روزهایی که از شلوغی شهر
خُرد و درمانده میرسم خانه
فکرهای اداری و مالی
میدود در سرَم حریصانه
وقتهایی که از زمین و زمان
خسته و دلشکسته و کِسلم
گاهگاهی که حالِ من خوش نیست
از تمامِ جهان گرفته دلم
لحظههایی که دوری از خورشید
کرده آیینهی مرا تیره
روزگاری که زَرق و برقِ حیات
کرده چشمِ مرا به خود خیره
بیتکلّف، بدونِ تشریفات
سوی قبله به راه میافتم
میروم در پناهِ حضرتِ عشق
مست، در بارگاه میافتم
میروم تا جَلا دهد قلبم
از وجودم غبار برگیرد
میروم تا نهالِ خشکِ دلم
از صفای حرم، ثمر گیرد
شاهعبدالعظیم جانِ ریست!
جانِ ری نه! که جانِ تهرانست
زائرش: زائرِ حسینِ غریب
حرمش: کربلای ایرانست!
مثلِ جدّش: کریم و بخشندهست
ناامید از درش نرفته گدا
زائرش شاد میرود ز حرم
میشود از غمِ زمانه رها
در حریمِ بهشت او مدفون
اهلِ دانش؛ اعاظمِ علماند
طالبانِ حدیثِ اهلُالبیت
گِرد این قبّه، عازمِ علماند
ملجاء مشکلِ گرفتاران
داروی دردهای سختست او
گرچه شاهان، کنارِ او دفناند
شاهِ شاهانِ پایتختست او
بیتعارف، مجاورانِ حرم
اهلِ مهماننوازی و کرماند
همگی سفرهدار و بخشنده
همگی باوقار و محترماند
#امید_امیدزاده
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#دلنوشتهبهمناسبتسهسالگیکانالکلبهشعر
وارد سبزه زار شعر
شدم
چیدم چند
دانه یاقوت
از جنس زیبایی
نشستم روی
سنگ فرش
که سرشار
از الماس
بود
اسم آنجا کلبه ی شعر بود...
#مهسا_سعیدی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا دامنِ آفتاب کوچک میشد
کوچه پر از آواز ِچکاوک میشد
باران سر و پای باغ را میشست و
آغوش در و پنجره ها لک میشد
#صفيه_قومنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب دنیای پر رمز و رازیست
میدانم کاسه ی صبرت
پر شده است
اما قرار نبود
در آن
جای دهی مرا
تو که میگفتی
در خون تو جریان دارم
چه شده است
هر کلام
خونت را
به جوش می آورد
و از کاسه ی لبریز شده
میریزد .
این فواره ها
از گداخته های دل بیرون میزند
سوار بر قطار دنیا شده ام
چند لحظه صبر کنی
حرکت میکند
تا دگر تو آزار نبینی
هنگام فوران شدن آتشفشان دل.
#حسین_رمضانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
#مناظره_حضرت_یوسف_ع_و_زلیخا
سؤالی کرد یوسف از زلیخا
الا ای آنکه گشتی واله ی ما
بگو در خلقت یوسف چه دیدی
که غیر از حُسن او چیزی ندیدی
امان از شور بی پروایی تو
چه باشد چاره ی رسوایی تو
که قعر چاه ما را بود خوشتر
زبان بُد متصل بر ذکر داور
مرا آورد بیرون از دل چاه
و بختم با زلیخا گشت همراه
بگفت ای ماه خوش سیمای خوش روی
بیا و نرمتر با ما سخن گوی
گذشته کار من از چاره جویی
و حق داری نکوهش هر چه گویی
الا یوسف که دل از ما ربودی
و عشقت گشت جان را تارو پودی
خدایی، آدمی، حوری چه هستی
مرا چشم تو بوده جام مستی
چنان از جام چشمت مست گشتم
که پنداری ز مستی هست گشتم
تو را گر روی زیبا آفریدند
یقین بهر زلیخا آفریدند
چو رب النوع زیبایی تو هستی
چه بتوان کرد جز زیبا پرستی
نگویم حیله ی شیطان من بود
که شیطان نزد کیدم سجده بنمود
نه کیدم خدعه ی افسونگری بود
تماما عشق و عاشق پروری بود
به زلف چون کمندت تا دل افتاد
به آسانی به کارم مشگل افتاد
کمان ابرویت بر قلب من تیر
زد و شد آهوی عشقم زمینگیر
زمژگانت بسی فریاد کردم
به رسم عاشقی بیداد کردم
دگر از ماه رخسارت چه گویم
که هر دم خواهمش چون گل ببویم
ز زندان رفتنت ای ماه کنعان
پشیمانم پشیمانم پشیمان
همانانی که انگشتان بريدند
چه شد حرف زلیخا را خريدند؟
که هر چشمی به رخسارت نظر بست
بُرَد جای ترنج انگشت از دست
چو از وصلت شدم در مصر ناشاد
نهادم نام آن را یوسف آباد
سبب این بوده جرم عشق دلخواه
که گفتی دم به دم استغفرالله
به پاسخ گفت یوسف حال بنگر
که آگه گردی از اسرار دلبر
مرا در سینه عشق یار باشد
و تنها عشق آن دلدار باشد
که خلاق عظیم و حی معبود
جهانی ز عشق او بنمود موجود
همان دلبر که حق بستود آنرا
ز نورش خلق بنمود این جهان را
چنان او را خدا پرورده از نور
که او صد بود و من یک پرده از نور
زلیخا گر ببیند سرورش را
بجای دست میبُرّد سرش را
اگر بیند رخش را جای انگشت
ببرّد سر و خود را زعشق او کشت
چو بینی جلوه اش از کف دهی هوش
و یوسف گردد از یادت فراموش
نمایاندند بر ما نور او را
همانا دولت منصور او را
چو یوسف دید نور شاه لولاک
به حالی نزد او افتاد بر خاک
تمام آفرینش خاک پایش
ملائک جملگی آیینه دارش
تمامی سجده گر بر ماه رویش
دمادم تا ابد تسبیح گویش
درود حق بر اوصاف و کمالش
به میم و حا و م و دال و آلش
بر آن احمد که سرمستان سرمد
"بخوانندش ابوالقاسم محمد"
اللهم صل علی محمد و آل محمدو عجل فرجهم🌷
#جواد_کریم_زاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبر معظم امام خامنهای عزیز:
مـن آدمـی نیسـتم
که با لالایی دشمن
خوابم ببره......👆
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای آنکه چشمان قشنگت رنگ دریاست
هم ساحل آرامش و هم دشت رویاست
مغرور زیبایم غزل جان گیرد از تو
جانا غزال چشم تو روح غزلهاست
پیشم بمان و با دل من عاشقی کن
چون بی تو دل افسرده و غمگین وتنهاست
با من بمان و عشق را نجوا کن ای دوست
با تو سرود دلبری خواندن چه زیباست
تو شاه بیت هر غزل؛ هرفصل شعری
هرجا که نام تو می آید شور و غوغاست
لبریز خواهش میشود هر بیت شعرم
آری تمام این غزل شوق تمناست
باز ازنگاهت مینویسم آه ای عشق
ابیات چشمانت عجب پر راز و معناست
بحری بقول منزوی دریاست چشمت.
(آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست)
چشم تو یک دریا پر از ماه است و بانو.
در ساحل رویائییش گرم تماشاست.
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
مرا از نو بساز و باز هم از نو خرابم کن
بزن بر جان من نقشی و هم نقشِ بر آبم کن
تنم چون خوشهی انگور غمگینی لگدکوب است
تو با دستان پُر مهرت مرا جامِ شرابم کن
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
وصیت کرده ام
قلبم را
به کسی شیبه خودم بدهند
می خواهم بعداز مرگ هم
عاشقت بمانم !
#کامران_رسولزاده
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky