🥀
در گوشههای غربت این دنیا با یاد کربلای تو میگریم
غم دارم از ستاره فراوانتر اما فقط برای تو میگریم
مانند بومیان قسمخورده مانند مردمان دلآزرده
مانند مادران جوانمرده ای شاه! در عزای تو میگریم
طوری که دستههای عزادارت طرزی که دوستان گرفتارت
شکلی که شیعیان وفادارت آنگونه در هوای تو میگریم
با تُرکهای نوحهگرت گاهی مجروح میکنم سر و رویم را
آنگاه تکیهداده به دیواری با ذکر "لایلای" تو میگریم
گفتم به شمر تعزیهات امسال آتش به خیمهگاه نیندازد
خود را در این گناه نیندازد.... [این روضه را به جای تو میگریم]
روزی به احترام شهیدانت، ای آفتاب مکه به قربانت!
با حاجیان به سوی تو میآیم با کعبه در منای تو میگریم
تیر از قفای تیر رها میشد پیراهنت دچار بلا میشد
ای تشنهلب به مقتل خون رفته! چون رود در قفای تو میگریم
دستار بر حریم سرت یعنی پوشیده باد راز مُعَلّایت
آری تو راز بودی و تا محشر بر راز برملای تو میگریم
حتی همین که اسم تو میآید چیزی مرا به گریه میاندازد
ای آسمان گریسته بر جسمت! بر جان پارسای تو میگریم
زخمی نباش اینهمه ای زیبا! ای دستههای نی کفنت! مولا!
من دستمال گریهی عشاقم از داغ بوریای تو میگریم
#سعید_مبشر
#محرم
@shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
انا لله و انا الیه راجعون
برادر گرامی جناب آقای سیدعلی نقیب، درگذشت پدربزرگ گرامیتان را که سالها مفتخر به خادمی آستان آل الله(ع) بودند را تسلیت میگوییم.
از پروردگار برای شما صبر جمیل و برای آن فقید سعید همنشینی با اهلبیت(ع) خواستاریم.
🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
🥀
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لای لایی واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علی اصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
#حسن_بیاتانی
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
نسخه ی درد خودش را بی دوا پیچیده است
او که جسم اکبرش را در عبا پیجیده است
از عصای روزهای پیری اش دیگر مپرس
راز این موی سپید و قد تا پیچیده است
گوشه ای از فرش از داغ عزیزی دم به دم
آسمانی ناله تا عرش خدا پیچیده است
این صدای کیست گرم و دلنشین گوید اذان
باز هم در خیمه عطری آشنا پیچیده است
بانگ مظلومیت این قوم لبریز از خدا
کربلا در کربلا در کربلا پیچیده است
وای از طومار آن قومی که دین خویش را
با امید گندم ری در ریا پیچیده است
باد روی نیزه ها تا بشنود عطر بهشت
مو به مو چون شانه در زلفی رها پیچیده است...
#حسن_میرزانیا
#محرم
@shaeranehowzavi
طبق برنامهریزی سازمان ادبیات دفاع مقدس، در حال تهیه لیستی از «شاعران موفق استان قم» هستیم که در تولید آثار در حوزه دفاع مقدس، جبهه مقاومت، شهدا و ایثارگران فعالیت داشتند یا علاقهمند به این موضوع هستند تا برای اطلاعرسانی و همکاری در برنامههای آتی، امکان ارتباط مؤثر با شاعران گرامی فراهم بشه.
اگر محبت کنید اطلاعات ذیل رو به آیدی @aliabedi1994 بفرستید ممنون میشیم:
نام و نام خانوادگی:
شماره تماس:
آخرین مدرک و مقطع تحصیلی:
آثار منتشر شده:
آدرس ایمیل:
معاونت ادبیات و تاریخ اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قم
@shaeranehowzavi
37.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفس از سینه به طرز دگری می آید ....
شعرخوانی #محمد_سهرابی در رثای
#حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#صلاللهعلیکیااباعبدالله
@shaeranehowzavi
🥀
علی علیست برادر!
چه فرق اصغر و اکبر
چه شیرخواره که شیرِ
خداست از همه منظر
عقیق سرخ ولا را
پدر گرفته به چنبر
قدش به زینت دوشِ
نبی شده ست برابر
ز شیرخوارگی اش پا
نهاده است فراتر
بزرگ بود و برایش
رکاب عرش، محقر
که در قواره ی فهمش
نبود جامه ی باور
بزرگ بود چو قرآن
به روی دست پیمبر
بزرگ بود تو گویی
علی مقابل خیبر
بزرگ بود و به دستش
چراغِ خفتنِ اختر
ملک خمیده نبندد
به گاهواره ی او پر
چنان بزرگ که خونش
از آسمان برود سر
سه شعبه چون سه خلیفه
حسود بود و مکدر!
بگو که خصم بداند
حسین با علی اصغر
زمین کرب و بلا را
غدیر میکند آخر
نیافت مرد دریغا
میان آنهمه لشکر
پس آب خواست که بیعت
به آب بود میسر!
امیر نطق که آندم
نشسته بود به منبر
به غیر خون گلویش
نخواند خطبه ی دیگر
اگر چه بود سه شعبه
پی جدایی آن سر
به نص لحمک لحمی
یکی شدند دو پیکر
#مسعود_یوسف_پور
#علی_اصغر علیهاسلام
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل
ای در میان اهل بلا بهترین مثل
شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد
خورده به نام تو سند عشق از ازل
تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو
ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل
میجوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز
تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل"
تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم
پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل
عالم سراسر از حرکت ایستاده بود
وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل
سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ
شد مات عشقبازیات اینجا رخ اجل
فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا
هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل"
از تیغ تیز حیدریات دشمنان هلاک
جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل
با رزم بیمثال تو ای آیۀ جمال
شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل
تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت
اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل"
تو قد کشیدهای و عمویت خمیده شد
تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل
روشنترین طلوع حماسه، برای تو
شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@shaeranehowzavi
فرهادوار هرکه به دل شور عشق داشت
شیرینترین خیال برایش شهادت است
#سید_محمد_حسین_دعائی
#حضرت_قاسم
#شهید_سلیمانی
@shaeranehowzavi
🥀
آن روز جواب آب را حرمله داد
پاسخ به گل رباب را حرمله داد
پرسید حسین: بینتان مردی نیست؟
بیرحمترین جواب را حرمله داد...
#فائزه_امجدیان
#السلام_علی_الرضیع_الصغیر
#محرم
@shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
■ اربا اربا
□ شعر و اجرا | فراز ملکیان
□ تدوین | مسعود یوسف پور
◇ تهیه شده در انجمن ادبی مطلع
https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
هدایت شده از اشعار استاد امیر حسین هدایتی
🌹
یک پا به ساحل میکشی صد قل هوالله
صد دل به دریا میزنی الحمدلله
داری سرِ بحثِ جدیدی میگشایی
حرف از رگِ ما میزنی الحمدلله
#امیر_حسین_هدایتی
@ashareamirhosienhedayati
🥀
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟
صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه
چه نالههاست که در روضۀ رباب نشسته
کدام سو بدود چشمهای خستۀ این زن
که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته
«چه کردهاند که زیر عبا میآوریاش؟ آه!
چه کردهاند که در چشمهاش خواب نشسته؟
چه دیر میگذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟»
میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته
کشیده روی سرش باز چادر عربی را
درست مثل سؤالی که بیجواب نشسته
کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال
رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته
#فائزه_زرافشان
#قصه_رباب
@shaeranehowzavi
.
🏴 السَّلامُ عَلى عَبدِاللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیع
بر داغهایش داغ دیگر مینشیند
داغی که بر قلبش چو اخگر مینشیند
از داغهای پیش از آن سر تا به پا سوخت
این اخگر است و روی آذر مینشیند
داغ بزرگ شیرخوار کوچک است این
این داغ روی داغ اکبر مینشیند
مولا که پشتش از غم عباس خم شد
از غصۀ ششماهه مضطر مینشیند
این تیرهای غصه پیش از قلب مولا
بر قلب زهرا و پیمبر مینشیند
طفلی که از گهوارهاش لبتشنه پر زد
بر دست بابا چون کبوتر مینشیند
در قاب خیس چشم آقای غریبم
تصویری از سرباز آخر مینشیند
ششماههای که تشنۀ یک قطره آب است
بر دستهای پور کوثر مینشیند
مولا لباس مصطفی را کرده بر تن
عالم دوباره پای منبر مینشیند
از تشنگیّ طفل میگوید به دشمن
این روضه کی بر جان لشکر مینشیند؟
اصغر تَلَظّی میکند، مولا تمنا
رحمی مگر بر قلب کافر مینشیند؟
دادند جای آب هم تیر سهشعبه
تیری که بر حنجر چو خنجر مینشیند
معلوم شد که میشود وحشیتر از گرگ
آنکه به قلبش بغض حیدر مینشیند
از گوش تا گوش علی را میبُرد وای
تیری که در حلقوم تا پر مینشیند
بر روی خونآلود و محزون حسینم
خون دل است این یا که اختر مینشیند؟
مادر چه حالی میکند پیدا خدایا
وقتیکه روی نیزه آن سر مینشیند
خون در دل سبط پیمبر میزند موج
بر داغهایش داغ دیگر مینشیند
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@shaeranehowzavi
🥀
میهمان کوفه را کام از عطش خشکیده است
ساقی و پیمانه و جام از عطش خشکیده است
سر بگو بالا بگیرد کوفه از مردانگی
در مروت کوفه را نام از عطش خشکیده است
کام شب سیراب و کام روز عطشان ای دریغ
آه و وا ویلا که ایام از عطش خشکیده است
حرمت مهمان عجب خوش داشتید ای کوفیان
کام کودک، سینهٔ مام از عطش خشکیده است
از عطش شش ماهه چون ماهی تلظّی میکند ماهی افتاده در دام از عطش خشکیده است
کوفه در مهمان نوازی نیست کمتر از دمشق
دختری دردانه در شام از عطش خشکیده است
پختگان عشق را از سوختن کو چاره ای؟
آه، کامِ پخته و خام از عطش خشکیده است
#سید_مرتضی_شبانی_هاشمی
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
تکنیک های جنگی او فوقالعاده بود
تحسین دشمنان همگی بیاراده بود
فرقش اگر شکست؛نه دشمن هنر نکرد
فرق شکسته قسمت این خانواده بود
#فاطمه_اسلامی
#یا_علی_بن_الحسین
@shaeranehowzavi
🥀
چقدر عطر تو جامانده بین آغوشم
چگونه زندهام و بی تو آب مینوشم؟
قسم به سرخیِ قندانهی سپیدت که
تمامِ عمر لباس سیاه میپوشم!
چگونه خونِ تو باران شد و نریخت زمین؟!
چگونه چشمه شدم گریه گریه میجوشم؟!
چقدر گریه کنم تا به خیمه برگردی؟
چرا به جای تو غم سر گذاشت بر دوشم؟
میان خواب تو را...، بین ظرف آب تو را...
چگونه میشود آن چشمها فراموشم؟!
****
و لای لایِ مرا باد برد سوی فرات
فرات موج مزن! خالی است آغوشم
#فائزه_امجدیان
#السلام_علی_الرضیع_الصغیر
@shaeranehowzavi
🥀
بند اول)
تقویم رساندهست به تو هرچه زمان را
نام تو کشانده است به مرثیه زبان را
از نام تو برخاسته این شور حسینی
مرسوم نمودهست غمت جامهدران را
آهیست که از سینه برون تاخته تا عرش
آیینه نشستهست بگیرد ضربان را
در چشم جهان اشک نشستهست به لبخند
در حنجرهات تا که شکستند اذان را
آتشکدهی سینهی ما شعله گرفتهست
بسپار به طوفان تل خاکسترمان را
دستان تو پل میزند از خاک به افلاک
باید که در آغوش بگیرند جهان را
ما در وسط معرکه لبریز تو بودیم
ما شعله به تن کرده و از عشق سرودیم
بند دوم)
صد کوفهی خونریز به پیکار تو برخاست
شیطان زمین خورده به انکار تو برخاست
تا جلوه کنی در شب تردید، خدا هم -
آیینه در آیینه به تکرار تو برخاست
در وسعت اندوه تو گم شد همه.ی عرش
خورشید ترک خورده به دیدار تو برخاست
آن لحظه که در غربت گودال نشستی
یک دشت پر از لاله عزادار تو برخاست
آن ظهر عطشناک که جانها همه میسوخت
آن لحظهی حساس علمدار تو برخاست
از داغ برادر کمرت خم شد و دیدیم -
گفتند: که عباس وفادار تو برخاست
بر زخم علمدار نگاهت شده مرهم
جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم
بند سوم)
ماهیست که بر نیزه نشستهست، چه ماهی
ای کاش بمیریم از این داغ، الهی...
هر زخم که روی بدنت ریشه دوانده
وا کرده به دیدار خداوند تو راهی...
ما سینه سپر کردهی طوفان بلاییم
جانباز تو هستیم به امّید نگاهی...
حق تو نبودهست که لب تشنه بمانی
ای آنکه تو را نیست به جز عشق گناهی
آنان که تو را غرق به خون خواسته بودند -
انداخته بودند تو را در دل چاهی -
حالا بنویسند که ماندهست؟ که رفتهست؟
حالا بدهد بعد تو تاریخ، گواهی...
این داغ جهانسوز که بر شانهی ما ماند
سنگینی ننگیست که از کوفه به جا ماند
بند چهارم)
باشد که شب تار پس از تو به سر آید
از منتقم خون تو روزی خبر آید
ای کاش از این خواب گران چشم گشودن
ای کاش پس از اینهمه ظلمت سحر آید
آن وعدهی حقی که خدا داده به انسان
وقتست که با سیصد و اندی نفر آید
آن روز شگفتی که جهان منتظر اوست
خورشید هم از مشرق هر نیزه بر آید
شوق تو کشیدهست به این معرکه ما را
هرکس که به پا رفته از یقیناً به سر آید
تقدیم تو این شعر، اگر بیش و اگر کم
شاید که قبولش کنی و در نظر آید
ابریم که دریا اثری از قدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
#حسین_سنگری
#محرم
#ترکیب_بند
@shaeranehowzavi
🥀
تیری رها شد سوی طفلی نیمه جان رفت
تیری که با آن حرمت تیر وکمان رفت
نامردِ جنگی پستیِ خود را نشان داد
تیرش بدون پیچ و خم سوی نشان رفت
تیرش دقیقا خورد آن جایی که تا خورد
سوی خدا از عرشیان بانگ فغان رفت
غلتید در خون غنچه ی نو رُسته ی باغ
با داغ او جان از وجود باغبان رفت
آتش به جان واژه ها افتاد از این غم
با تک تک ابیات خون از دیدگان رفت
چشم فلک تا هست خونبار است از،آن
خونی که از شش ماهه تا هفت آسمان رفت
مادر به یک گهواره دلخوش بود،آنهم
وقتِ هجومِ لشکرِ غارتگران رفت
شرح همه نامهربانی های دنیا
در کربلا بر آن امام مهربان رفت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#صلی_الله_علیک_یا_رضیع_العطشان
#محرم
@shaeranehowzavi
سلام علیکم
عزاداریاتون قبول حق انشاءالله.
لطفاً در این شبها مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
ارادتمندیم
#مهتا_صانعی
@shaeranehowzavi
هدایت شده از 🖋 سیاه مشق
#یا_رازق_الطفل_الصغیر
بعد از تو یک مفهوم خونین یافت گهواره
خود را میان آتشِ کین یافت گهواره
لبخندهایت، اشکهایت خاطراتش بود
در خود تناقضهای شیرین یافت گهواره
بوی تو را از دورها حس کرد اما حیف
یک شاخه گل در دست گلچین یافت گهواره
چرخاندن گهوارهات در تکیهها یعنی...
آمیزهای از عشق و آیین یافت گهواره
وقتی که دست عاجزی آمد دخیلش شد
بر دوش خود یک مرغ آمین یافت گهواره
#حمزه_محمودی
پ.ن: تصویر(شب گهوارهکشی عزاداران افغانستانی) با لنز دوربین و نگاه هنردوست مرحوم #سید_مرتضی_حسینی ثبت شده.
https://eitaa.com/hamzahmahmodi