. نگاه نافذ او نور آسمانی داشت همیشه در سبدش عطر مهربانی داشت علم به خاک دلم هیچ عاشقی نزده است به‌جز یکی که به این قلب حکمرانی داشت به روی من نشد آغوش مهر او بسته همیشه حوصله و شوق میزبانی داشت شبیه من که نبود اهل شعر! اما خب! به حرف‌حرف سخن‌هاش درفشانی داشت از اینکه عشق شود آشکار می‌ترسید چه فایده که محبت به من نهانی داشت؟ کنار او غمی از شب نداشتم دیگر نگاه روشن او مهر آسمانی داشت چقدر مایهٔ غم بود رفتن تلخش! چقدر آمدنش قند شادمانی داشت! #زینب_نجفی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

با رنگ و بویت ای‌گل گل رنگ و بو ندارد با لعلت آب حیوان آبی به‌جو ندارد... از عشق من به‌هر سو در شهر گفتگویی‌است من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد... دارد متاع عفت از چار سو خریدار بازار خودفروشی این چار‌سو ندارد... جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم رو کن به‌هر که‌خواهی گل پشت‌و رو ندارد... گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد... خورشید‌روی من چون رخساره برفروزد رخ برفروختن را خورشید رو ندارد.‌.. سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد... او صبر خواهد ازمن بختی‌که من ندارم من‌وصل خواهم از وی قصدی که‌او ندارد... با شهریار بی‌دل ساقی به‌سرگِرانی‌است چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد... #شهریار 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

وقتی کلمات من را بغل میکنند می‌دانند که دارم به تو فکر می کنم من همچنان می‌نویسم و کلمات به نوبت در آغوشم می‌گیرند شاید آنها حجم تنهایی مرا می‌دانند که هر شب به جای تو در آغوش آنها به خواب می‌روم... #حمیدرضا_آب‌روان ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ حمید_عسکری 🎼‌ چیکه‌ چیکه❤️❤️

آسمان می‌داند در دل تنگ زمین! عشق زیبایی خود را به شقایق می‌داد! و زمین وسعت پرواز شقایق‌ها نیست.... هر کجا نام شهیدی به زبان گفته شود به یقین عطر شقایق آنجاست... #الهه_نودهی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو گفتم اے عشق من از چیز دگر مےترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو #غزل_مولانا 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

شبی بربالِ اندیشه نشستم خواستم که در ذاتِ تو بیاندیشم... ناگهان حجمِ هواسنگین شدوبالِ اندیشه شکست... #هادی_کاکائی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

خوش‌ ان‌ روزی‌ که‌ این‌‌ دنیا سر آید قیامت‌ با قیام‌ محشر آید بگیرم‌ دامن‌ عدل‌ الهی‌ بپرسم‌ کام‌ عاشق‌ ‌ کی برآید چه‌ بی اثر‌ میخندم‌ چه‌ بی ثمر میگریم‌ به‌ ناکامی‌ چرا‌ رسوا شدم‌ من‌ چرا‌ عاشق‌ ،چرا‌ شیدا‌ شدم‌ من‌ شعر خوانی‌ #مهدی_سلطانی در خندوانه🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

در چشمه‌ي چشمانِ‌ تو هرشب‌ به‌ طهارت تا قبله‌ تویـی‌ ، تا به‌ ابـد ما به‌ نمازیـم #مسلم_خزایی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

: زحمتکش بی ریای سر در گم شهر روزیّ حلال داری از گندم شهر شب را به سحر دوباره پیوند بزن ای رفتگر غریبه با مردم شهر #حسین_جعفری ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

🌷عشق چمرانی🌷 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی کچل نیست ، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم‌هایش از خنده به اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو کچلی؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

خدایا!🤲 عزیزانم را در بهترین و زیباترین وپر‌ آرامش‌ترین مسیر زندگی‌شان‌ قرار ده! مسیری که خوشبختی و آرامش وخوشحالی قلبی را در لحظه لحظه زندگی‌شان بچشند 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ قشنگ 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

درود صبح امروز رسید☀️ باز کن پنجره را 🌤و به خورشید بگو : صبحتون پــربار💕 از خوشی‌ها سرشار و خداگونه و خوشحال و پر از آرامش... 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز نشاط 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

دوباره می‌نویسمت کنارِ بیت آخرم و چکه چکه می‌چکم به سطر‌های دفترم شنیده‌ام ز پنجره سراغ من گرفته‌ای هنوز مثل قاصدک میان کوچه پرپرم شبی به خواب دیدمت میانِ تنگِ کوچه‌ها قدم‌زنان قدم‌زنان تو را به خانه می‌برم #حسین_منزوی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

آخر مرا به خانهٔ خود راه می‌دهی آخر به آسمان شبم ماه می‌دهی از جمعیت به شوق تو ای گل گریختم حتما مرا به خلوت خود راه می‌دهی! وقتی گدای روی تو بودم تمام عمر از گنج عشق خود به من ای شاه می‌دهی! با آه و اشک نامه نوشتم برای تو پاسخ به این عریضهٔ پرآه می‌دهی؟ #زینب_نجفی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

‌‌جز قندِ لبِ یارڪه آرامشِ جان است هر قند ڪه خوردیم زیادش بہ زیان است #بیداد_خراسانی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

‌ هنرِ عشق فراموشیِ عمر است ولی خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست #فاضل‌_نظری 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙#‌سینا_شعبانخانی 🎼‌ جادوی‌ خاص❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ذکرت میوه‌های رنگی وگل‌های رنگارنگ قوس وقزحِ فرح‌بخش وهفت‌رنگ شکوه تو در خلق این همه نعم ساره در بهت مانده زین همه طعم کوه و دشت وصحرا همه صنع تو به دوریم از معصیت از منع تو جنگل وآسمان و دریا چه قدر زیبایند همه ی آفرینش در وجد ودر معنایند همه در سبوح وقدوسند به ذکرت ساره را در بند واسیر کن به فکرت مرا در آغوش گیر مولایم از من کم، بیش گیر مولایم #ثریا_کریمی( ساره) ✅️‌ عضو کانال ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

دامن‌ بکش‌ به ناز‌ که هجران‌ کشیده‌ ام‌ ناز‌م‌ بکش که ناز رقیبان‌ کشیده‌ ام‌ شاید‌ چو یوسفم‌ بنوازد عزیز مصر پاداش‌ ذلتی‌ که به زندان‌ کشیده‌ ام‌ از سیل‌ اشک شوق‌ دوچشمم‌ معاف‌ دار کزاین‌ دو چشمه‌ آب‌ فراوان‌ کشیده‌ ام‌ دیگر‌ گذشته‌ از سرو سامان‌ من‌ مپرس‌ من‌ بی تو‌ دست‌ از این‌ سرو‌ سامان‌ کشیده‌ ام‌ ... #شهریار 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

همصحبت من بی تو فقط چای و نبات است چای است که گرمای دلش با برکات است قهوه است که تلخ است و نداند ز غم عشق چای است حکیمی که پر از پند و نکات است #عاصی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

عشق مثل مال دنیا در خور قیمت نبود سود کرده یوسفش را هرکسی نفروخته #فائزه_محمودی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

از غصه نگو که کم نصیبم نشده جز پیری و قدّ خَم نصیبم نشده از عشق اگر سهم مرا می‌پرسی جز یک چمدانِ غم نصیبم نشده #رباعی #جواد_محمدی_دهنوی ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

عاشق باشید • 🎙️سوگل مشایخی ❤️ پیری‌ آن‌ نیست‌ که بر سر بزند موی سپید هر جوانی که به دل عشق ندارد‌ پیر است‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

🌷مداد 🌷 پسرک از پدر بزرگ پرسید : پدربزرگ درباره چه می نویسی. پدر بزرگ گفت : درباره تو پسرم . اما مهمتر از آن مدادی است که با آن می نویسم می خواهم وقتی تو هم بزرگ شدی مثل این مداد باشی پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید گفت این هم مثل بقیه مدادهایی است که من دیده ام . پدربزرگ گفت : بستگی دارد چه طور به آن نگاه کنی .در این مداد پنج صفت هست که اگر آنها را به دست آوری برای تمام عمر در آرامش خواهی بود. *صفت اول* می توانی کارهای بزرگ انجام دهی اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند. *صفت دوم* باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این کار باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار نوکش تیزتر می شود و اثری که از خود باقی می گذارد ظریفتر و بادقت تر است. *صفت سوم مداد همیشه اجازه می دهدبرای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم تصحیح یک خطا نه تنها کاربدی نیست بلکه برای اینکه خودت را در مسیر صحیح نگه داری لازم و ضروریست *صفت چهارم* چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست بلکه ذغال داخل آن اهمیت دارد. پس همیشه باید مراقب درون مایه خود باشیم *صفت پنجم* مداد همیشه از خود اثری به جا می گذارد تلاش کنیم تا اثر به جا مانده از ما مورد توجه و ستایش قرار گیرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky