eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
161 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ادبی-اشراق
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت 🔹زمان: دوشنبه، ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت۱۷ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. ✔️در اطلاع‌رسانی سهیم باشید. @eshragh_adabi
🌹🌹🌹🌹 بگو به خلق که توحید روی دیگرش این است اراده ی ازلیِ خدا مقدّرش این است که بعد حضرت احمد،  یگانه رهبرش این است نهاده حضرت خاتم چو شانه زیر قدمهاش فقط علیست نگینی که شان چنبرش این است امیر قافله عشق جز علی دگری نیست رسالتی که خدا گفته بر پیمبرش این است بگیر دست علی را که دست اوست یدالله بگو به خلق که توحید روی دیگرش این است علیست مظهر یکتایی خدا به دو عالم ببین که سوره توحیدِ حق مُصوّرش این است عرق نشست به رویش فرشته مست ز بویش بهشت رایحه دلخوش معطّرش این است فدای آن خم ابرو، هلاک آن سر مژگان شهید لشکر حُسنش که تیغ و خنجرش این است حرام باد بهشت خدا به دشمن مولا برید هر که ز حیدر، به حشر کیفرش این است @shaeranehowzavi
🌹 افسوس که جز جنگ و جدال و تهدید این صفحۀ شطرنج، به خود هیچ ندید یک خانه سپید بود، یک خانه سیاه یک مهره سیاه بود، یک مهره سپید @shaeranehowzavi
🌹 با ذکر وعده‌های پراکنده در حال اتصال به آینده رمّال صیحه‌ای زد و غیبش زد تا خیره شد به خالیِ فنجانش برگشتنی به خانه پس از گردش یا ترک آشیانه پس از باران از لاک‌پشت گفتم و آهسته سر بُرد عارفی به گریبانش @shaeranehowzavi
🌹 میانِ خاکِ زمان، گنجِ گُم شده شادی‌ست که در تبارِ بشر رنج، ارثِ اجدادی‌ست تو دل مبند به چشمانِ روشنم که تنم خرابه‌ای‌ست که از دور، مثلِ آبادی‌ست هزار مرتبه مُردن..دوباره زنده شدن برای جانِ من -این ساعتِ شنی- عادی‌ست کبوتری که دلش مانده پیشِ هم‌قفسش در اوجِ بال زدن هم اسیرِ آزادی‌ست ■ میانِ شک و جنون..گل‌محمدی شده‌ام که در کلیدرِ محمودِ دولت آبادی‌ست... @shaeranehowzavi
🌹 اگر خالی‌ست جای تو در ایوان‌های بعد از تو همان بوی تو را دارند گلدان‌های بعد از تو تمام رفت و آمدهای من را شهر می‌بینند که دنبال توام در این خیابان‌های بعد از تو مرا با جامه‌های تازه‌ای می‌خواستی اما چه تاریک است تکلیف گریبان‌های‌ بعد از تو تکاپوی مرا گویا نمی‌فهمند این مردم به یادت نیستند انگار انسان‌های بعد از تو مرا بعد از خودت بی‌چتر و بی‌تن‌پوش نگذاری که سرمای بدی دارد زمستان‌های‌ بعد از تو @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 نظر به گفتۀ "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازه ی حصیرش نیست دوجا به دست نبی دست او گره خورده ست علی مباهله اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست هوای حضرت عیسا دمی‌ست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست @shaeranehowzavi
با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد با هرچه که داشت، از دل و جان آمد دیدند مسیحیان نجران، احمد با حوریـه و لولوء و مرجان آمد @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبیات قم
آفرینش‌های ادبی حوزه هنری استان قم برگزار می‌کند: نشست تخصصی ترانه《سرناد》 با حضور: محمدجواد الهی پور صدرا کاوه زمان: چهارشنبه بیست و یکم تیرماه، ساعت ۱۷ مکان: خیابان انقلاب(چهارمردان)، کوچه ۱۷، حوزه هنری قم، سالن آسمان @adabqom
هدایت شده از ادبیات قم
به مناسبت روز عفاف و حجاب؛ مجموعه تصویری《سرپناه》 شعرخوانی بانوان شاعر استان قم با موضوع عفاف و حجاب. زمان انتشار: امشب راس ساعت ۲۰ از کانال ادبیات قم @adabqom
🌹🌹🌹🌹 از من‌ مگیر شوق مِی و شور باده را هر صبح سُکر دیدن روی گشاده را بیرون بریز از دل من با حضور خویش غم های بی اصالت و بی استفاده را حالا که فاتحانه به سمت من آمدی تا اوج قله ها برسان این اراده را از سینه در بیاور و احیا کنش به عشق یک قلب خسته ی زِ نفس اوفتاده را ترسیم کن برای من آینده ای شگفت تا که سوار ابر کنی این پیاده را مرد سفر شدی که بیایی و طِی کنی هر روز پا به پای دلم طول جاده را دریا شدم که غرق وجود خودم کنم کوهی که در کنار تنم ایستاده را مائیم که به روی لب هم کشیده ایم طرح هزار بوسه و لبخند ساده را دست تو را گرفته ام ای عشق من بساز اینک بنای محکم یک خانواده را... @shaeranehowzavi
آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین).... در آغوش نبی، ارباب عالم به دستش، دست احسان مجسّم نصارا در تماشا بود و می‌دید به همراهش گلی بهتر ز مریم کنار مصطفی می‌رفت حیدر خود حضرت، ولی با نام دیگر خدا نامید او را در کتابش همانا جان شیرین پیمبر خطاب «نبتهل» آمد ز احمد نصارا در کلام خود مردّد ندا آمد که تسلیم است نجران! سلام الله بر آل محمد (ص) @shaeranehowzavi
🌹 مشغول به ذکـر حیدر کراریم ما دست از او نمی شود برداریم بر دار حوادثیم و در راه علی«ع» شاگـرد کلاس میثم تماریم @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 باز جنگی نابرابر در برابر داشتند دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟ گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی زیر چکمه بوی گل‌های معطّر داشتند دست بر ماشه نمی‌بردند این قزّاق‌ها شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند.. لحظه‌ای قبل از صدای وحشی فرمان تیر کودکانی در کنار خویش مادر داشتند چشم کاشی‌های فیروزه به گنبد خشک شد؟ یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟ در وصیّت‌نامۀ سرخ شهیدان دیده‌ای؟ جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 وقتی که چشمم بر هلال ماه افتاد یاد نگاه خسته‌ات ناگاه افتاد یاد همان مژگانِ گاهی سر به زیرت یاد همان زیبای سیری‌ناپذیرت گاهی که لب‌ها قفل و دندان‌ها فشرده‌ست در کاسه‌ی خیس نگاهم حرف‌ها هست این حلقه‌ی اشکم که میبینی تو هستی اینجا بمان، بر چشم‌هایم خوش نشستی باید نگه دارم تو را با پلک‌هایم بیش از خودم این اشک‌ها را دوست دارم با التماس آخرم با یادگارم با گریه شاید بیشتر باشی کنارم ... @shaeranehowzavi
☀️ جان پیغمبر احمد از ساکنان نجران خواست تا که اسلام آورند همه تا ز تثلیث رو بگردانند رو به توحید و حق کنند همه ساکنان مسیحی نجران مدتی فکر و مشورت کردند عاقبت عالمانی از ایشان رو به‌سوی مدینه آوردند "عاقب" و "سید" و "ابوحارث" خبره بودند و از همه برتر احتجاج و مناظره رخ داد بین نجرانیان و پیغمبر ساحت مسجد مدینه پر از حجت و استناد و برهان شد ره به جایی نبرد گفت و شنود نوبت وحی و قول قرآن شد وحی آمد که ای رسول عزیز ترک این مجلس و مجادله کن با هرآن‌که نمی‌پذیرد حق چون رسید این خبر مباهله کن "قُلْ تَعَالَوْا" رسید از رحمان تا که نور حق آشکار شود تا که هرکس دروغ می‌گوید به عذاب خدا دچار شود وعده کردند در بیابانی بنشینند روبه‌رو به مصاف پس بخواهند لعنت حق را بر کسی که دروغ گفت و خلاف روز موعود بود و ترسایان پنج نور عظیم می‌دیدند روبه‌رو سروران باغ بهشت در پس سر جحیم می‌دیدند مصطفی با شکوه می‌آمد دست در دست او حسین و حسن علی و فاطمه به همراهش پنج خورشید تا ابد روشن چون خدا گفته بود "أَنفُسَنا" مصطفی جلوه‌ای خدایی کرد روز رزم و مباهله که رسید احمد از خویش رونمایی کرد نفْس خود را نشان مردم داد تا ببینند جان احمد کیست همه با چشم خویشتن دیدند جلوۀ دیگر محمد کیست مرتضی نفْس و جان پیغمبر مصطفی شمس و آفتابْ علی است مصطفی حیدر و علی احمد کیست محمود بی‌نقاب؟ علی است @shaeranehowzavi
| ▫️یازدهمین یک‌شنبه‌ی مهارتی_تحلیلی فکرت؛ 💠 گعده نویسندگان حوزوی و دانشگاهی این هفته با عنوان: «آنچه رهبری فرمود» گفت‌و‌گوی آزاد نویسندگان درباره تبلیغ کارآمد 📆 زمان: یک‌شنبه 25 تیرماه، ساعت 17:30 🏢 مکان: کافه جهان‌نما قم، صفاییه، کوچه ۳۷، پلاک ۱۱ برای دریافت مسیریاب روی آدرس کلیلک کنید👆 با همکاری 🖌 باشگاه فکرت 🖌 تحریریه عصر زنان 🖌 کانون نویسندگان حوزوی 📣 اعلام حضور برادران به نشانی 🆔 @Aftabehazer 📣 اعلام حضور خواهران به نشانی‌ 🆔 @mahta_sa 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت