شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام
لانه ی بر شاخه هــــای لاغرم را باد برد
من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز
دیــــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را بـــاد بـرد
#حامد_عسکری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیداست ولی حسرت و ماتم داریم
هرلحظه برای دوریاش غم داریم
سرمایهی چشمهایمان جاری شد
درخانهی دل، "عشق" توراکم داریم
#پریسامصلح
✅️ عضو کانال
#یاامام_زمان
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گرچه
مجنونم
و
صحرای
جنون
جای
من
است
لیک
دیوانهتر
از
من
دلِ
شیدایِ
من
است.
#فرخی_یزدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عشق است که روح تازه در جان بخشد!
بر دیدهی ما قدرت باران بخشد!
از یمن حضورش همه جا سبز شود
رونق به بیابان چو گلستان بخشد...
#الهه_نودهی
✅️ عضو کانال
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج💚
#دوستان_گرامی_عیدتان_مبارک💐
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید است و دلم خانهٔ ویرانه، بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا
یک ماه تمام، میهمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
#قیصر_امینپور
#رمضان
#عید_فطر_مبارک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌹«عیـدتـان مـبـارک»🌹
عید است و دلم بهانـه ات می گیرد
هر لـحظه سـراغ خانـه ات می گیرد
عیـدی نگرفتـه ام خودت می دانی
تا شب دلم از خزانـه ات می گیرد
پـاداش منـاجات بـه درگاه خـدا
با شـعر و غـزل تـرانـه ات می گیرد
تا گـم نکنـد راه سـعادت هر جا
با ذکـر خـدا نـشانـه ات می گیرد
از کعـبه اگر سـوی نـجـف می آید
دل فـرصـتی از زمـانـه ات می گیرد
هنـگام عـبـادتـم عـنـایـت کردی
در وقـت سـحر شبانـه ات می گیرد
با راز و نـیـاز و یـا عـلی عـیـدی را
از درگـه حـق یـگانـه ات می گیرد
#بهروز_عبداللهی_صدرآبادی
✅️ عضو کانال
❤🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷❤
عید سعید فطر به ساحت مقدس آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش حضرت امام خامنه ای (دامة برکاته) و تمام شیعیان و میهمانان سفره پر خیر و برکت الهی، روزه داران و شب زنده داران مؤمن و ملت شریف ایران اسلامی تبریک و تهنیت باد.
❤🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷❤
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
-27123968_212174027.mp3
4.89M
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎙#امیر_عباس_گلاب
🎼 سادَس 💕💗
خاورمیانه را به تقلید
چشمان شرقیِ "تو" ساخته اند...
پرالتهاب
اندوهگین
خسته
زیبا....
#نزار_قبانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ماه شوال آمد و عید است !؟ بی تردید نیست!
بی حضورت ماه عالم هیچ عیدی، عید نیست
می رسی از راه و می گویند رؤیت شد هلال
عید آن روز است و دل در رنج و غم تبعید نیست
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | روز امام رضا علیهالسلام / ماجرای این دلدادگی، تا ابد پایان نخواهد داشت ...
آقا جان، خداکنه من مالِ تو باشم ...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بانگِ غزلی از تبِ خورشید بیاور
عیدست پیامی پر از امید بیاور...
در بدرقه ماهِ خدا ظرفِ دعایی
از سورهی روشنگرِ توحید بیاور...
#حسن_کریمزاده
📓بدرقهٔماهخدا
#منتظر✓
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
معنای عشق نیز
در سرنوشت من
"با تو"
"همیشه با تو"
برای "تو" زیستن...
#فریدون_مشیری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
332.7K
حکمت ۱۶۴ نهجالبلاغه
روش برخورد با متجاوزان
رعایت حق کسی که ، او حقش را محترم نمی شمارد نوعی برده گی است.
یاری به کسی بکن ، که غیرت دارد
برکسب حقوق خویش همت دارد
رنجت به فناست ، گر که یاری بکنی
آن را که خودش ، هوای ذلت دارد .
#جعفر_غفاریان
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در مسلخِ عشـقِ
تو ڪَرفتارم من
يڪ بار تو را ديدم
و بيمارم من......
سوڪَند بر آن ديده ی
سر مست تو
از خلقِ جهان بجز
تو بيزارم من......
#محسن_دولتی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه_های_امام_رضایی💚
یا ضامن آهو
من راز دلم را به کس ابراز نکردم
من سفرهی دل پیش کسی باز نکردم
"مداحی زیبا و دلنشین آقای هادی الهی"
حتما ببینید دلتون که شکست برای یوسف زهرا سلام الله علیها دعا کنید.🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتنوزدهم🍀💚
ولی با این حال همه میدونستن به وقتش فاطمه کوتاه بیا نیست.بخاطر همین دقت شون بیشتر شد.
یک سال گذشت.
دختر علی و فاطمه به دنیا اومد.
اسمشو {زینب} گذاشتن.چهره ش شبیه علی بود.حاج محمود به مناسبت تولد زینب،یه آپارتمان بهشون هدیه داد.سه دانگش به نام افشین مشرقی و سه دانگش به نام فاطمه نادری.
حاج محمود میتونست حتی قبل ازدواج شون این هدیه رو بهشون بده ولی میخواست بچه هاش راحت طلب نباشن. به امیررضا و محدثه هم بعد تولد اولین بچه شون یه آپارتمان هدیه داد.
اون روزها بهترین روزهای زندگی علی بود.زندگی علی با فاطمه هرروز شیرین تر از روز قبل بود.فاطمه از وقتی #مادر شده بود،عاشق تر و عاقل تر شده بود. رابطه ش با خدا عمیق تر و عاشقانه تر شده بود.
دخترشون سینه خیز میرفت،
علی و فاطمه با ذوق تشویقش میکردن. زینب غذا میخورد،دوتایی ذوق میکردن. چهار دست و پا میرفت،دوتایی قربان صدقه ش میرفتن.
زینب وسط هال نشسته بود،
و با اسباب بازی هاش بازی میکرد.علی روی مبل نشسته بود و نگاهش میکرد. فاطمه با سینی چایی،کنارش نشست و به علی خیره شد.علی با لبخند نگاهش کرد و گفت:
_دخترتو ببین چکار میکنه.
ولی فاطمه به علی نگاه میکرد.
-علی،ازت ممنونم،بخاطر زندگی خوبی که برام ساختی.کنار تو زندگی خیلی خوبی دارم.تو همون همسری هستی که همیشه از خدا میخواستم.یه مرد واقعی..تو هم همسر خیلی خوبی هستی،هم پدر خیلی خوبی هستی.
شب شهادت امام محمد باقر(ع) بود.
طبق معمول علی و فاطمه و زینب با هم به هیئت رفته بودن.برای کمک تا آخرشب مونده بودن.
تو مسیر برگشت زینب آب خواست.
علی کنار خیابان توقف کرد.از ماشین پیاده شد و به سوپر رفت.
تازه وارد مغازه شده بود که ماشینی چند متر جلوتر،رو به روی بنر بزرگی که به مناسبت شهادت زده بودن،ایستاد.شیشه های ماشین پایین رفت و صدای بلند موسیقی تندی تو فضا پیچید.دو پسر و یه دختر پیاده شدن و شروع به #هتاکی کردن.
فاطمه سریع پیاده شد،
و سمت دختر رفت.صحبت میکرد که یکی از پسرها از پشت فاطمه رو هل داد. فاطمه که انتظارشو نداشت نتونست تعادل شو حفظ کنه و با سر محکم زمین خورد.زیر سرش پر خون شد.
علی از مغازه بیرون اومد.
خانمی رو دید که زمین خورده و دو پسر بالا سرش ایستادن. به سرعت سمت شون رفت.
دختر و پسرها فرار کردن.
وقتی متوجه حال خانم شد،خواست فاطمه رو برای کمک صدا کنه ولی جای خالی فاطمه رو دید...از فکر اینکه اون خانم،فاطمه باشه،لحظه ای قلبش ایستاد...با قدم های لرزان نزدیک رفت. وقتی صورت فاطمه رو دید نفسش حبس شد..با زانو کنارش افتاد...صدای گریه زینب از ماشین شنیده میشد.
چند نفری جمع شدن.
یکی با آمبولانس تماس گرفت.خانمی زینب رو بغل کرد و سعی میکرد آرومش کنه.
روی صندلی بیمارستان نشسته بود.مات و مبهوت...پرستاری نزدیک شد.
-آقا ... آقا!!
علی سرشو بلند کرد.پرستار گفت:
_کسی هست که بیاد دخترتون رو ببره.همش گریه میکنه.بچه گناه داره.
تازه یاد زینب افتاد....
#سرباز
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨پـروردگـارا
💫کسیکه در دامان تـو پنـاه گرفت
💫طعم بیپنـاهی را نمیچشد
✨هـرکـس کـه مدد از تـو گرفت
✨بی یـاور نمیماند
💫 آنکـه بتـو پیوست، تنها نمیشود
💫خـداونـدا کنارمان بـاش
✨قرارمـان باش و یـارمـان بـاش
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷صبحتون بہ زیبایی
قلبهاے پاڪتون
🌷روزگارتون
بہ وقت عشق و مهربانی
🌷ساعت هاتون بہ رنگ امید
دلتون بے غم
🌷و لحظہ هاتون سرشاراز آرامش
روزتون بخیر 🌷
💕ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨد.💕
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🇮🇷« سـرداران سرافـراز »🇮🇷
لـبــخـنـد زیـبـای شـمـا آغـاز عشق است
چشم دلت هرلحظه ای همراز عشق است
در عیـد فـطری که سـعادت یـار مـا هست
بـر آسـمـان کـشـورم پـرواز عشـق است
#بهروز_عبداللهی_صدرآبادی
✅️ عضو کانال
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky