ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺻﺒـﺮ ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣَﺮﺩ ﺁﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
اگر مرد است ﺑﻐﺾ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮔﯿﺴﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥﺗﺮ
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﯽ ﮐــﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
عصای دست من عشق است ، عقل سنگدل بگذار
کـــه این دیوانه تنهـــا تکیه گاهش ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺍﻭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ
ﺧﺪﺍ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﺎﻥ ﺭﻭ ﺳﯿﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕــﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﺮﺩ ، ﺗﺴﻠﯿﻤﻢ
ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﻤــﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد
#سجاد_سامانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فنجان قشنگ چای تو قند نداشت
لبهای تو چون گذشته لبخند نداشت
از طعم تو سیراب نگشتم ای عشق!
بین من و تو رابطه پیوند نداشت
#نوروزرمضانی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلبری با دلبری
دل از کفم دزدید ورفت
هر چه کردم ناله از دل
سنگدل نشنید ورفت
گفتمش ای دلربا
دلبر ز دل بردن چه سود
ازتَه دل
بر منِ دیوانِه دل
خندید و رفت...
#ژولیدهی_نیشابوری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
✾• #رباعی•✾
یادت نرود چه بر سرم آوردی
من هیچ، خودت چه می کنی با سردی؟
پاییز گذشت و موسم یخ زدن است
سردم شده، سردم شده، بر می گردی؟
#دکتر_محمود_فروتن
✅️ ارسالی اعضا محترم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
جامے شڪسته دیدم
در بزم مِے فروشـی
گفتم بدین شڪسته
چون باده میفروشـی
خندید و گفت زین جام
جز عاشقان ننوشنــد
مست شڪسته داند
قدر شڪسته نوشـی
#خيام_نیشابوری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتهجدهم🌷
حاج محمود از امیررضا جدا شد.پیش مامور پلیس رفت و گفت:
_جناب سروان ما چکار باید بکنیم؟
-یا از اون آقا رضایت بگیرین یا پسرتون امشب اینجا میمونه،فردا میره دادسرا.
حاج محمود نگاهی به افشین کرد.
سر و صورت افشین پر خون و کبودی بود.به امیررضا نگاه کرد و گفت:
_پسرم،فردا تو دادسرا میبینمت.
امیررضا لبخند زد و گفت:
_نیاز نیست فردا هم به زحمت بیفتین. نتیجه شو بهتون خبر میدم.
حاج محمود دوباره پسرش رو در آغوش گرفت،خداحافظی کردن و رفت.
وقتی حاج محمود رفت،
امیررضا با پوزخند به افشین نگاه کرد.
افشین گیج شده بود.دلیل رفتار امیررضا و پدرش رو نمیفهمید.
انتظار داشت فاطمه بخاطر برادرش عذرخواهی کنه که نکرد.
انتظار داشت حاج محمود بخاطر پسرش التماسش کنه؛که نکرد.
انتظار نداشت امیررضا با پیروزمندی نگاهش کنه؛که کرد.
امیررضا تو بازداشتگاه موند و افشین راهی خونه شد. اون شب هیچکس نخوابید.
فاطمه تا صبح دعا میکرد.
حاج محمود و زهره خانوم نگران بودن. افشین برای اولین بار تو عمرش دوست داشت جای کس دیگه ای باشه.دوست داشت جای امیررضا باشه.
امیررضا خانواده ای داشت که افشین همیشه آرزو داشت، داشته باشه.تصمیم گرفت رضایت بده و امیررضا زندان نره.
نقشه دیگه ای داشت.
از امیررضا و حاج محمود هم کینه داشت.میخواست امیررضا هم شاهد عذاب کشیدن خانواده ش باشه و عذاب بکشه.
بازهم امیررضا، فاطمه رو میرساند دانشگاه و برمیگرداند.ولی افشین بخاطر کبودی های صورتش دانشگاه نمیرفت.
سه هفته گذشت.
امیررضا و فاطمه تو راه دانشگاه بودن. حاج محمود با امیررضا تماس گرفت. گفت:
-کجایی؟
-فاطمه رو میرسونم دانشگاه.
-تا کی کلاس داره؟
-امروز تا ظهر کلاس داره.
-ظهر که بردیش خونه،بیا مغازه.
-چیزی شده بابا؟
-چیز مهمی نیست.فاطمه رو نگران نکن.
امیررضا مطمئن شد خبری شده.
فاطمه سرکلاس بود که براش پیامک اومد.ولی توجه نکرد. بعد کلاس به پیامکش نگاه کرد.
شماره ناشناس بود.نوشته بود...
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آرزوهـا
پیله هایے در دل هستند
ڪه با امید پروانه ای
بال گشوده
و بسوے خدا اوج میگیرند
امیدوارم
در این شب زیبـا
پروانه آرزوهایتان بر زیباترین
گلهاے اجابت بنشیند⚘
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هرچه در زندگی بیشتر شاد باشی
درهای موفقیت بیشتری
به رویت باز میشود
و موهبت های بیشتری
نصیبت میشود
پس همیشه شاد باش
و شادی و لبخند
را به دیگران هم هدیه کن...
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
اهمیت به خود... - اهمیت به خود....mp3
4.4M
صبح یکشنبه 10 دی😍
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا
یک چند در انتظار بگذشت مرا
باقی همه صرف حسرت روی تو شد
بنگر که چه روزگار بگذشت مرا
#نیما_یوشیج
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کوچهٔ عاشقی تخلف نکنید
دلخسته برای هم توقف نکنید
دنبال رسیدن به مراد دل خود
بیهوده بههم عشق تعارف نکنید
#پریسا_مصلح
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی
ماه در ابر رود چون تو برآئی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آئی
شانه زد زلف جوانان چمن باد بهار
تا تو پیرانه سر ای دل به سر کار آئی
ای بت لشگری ای شاه من و ماه سپاه
سپر انداخته ام هرچه به پیکار آئی
روز روشن به خود از عشق تو کردم شب تار
به امیدی که توام شمع شب تار آئی
چشم دارم که تو با نرگس خواب آلوده
در دل شب به سراغ من بیدار آئی
مرده ها زنده کنی گر به صلیب سر زلف
عیسی من به دم مسجد سردار آئی
عمری از جان بپرستم شب بیماری را
گر تو یک شب به پرستاری بیمار آئی
ای که اندیشه ات از حال گرفتاران نیست
باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی
با چنین دلکشی ای خاطره یار قدیم
حیفم آید که تو در خاطر اغیار آئی
لاله از خاک جوانان بدرآمد که تو هم
شهریارا به سر تربت شهیار آیی
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
اذان شهید باکری.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند که در جامعه بحران داریم
خاکیم ولی به نور ایمان داریم!
سید علی حسینی خامنه ای
هستیم فدایی تو تا جان داریم
#محمدجواد_منوچهری
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
-915464448_-947171579.mp3
3.47M
🎙 #عماد_طالبزاده
🎼 دردت به جونم❤️
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد دلهای مادر و فرزندی در قالب شعر😂🌸💐
🌸🎊پیشاپیش میلاد با سعادت و
🌸🎊فرخنده حضرت زهرا (س) وروز مادر
🌸🎊بر تمام شیعیان و
🌸🎊بر پیشگاه حضرت صاحب (عج)
🌸🎊و شما دوستان تبریک و تهنیت باد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با نور دعا یک دژ محکم داریم
با ذکر، همیشه اسم اعظم داریم
پا پس نکشیم گر چه تحریم شویم
ما عشق به ميهن و به پرچم داریم
#حسین_جعفری
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
هیچ وصلی بی جدایی نیست این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت
هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا
هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را گذاشت
اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت
موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت
با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
مانند چشم خویش، مرا هم خمار کرد
وقتی مرا به خلسۀ چشمش دچار کرد
تا آمدم به خود که به آغوش گیرمش
از دام من شبیه شکاری فرار کرد
دوری ز ساحلش که پسند دلم نبود!
اما مرا به کشتی هجران سوار کرد
قلبم شبیه آینه شفاف بود؛ حیف!
دستان خاک آینه را پرغبار کرد
از آسمان چشم من آنقدر اشک ریخت
تا سرزمین خشک دلم را بهار کرد
تاجر نبود قلب من اما ببین چطور
در راه دوست، هستی خود را قمار کرد!
از نشئۀ لذیذ دو دنیا جدا شدم
وقتی مرا به خلسۀ چشمش خمار کرد
#زینب_نجفی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را با غیر میبینم،صدایم در نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
نشستم، باده خوردم ،خون گریستم، کنجی افتادم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید
توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان لیک
چه گویم جور هجرت چون به گفتن در نمیآید
چه سود از شرح این دیوانگیها، بیقراریها؟
تو مه، بیمهری و حرف منت باور نمیآید
ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف
که این دیوانه گر عاقل شود، دیگر نمیآید
دلم در دوریت خون شد، بیا در اشک چشمم بین
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمیآید
#مهدی_اخوان_ثالث
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادم آمد آن شبی که دست در دستان هم
راه میرفتیم و در دل، نور تو تابیده بود
شهر را پر کرده بودیم از صدای خندهمان
بی گمان آن شب خدا هم پیش ما خندیده بود
#حمیدرضا_آبروان
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارت_نوزدهم🌷
شماره ناشناس بود.نوشته بود:
-پدرت چقدر برات مهمه؟
نگران شد.
با امیررضا تماس گرفت.تو محوطه بود. سریع رفت پیشش.با نگرانی گفت:
-بابا کجاست؟
امیررضا هم نگران شد:
_مغازه..چی شده مگه؟!
-بریم.
-کلاست؟!
-ولش کن،بریم.
هردو سوار شدن.امیررضا پرسید:
_چیشده؟!
_نمیدونم.فقط تندتر برو.
وقتی رسیدن، مغازه رو نشناختن.
یه کم به اطراف نگاه کردن.همین مغازه بود.
حاج محمود فروشگاه بزرگ لوازم خانگی داشت، ولی هیچ وسیله ای توش نبود. خالی خالی بود.فقط میزکار حاج محمود وسط فروشگاه بود که اونم خالی بود. امیررضا با پدرش تماس گرفت،
خاموش بود.به مغازه کناری رفت.بعد احوالپرسی گفت:
_مغازه ما چیشده؟! پدرم کجاست؟!
-صبح که اومدیم دیدیم مغازه شما رو خالی کردن.یعنی جارو کردن.همه چیز بردن.فقط هم مغازه شما رو خالی کردن. از هیچکدوم دیگه،هیچی کم نشده.حاج نادری الان کلانتریه.
-دوربین ها چیزی نشان ندادن؟!
-نه،طرف حرفه ای بوده.
-بابام حالش خوب بود؟
-آره،حاج محمود آروم بود.پلیس اومد، چند تا سوال پرسید،بعد باهم رفتن کلانتری.
امیررضا تشکر و خداحافظی کرد و رفت پیش فاطمه.به فاطمه گفت:
_تو از کجا فهمیدی؟
-هر بلایی سر ما میاره،بهم خبر میده..بابا حالش خوب بود؟
-آره،کلانتریه..تو رو میبرم خونه،بعد میرم پیش بابا.
فاطمه چیزی نگفت،
و امیررضا حرکت کرد.وقتی فاطمه رفت تو خونه و در بست،حرکت کرد.
حاج محمود تو راهرو کلانتری نشسته بود.وقتی امیررضا رو دید با تعجب گفت:
_تو اینجا چکار میکنی؟! مگه نگفتی فاطمه تا ظهر کلاس داره؟! تو دانشگاه ولش کردی؟!
-نه بابا،بردمش خونه.
-میدونست؟!
-بله،پسره بهش گفته بود.
-حالش خوب بود؟
-بله،نگران شما بود.
حاج محمود از کلانتری با فاطمه تماس گرفت...
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
الهی
در این شب زیبای زمستانی❄️
تنور دل دوستـانـم را گــرم ❄️
زندگیشان را سراسر شادی❄️
لحظه هـایشـان را زیـبا ❄️
و چــرخ روزگــار را ❄️
به کامشان بچرخان❄️
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون درپناه خدا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
برخیز و سگرمه های شب را وا کن
خورشید شو، نور و آشتی بر پا کن
با عطرِخوش چای و نبات سر ِصبح
صد چشمه غزل در استکانت جا کن!
#صفيه_قومنجانی
✅️ عضو کانال
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آن لحظه ها که مات ...
در انزوای خویش
یا در میان جمع ،
خاموش می نشینم
موسیقی نگاه ِ تو را گوش می کنم !
#فریدون_مشیری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky