آسمانِ من اند..
شبی سیاه نباشم چه میکنی با من؟
تو رهگذار منیّ و منم محلِّ عبور
که تگیه گاه نباشم چه میکنی با من؟
همین همین لب و بوسه،همین مرا کافی ست
زیاده خواه نباشم چه میکنی با من؟
#محمد_ثاقبی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای اثرهای خرامت چشم حیران درکمین
هرکجا پا مینهی آیینه میبوسد زمین
گرچه میدانیم دل هم منظر ناز تو نیست
اندکی دیگر تنزل کن به چشم ما نشین
#بیدل_دهلوی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky