eitaa logo
کلبه ی شعر
2.1هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
ℳ 𝓂𝒶𝓁ℯ𝓀: تو به بوی غزل و قافیه ، آمیخته ای به خدا حال مرا ،خوب به هم ریخته ای آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری بی سبب نیست ، که در کنج دلم جا داری 🌺🌺🌺 بیزاری‌ات مجالِ خداحافظی نداد آهسته گفتمت: به‌سلامت.. گریستم 🌺🌺🌺 بی هیچ بهانه می زنم همراهت با شعر و ترانه می زنم همراهت چون دانه ی زیر خاکِ بعد از باران هر لحظه جوانه می زنم همراهت 🌺🌺🌺🌺 نتیجه همه استخاره ها خیر است اگر به نیت تو وا شوند قرآن ها 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
بیا غنیمتِ از جنگ سخت برگشته به قصر خاکی این شاه بخت برگشته پس از تو دیدن هیچ آشنا،پسندم نیست چنان دهاتی از پایتخت برگشته... ‌ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 اهل دلی همراه شو 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
‌گوشم به سکوتی‌ست که لبریز هیاهوست هر گوشه‌ی این خانه پر از خاطره‌ی اوست بی شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست! هرگاه سبک‌بار شدم، اوج گرفتم از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 اهل دلی همراه شو 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کم است حوصله و رنج و درد بسیار است به هرکه می‌نِگرم چون خودم گرفتار است. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 اهل دلی همراه شو 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
میخواستم که سیر ببینم تورا نشد! ای چشمِ بی‌قرار چه جای خجالت است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خویش را گم کرده‌ام بعد از تو در آوار خویش رحم کن می‌ترسم از تنهایی بسیار خویش شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو «اشک می‌ریزد برای گرمی بازار خویش» آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش صورتی دارم که پنهان در نقاب کهنه‌ای‌ست خیره در آیینه‌ام با حسرت دیدار خویش باشد ای خورشیدِ پنهان در حجابِ خویش باش باز هم خو می‌کنم با سایه‌ی دیوار خویش 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مـن هــمـان رودم ڪه بـهــرِ دیـدنـت، مـرداب شـد مـاهِ مـن! بـس ڪن نـدیـدن هــای‌ بـےانـدازه را... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
اگر چه یاد ندارم که دفعه ی چندم مرا شکستی و... آه از نگاهِ این مردم! به گیسوانِ پریشانِ خود نگاه بکن که شرح حال من است این کلاف سر در گم! حکایت منِ دور از تو مانده، اینگونه ست:  خمار و خسته ام و نیست قطره ای در خُم! همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را  چنان که باد بپیچد به خوشه ی گندم... به سر هوای تو دارم، خدا گواهِ من است  اگر رسیده نمازم به رکعتِ پنجم! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گوشم به سکوتی‌ست که لبریز هیاهوست هر گوشه‌ی این خانه پر از خاطره‌ی اوست بی شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست جز عشق نفهمیدم و جز عشق ندیدم این گنبدِ دوّار به چشمم خم ابروست! هرگاه سبک‌بار شدم، اوج گرفتم از دیدِ من ای دوست! جهان مثلِ ترازوست یک جرعه بر این خاک نظر کن، که نمیرد این دانه که با شوق، درآورده سر از پوست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
[از هرچه دارم چشم می‌پوشم اگر دنیــا.. یک شب مرا زانو به زانوی تو بنشاند..! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست دیگر قدَم خمیده‌تر از پیرمردهاست قلبی شکسته، قامت خسته؛ تمام من این شهر، بازمانده‌ی بعد از نبردهاست جان می‌کَند دلم، همه سرگرم می‌شوند! چون رقصِ تاس در وسط تخته‌نردهاست توفان بکن! مرا بشِکن! دل نمی‌کنم دریا تمام هستی دریانوردهاست جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه سحری دارد آن گیسوی روی شانه افتاده که سودای نوازش در سر هر شانه افتاده نسیمی مست پیچیده‌ست و من می‌سوزم از غیرت که گیسوی تو در دستان آن بیگانه افتاده امان از ناله‌ی عاشق؛ که جان شمع می‌سوزد از این آتش که‌ در بال و پر پروانه افتاده غرور سرکشم پیش تو زانو زد؛ مبارک باد! به دستت آخرین دیوار این ویرانه افتاده مرا با توبه کاری نیست؛ دلگیری چرا ساقی؟ ز بدمستی‌ست از دستم اگر پیمانه افتاده 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مـن هــمـان رودم ڪه بـهــرِ دیـدنـت، مـرداب شـد مـاهِ مـن! بـس ڪن نـدیـدن هــاے بـےانـدازه را.. 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کاش روزی حال و روز بهتری پیدا کنم گوهری بی قیمتم؛ انگشتری پیدا کنم عکست از اشک روان من مکدر شد؛ ببخش! می روم سنگ صبور دیگری پیدا کنم شاعران گل گفته اند، اما برای وصف تو باز باید معنی نازکتری پیدا کنم بین ما تقدیر دیواری بنا کرده ست و من از مدارا خسته ام، باید دری پیدا کنم کشتی جانم به سوی مرگ راه افتاده است سخت می ترسم؛ مبادا لنگری پیدا کنم! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مثل سرداری اسیرم، “اعتباری سوخته” تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته شهر بعد از جنگم و آرامشم طوفانی است مانده از ایل و تبارم یادگاری سوخته شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است: کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته دردلم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی‌قراری زخمه‌ام مثل سه‌تاری سوخته باختم خود را به پایت ، از غرور سرکشم پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم عشق ، گاهی مادر است و گاه هم نامادری 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست دیگر قدم خمیده‌تر از پیرمردهاست قلبی شکسته، قامت خسته: تمام من این شهر بازمانده‌ی بعد از نبردهاست جان می‌کَند دلم، همه سرگرم می‌شوند چون رقص تاس در وسط تخته نردهاست طوفان بکن! مرا بشکن! دل نمی‌کنم دریا تمام هستی دریانوردهاست جای گلایه نیست اگر درد می‌کشم صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky