eitaa logo
کلبه ی شعر
2هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
24 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
َمن جلد این خانه شدم ، حتی اگر رفتم روزی به آغوش خودت برگشت خواهم خورد (ع) 🟩 ‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 🍀💚 سه هفته گذشت. خانواده حاج محمود،مهمان داشتن.پویان و مریم و یکی از دوستان مریم. پویان و مریم بعد از ازدواج علی و فاطمه،زیاد میرفتن خونه حاج محمود،مخصوصا بعد از مرگ فاطمه.پویان برای حاج محمود و زهره خانوم،مثل امیررضا بود و برای علی و امیررضا برادر بود. اون مهمانی برای آشنایی علی با سحر، دوست مریم بود.اما تمام مدت مهمانی، علی بهش نگاه هم نکرد.جواب سؤالات سحر رو هم مختصر میداد.سحر با زینب رابطه خوبی داشتن.پویان و مریم و دوستش رفتن. زهره خانوم به علی گفت: _پسرم،نظرت درمورد سحر خانوم چیه؟ -سحر خانوم کیه؟! همه خندیدن.زهره خانوم گفت: _دوست مریم خانوم دیگه،الان اینجا بودن. علی تعجب کرد. -نظری ندارم چون اصلا بهشون توجه نکردم.دلیلی هم نداشتم که بخوام توجه کنم. امیررضا گفت: _مامان جان،من بهتون گفتم قبلش به علی بگین..خب داداش من محجوب و سربه زیره،معلوم بود اصلا به اون خانوم دقت نمیکنه. علی که تازه متوجه قضیه شده بود، با تعجب به حاج محمود و زهره خانوم و امیررضا که با لبخند نگاهش میکردن،نگاه کرد. حاج محمود گفت: _علی جان،ما میخوایم برای پسرمون آستین بالا بزنیم.میخوایم خانواده مون بزرگتر باشه. زهره خانوم گفت: _سحر خانوم،خانم خیلی خوبیه.بخاطر مشکلات اخلاقی شوهرش،ازش جدا شد.الان بچه نداره ولی بچه ها رو خیلی دوست داره،مخصوصا زینب رو.زینب هم خیلی دوستش داره.مطمئن باش من هر کسی رو لایق پسرم نمیدونم. امیررضا گفت: _داداش جان،ما دلمون عروسی میخواد. علی سرش پایین بود و هیچی نمیگفت ولی تو دلش با خدا حرف میزد. *خدایا اینم باید بخاطر تو انجام بدم؟! من نمیتونم مسئولیت زندگی کسی رو به عهده بگیرم که هیچ حسی نمیتونم بهش داشته باشم.همه قلب و احساس من مال فاطمه ست.ازدواج با هرکسی خیانت به احساس و قلب اون آدمه..میدونم تو هم به خیانت و تظاهر و دل شکستن راضی نیستی. سرشو آورد بالا.با چشم های پر اشک به بقیه نگاه کرد و گفت: _من نمیخوام ازدواج کنم.لطفا دیگه این بحث رو ادامه ندین. به حیاط رفت.روی صندلی نشست.حاج محمود کنارش نشست.علی گفت: _من دوست داشتم زندگی من و فاطمه، مثل شما و مامان باشه.کنار هم پیر بشیم.دختر عروس کنیم.پسر داماد کنیم.. هیچ وقت فکرشم نمیکردم فاطمه تنهام بذاره،اونم به این زودی..ولی حالا که فاطمه رفته..تنهام گذاشته،من با عشقش زندگی میکنم،به امید دوباره دیدنش.به امید بهشت با فاطمه روزهامو میگذرونم...این حرف ها فقط داغ دلمو تازه تر میکنه.نمک به زخم قلبم میزنه. -علی جان،خواسته ی ما آرامش توئه، خوشحالی توئه... علی با خودش گفت آرامش من زندگی کنار قبر فاطمه ست ولی خدا راضی نیست. حاج محمود گفت: _فاطمه ازم خواست کمکت کنم ازدواج کنی.. با تعجب به حاج محمود نگاه کرد... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فقط خدا میداند که چه دوستت دارم هایی؛ چه دلم برایت تنگ شده هایی؛ چه شب بخیر هایی ؛ زیرِ آوارِ غرورِ لعنتی مان مانده، و ما عینِ خیالمان هم نیست که طرف مقابلمان در انتظارِ همین حرف های ساده ی زیر آوار جان میکَند ... خـدایا امشب به همه تن سالم و ذهن آروم ببخش شبتون پر از لحظه های ناب الـهی دلتـون شـاد و قـلب مـهربان تان هـمـیشـه تپنده بـاد 🙏       🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون‌ پراز‌ آرامش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درصبحی زیبـا یادتان میکنم تا همه لحظه هایتان چـون روز باشد و همه روزهایتان به زیبایی تابلو هـزار رنـگ صبح و روزتـان سرشاراز عطـر خوش زندگی 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز‌شادی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مثل یک رود، پر از شور مهیّا شدنم قطره ام قطره و در حسرت دریا شدنم ذره ام، پرتو مهر تو به وجدم آورد در تمنای تو، مشتاق تماشا شدنم کاش می‌شد که مرا یوسف عشقت بخرد من در این بزم به امید زلیخا شدنم زخم تکراری و درد دل من تکراریست من در این شهر به دنبال مداوا شدنم باز آدینه شد و بی‌خبر از آمدنم باز هم منتظر وعده‌ی فردا شدنم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رژیم غذایی... - @mer30tv.mp3
5.22M
صبح 14 اردیبهشت 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قلبت که … نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند   تحریک می‌کند عصب چشم‌هام را چشمی که در برابر من درد می‌کند   شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر جای تو روی پیکر من درد می‌کند   هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم هی دست‌های مس‌گر من درد می‌کند   دیر است پس چرا متولد نمی‌شوی؟! شعر تو روی دفتر من درد می‌کند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
522.1K
تو هستی درباغ دلم، شاخه شمشاد تو هستی آنکس که وفاداد،به من یاد تو هستی پربسته به عقابم، بَرِ طاووس جمالت هم صید من وهم خود صیاد تو هستی در قحطی بی همنفسی،مرده بُدَم من آن کس که دگر بار ،مرا زاد تو هستی آن کس که براین غمزده ،با چهره ماهش تا نور خدا پنجره بگشاد، توهستی آنکس که ندا می زند احساس خودش را در ژرف ترین آب، به فریاد تو هستی با آنکه خودت، خسته ای از زندگی امّا با لطف خودت، می کنی ام شاد تو هستی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
‌چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من میبینمش... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
برای وصف تو باید قلم صاحب قدم باشد همیشه نام تو بر سر در خانه علم باشد جهان ما را به نامت می شناسد وای بر ما که تو‌ را «شیخ الائمه» شیعه نشناسد، ستم باشد «حنیفه» می کند شاگردیت را چون «مفضَّل» ها هنر آموز درگاهت ،«هشام بن حکم» باشد علی با ذوالفقارش حافظ اسلام احمد شد و مکتب خانه ات مثل همان تیغ دو دم باشد شدی صادق که از کذاب ها باشی جدا مولا برای حفظ دین اما دلت لبریز غم باشد چه می ترسند بعضی ها ز قال الباقر و صادق و می خواهند نسل پر فروغ شیعه کم باشد تویی فرزند ابراهیم و در آتش نمی سوزی اگر نمرود های این زمان صدها رقم باشد به کوری دو چشم دشمنان اثنی عشر هستیم اگرچه مرقد «شیخ الائمه» بی حرم باشد... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پرسه در هوای آن روزها خیال دلبرانه مادر بزرگ شیطنت های کودکی حجم انبوهی از نشاط وخاطراتی که جا ماند در دل کودکی هایمان وماهنوز وماهنوز به قدر عافیتی به جرعه نوشی از قدری از آن ، انبوه بی پایان خرسندی وتعلق سخت نیازمندیم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هم اینکه پنجره باز است،زندگی جاریست بهار و موسم ناز است، زندگی جاریست هوای کوچه ی احساس از شما لبریز بهانه ای به نیاز است، زندگی جاریست خدا به پنجره هامان، پرنده بخشیده پرنده ای به نمازاست،زندگی جاریست تمام خلوت دنیا نثار چشمانت هم اینکه یار بساز است،زندگی جاریست خدای آینه ها راز و رمز میداند هم اینکه در پی راز است ،زندگی جاریست دوباره لحظه ی پرواز، آسمان آبیست هم اینکه پنجره باز است،زندگی جاریست 🟩عضو_کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز گردش چشمی نبرده از هوشت که یاد خویش هم از دل شود فراموشت... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنده‌ آمد‌ روی لب ‌ باز‌ امّا...بگذریم‌ می‌کند‌ عکس‌ تو اعجاز‌ امّا...بگذریم‌ می‌شود‌ آیا‌ تو‌ را‌ دید‌ امّا‌ دل‌ نداد؟ پاسخ‌ دل‌ دارد‌ ایجاز‌ امّا‌ ...بگذریم‌ قبلترها‌ شور‌ می ریخت‌ چشمت‌ درغزل مانده‌ دفتر در پی‌ ات‌ باز‌‌ امّا‌ ...بگذریم‌ آسمان‌ آبی‌ شده‌ ‌ خورشید‌ هم‌ دلنشین‌ پُر‌ شدم‌ از شوق‌ پرواز‌ ‌ امّا ‌...بگذریم‌ می‌ شود همسایه‌ شد‌ با‌ چکاوک‌ در بهار با‌‌ قناری‌ خواند‌ آواز ‌ امّا‌ ...بگذریم. تا‌ تو‌ بودی ‌ باغچه‌ داشت‌ شوق‌ ‌ زندگی‌ بی‌ تو‌ شد‌ با‌ غصه‌ دمساز‌ ‌ امّا‌ ...بگذریم‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-88662269_1158553640.mp3
9.26M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ نماندی‌💕💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن قَدَر شعر نوشتم و نخواندی که قلم گفت این قدر،عبث، قامت ما را متراش 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
. بگو! کجا دلِ تنگم به راه افتادی؟ جواب داد حرم، کنجِ صحن آزادی دوباره خسته و تنها رسیده ام اینجا دوباره پای برهنه، به رسم اجدادی دوباره آمده ام خاکبوسی ات با دل دوباره سر به روی پنجره ی فولادی دوباره مثل همیشه به گوشه ی بامت_ _به من شبیه کبوتر تو دانه می دادی دوباره آمده ام تا قرار من باشی به گوشِ دل بنوازی ترانه ی شادی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای زندگی تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر پیله که با عشق شما باز نشد پروانه‌ی آماده‌ی پرواز نشد بی لطف و نگاه کرمت حضرت دوست دل لایق آسمان اعجاز نشد 🟩عضوکانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| آقاجان کاش میشد برگردی با داغت چشمامو تر کردی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هرگاه یک نگاه به بیگانه می‌کنی خون مرا دوباره به پیمانه می‌‌کنی ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو فردا دوباره موی که را شانه می‌‌کنی؟ گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن! باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌‌کنی ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟ بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky