eitaa logo
کلبه ی شعر
2هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
24 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند را به یکدیگر هدیه دهیم🥰 غم ها را با هم درمان کنیم تا با هم طعم شـادی و خوشبختی را بچشیم صبح‌ اول‌ هفتتون‌ قشنگ و پـر از لبخند🙏 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بگو، عیبی ندارد، شکوه کن از عشق، طوری نیست اگر مانند من هر شب تو هم تا صبح بیداری… 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
« خانه» ۱. تو تلی از آوار می بینی و من خانه این خانه آبادست حتی زیر ویرانه ۲. حتی میان بند هم ما یک وطن داریم با بند بند ِ تن همه ، ماندیم مردانه ۳. این غربتی ها موشک آوردند و خمپاره ماصف کشیدیم اینطرف همدوش،هم شانه ۴. کرکس چه می داند وطن یعنی تمام ما جان می دهیم و زنده مام ِ ماست، ریحانه ۵.سوزانده هر شاخی چرا که دل نمی سوزد جز باغبان بر باغ گل، سنبل به پروانه ۶.هرجا به سجده سرنهی خونیست شکرانه هر کودکی تسبیح شد، تسبیح شد دانه ۷. دُردانه هامان زیر هر ویرانه ، جاماندند بیت المقدس های ما اینجاست، هر خانه ✍️ ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهم را به جنگ چشم خود خواندی مرا در پیله ی تقوا چه لرزاندی همین که گفتی از حالم خبر داری مرا با گفتن این حرف ترساندی قسم خوردی به قرآن عاشقت هستم به تضمین قسم ها کاکل افشاندی؟! نمی دانی که درد عشق جانسوز است وگرنه بیتی از شعرش نمی خواندی نمی پرسی ازاین دنیای مجنون کُش چرا لیلای مجنون را از او راندی؟ چه آورده سر فرهاد آن تیشه؟ چه شیرین سر به سوی کوه چرخاندی دلم تنگ است و دل سیرم ازاین دنیا سپاس از تو مرا یک لحظه خنداندی ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به بوسه‌ها ببر مرا به       شهرِ عشـق و بعد از آن                  خراجِ بوسه هات را                   یڪی یڪی حساب ڪن... گناه اڪَر تویی بیا ڪه             مرتڪب شوم تو را                    دعای هر شبِ مرا                      بیا و مستجاب ڪن... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-2063982848_648867216.mp3
3.93M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ سهیل_رحمانی 🎼‌ رمانتیک❤️❤️
. ما خسته‌ایم از آنچه ندیدن مقدر است درمان درد ما به خدا دست کوثر است آقا به جان مادر پهلوشکسته‌ات پایان دهی به غیبت ما قصه بهتر است ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق‌ها دام‌اند و دل‌ها صید و گیسو‌ها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه می‌بینی مبند شادمانی خود غم دنیاست پس بی‌اعتنا مثل گل در محفل غم‌ها و شادی‌ها بخند با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه می آیند و هر آن می‌روند گر ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی هیچ‌گاه از صحبت طوفان نمی‎‌بینی گزند آسمانی شو که از یک خاک سر بر می‌کنند بیدهای سربه‌زیر و سروهای سربلند گفت: ما با شوق دل‌کندن ز دنیا دل‌خوشیم گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌خواهم در خانه‌ی خودم بمیرم... آغوشت را به من قرض بده...! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گاهی میان دیده و دل جنگ می شود ! گاهی غزل ، برای تو دلتنگ می شود "گاهی دو کوچه، فاصله ی خانه های ماست اما همین دو کوچه ،دو فرسنگ می شود" گاهی برای رفتن تو ، گریه می کنم هق هق ، ترانه و نفس، آهنگ می شود گاهی تمام هر چه که اسمش غرور بود می ریزد و نتیجه ی آن ، ننگ می شود گاهی میان خلوت افکار خسته ام شیطان به دست تیره ی تو رنگ می شود ! از اینکه عاشقانه تو را می پرستم و از اینکه ظالمانه ،دلت سنگ می شود از اینکه باز هم دل من را ربوده ای ، گاهی دلم برای "خودم"،تنگ می شود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گیسوی عشقم را پریشان کرد یادت حالا کجا در جستجوی شانه باشم؟ ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای درد محبت است که درمان‌پذیر نیست رفتی و از فراق تو از پا درآمدم باز آ که جز تو هیچَ‌کسم دستگیر نیست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با عرض پوزش از فرزندان شهدا🌷 طرف مسئول کاروان شهدا بود می‌گفت: پیکر شهدا رو واسه تشییع می‌بردن؛ نزدیک خرم آباد دیدم جلو یکی از تریلی ها شلوغ شده، اومدم جلو دیدم یه دختر 14،15 ساله جلو تریلی دراز کشیده، گفتم: چی شده؟ گفتن: هیچی این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد شید بهش گفتم : صبر کن دو روز دیگه می‌رسه تهران معراج شهدا، برمیگردوننشون گفت: نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده،باید بابامو ببینم تابوت هارو گذاشتم زمین پرچمو باز کردم یه کفن کوچولو درآوردم سه چهارتا تیکه استخوان دادم؛ هی میمالید به چشماش، هی می‌گفت بابا،بابا... دیدم این دختر داره جون میده گفتم: دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم گفت: تورو خدا بذار یه خواهش بکنم؟ گفتم: بگو گفت: حالا که میخواید ببرید به من بگید استخوان دست بابام کدومه؟ همه مات و مبهوت مونده بودن که میخواد چیکار کنه این دختر اما... کاری کرد که زمین و زمانو به لرزه درآورد... استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت: "آرزو داشتم یه روز بابام دست بکشه رو سرم" 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب برایتان دعا میڪنم دستتان روزے رسان باشد دلواپسے در خیالتان نماند عشـق در دلتان خانه ڪند و شبتان غرق در آرامش باشد🙏🏻 🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای باغچه ی یاسمنم صبح بخیر گنجشکَکِ در ناروَنم صبح بخیر لُر ،کُرد ،بلوچ، مازَنی ،ترکمنی ای مردم خوب وطنم صبح بخیر ✅️‌ عضو کانال 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز نشاط 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خودتو ببین... - خودتو ببین....mp3
4.88M
صبح 19 آذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خورشید اگر گُم شود از عرصه‌ی عالم من دست تو گیرم به لب بام برآرم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بغل کرده خورشید قاب تو را تمنا کند آفتاب تو را زمانش بیاید که غوغا کنی ببیند زمین انقلاب تو را ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
  سَر به راه بُودَم و یک عمر نگاهم به زمین آمدی سر به هوا، چشم به راهم کردی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با من شده‌ای غریبه  ای یار چرا؟ با قلب  شکستهٔ من آزار چرا؟ در باغ دلم چه دانه‌ای می‌کاری؟ تا هست گل محبتت، خار چرا؟ ✅️‌ عضو کانال‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Alireza Ghorbani - Bi Gonah (320).mp3
9.68M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ علیرضا_ قربانی 🎼‌ بی‌ جونم‌
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار آیینه به دست آمده‌ام بر سر بازار هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست یادآوری خاطره‌ی بوسه‌ی دیدار روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت دیوار به آیینه و آیینه به دیوار کشتم دل خود را که نبینم دگری را یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار !   چون رود که مجبور به پیمودن خویش است آزاد و گرفتارم _ آزاد و گرفتار ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد برخیز فدای سرت، انگار نه انگار تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه‌دار 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده است در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند دارد غروب فرشچیان گریه می کند با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید او را چنان فنای خدا بی ریا کشید حتی براش جای کفن بوریا کشید در خون کشید قافیه ها را ، حروف را از بس که گریه کرد تمام لهوف را اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت این بند را جدای همه روی نیزه ساخت "خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود" اوکهکشان روشن هفده ستاره بود خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ... پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ... خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ... شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ... در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس شاعر کنار دفترش افتاد از نفس ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky