May 11
🍃🌹
شروعِ هیچ نبردی به خاطرِ من نیست
شدم شبیه به شاهی که فکرِ میهن نیست
غرورِ زخمیِ یک شاعرانه ی تلخم
دلم به خوش شدنِ شاهنامه روشن نیست
سرم به سنگ نخورده ولی دلم... افسوس
کسی به فکرِ دلِ زخم خورده ی من نیست
شبیهِ کوه ام و آتشفشانِ سینه ی من
اگر زبانه بگیرد مجالِ بهمن نیست
سکوتِ آیِنه ها از شکست ، تلخ تر است
سکوتِ مرد ، کم از گریه کردنِ زن نیست
من و تو عاقبتِ برگ هایِ پاییزیم
که سرنوشتِ غم انگیزمان شِکفتن نیست
به آن دلی که به دستت سپرده ام سوگند
که دلسپرده دگر اهلِ دل سپردن نیست
گذشتم از غزلِ چشم هایِ تو امّا
همیشه یوسفِ این قصّه پاکدامن نیست
#ابراهیم_زمانی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
"وفاتحضرتامالبنین سلاماللهعلیها تسلیت"
در منزلتت کرده همین نکته کِفایت
ناموس علی هستی و همراه ولایت
جان ها بفدای ادبت، مادر عباس
دل های همه، منتظر لطف و عطایت
#نگین_نقیبی
#اشعار_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#دعوتید 🍃🌹
◾️ میز تخصصی شعر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات برگزار میکند:
⬅️ «شب شعر تیجان» با موضوع «جایگاه و اهمیت لباس روحانیت»
❇️با حضور شاعران مطرح کشور:
➖استاد محمد علی مجاهدی
➖محمد سعید میرزایی
➖سید وحید سمنانی
➖علی داوودی
➖محمد زارعی
➖محمد خادم
➖میلاد حبیبی
➖محمد جواد الهی پور
➖محمد حسین ملکیان
➖امیر علی سلیمانی
🎙سخنران: حجت الاسلام والمسلمین عالمزاده نوری؛ معاونت محترم تهذیب حوزههای علمیه
📒مجری: سید محمدجواد شرافت
📅زمان: یکشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۱
⏰ساعت: ۱۸:۳۰
🗒مکان: شبستان مدرسه فیضیه
◄ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
(ملّت امام حسین ع ) 🌹🍃
اگرچه پُشتِ پدر زیرِ بارِ قَرض خَم است!
اگرچه خانه یِ مستاجری فَضاش کم است!
اگرچه عدّه ای از سفره سهم می خواهند
اگرچه دیدنشان پشت میزها سِتم است
هنوز! روضه یِ اَربابِ بی کفن برپاست
هنوز! مجلسمان گرم و چای تازه دَم است
به پینه پینه یِ دست زُمُخت و کارگریش
تمام سهمِ پدر، جایِ " تَرکِشِ " شِکم است!
هزار دانه اَمان نامه شِمر بِفرستد
به هر هزار سوالَش، جواب یک کلمه ست
گُرسنه ایم ولی! باحسین می مانیم
سَرِ حسین سلامت، کنارِ او چه غم است
هنوز هم سَرِ ناموس غیرتی هستیم
هنوز! چادرِ مادر برایمان حَرَم است
بگو معلّمِ اخلاق دارد این نهضت
معلّمی که دو دستِ مبارکش قَلم است!
بگو برایِ بَروبچّه هایِ پایین شهر
قَسم به اِسم ابالفَضل! آخرین قَسم است
بگو که بابتِ ما ملّت امام حسین (ع)
همیشه اَمن ترین نقطه زیرِ این عَلَم است
برای سالک و مشروبخوار و شاه و گِدا
برای مُجتهد و لاتُ و هرکه هر رَقم است!
(بزرگ فلسفه یِ قتلِ شاه دین این است)
حسین مالِ کسی خاص نیست! مال همه ست
#حسین_خزائی
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
#مکتب_مقاومت
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
روز و شب ازغم تنهایی حیدر جان داد
با حسن بود و به راهی که بر آن فرمان داد
چار عباس فرستاد که در مکتب عشق
باید از خویش گذشت و به رهش قربان داد
#طاهره_ابراهیم_نژاد
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
مردآفرین🍃🌹
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش حس کرد
هر بار تا رفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی
آنقدر که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
"امالبنین" را "مادر شیران" نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
در اخم تو دیدیم تمثال غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسن طلب را
هم مادری کردی برای آلزهرا
هم شد پسرهایت فدای آلزهرا
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب، اُمُّ وَفا، اُمُّاَبَاالفَضل
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس تو اسباب شفاعت
#مجتبی_خرسندی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
#دعوتید 🍃🌹 ◾️ میز تخصصی شعر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات برگزار میکند: ⬅️ «شب شعر تیجان» با م
سلام و رحمت
این محفل برای آقایان تدبیر شده است.
با تشکر
#شاعران_حوزوی
چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد
چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد
تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین
مسافر تو نیامد، مسافری اگر آمد
#امیر_حسین_هدایتی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#شعر_فاطمی 🍃🌹
مثل نزول لحظهی توحید در قطرههای نازک باران
آن سوی اشکهای خداوند، «لیله» زنی است روشن و پنهان
با لیله داستان بلندیست در سینهی سترگ خداوند
پیراهنش سپیدتر از نور با چادری سپیدتر از آن
بیش از هزار ماه، درخشان، پیش از هزارههای نیایش
روح هزار سالهی مهجور در کوچههای شهر رسولان
فانوس در اطاق خدا بود، فانوس را گرفت و کمی بعد
از ناودان عرش الهی جاری شد آیههای درخشان
برداشت چادر سفرش را، یک پرده از غم پدرش را
میخواست تا نخوانده نماند، آیات بکر روضهی رضوان
وقتش رسیده بود که باران بر خاکهای مرده ببارد
وقتش رسیده بود که کم کم آدم شود طبیعت بیجان
شیرینترین بشارت ایزد، قرآنترین کلام محمّد
بار امانتی که نشستهاست بر دوش جهلِ حضرت انسان
آنقدر مختصر شد و کوتاه تا قدر آسمان و زمین شد
پیراهنی سیاه به تن داشت با یازده ستاره به دامان
«لیله» زنی که بغض نگاهش، در خندههای گاه به گاهش
آواز عارفانهی قوهاست در آفتاب ظهر زمستان
آنگاه چشمهای ترش را... یا فکر کن که بال و پرش را...
اصلا تمام دور و برش را... ای وای وای وای بر انسان
یا فکر کن که سوخته باشد وقتی که چشم دوخته باشد
در چشم کودکان هراسان در عصر خیمههای فروزان
زنهار تا نسوخته باشد وقتی هزار سال کشیدهست
چشم انتظاری پسرش را ـ ارواحنا فداه ـ به دندان
با «لیله» داستان بلندیست، اینجا مجال بیشترش نیست
امّا همین قصیدهی کوتاه، تاریخ را رسیده به پایان
پاکیزهای که میل وضویش، آغاز آبهای جهان است
در قامتش تمامِ تمدّن، سجّادهاش حقیقت ادیان
::
ای خونبهای وحدت مستور، بانوی بینهایتِ رنجور
بودی و آفریده شدی باز در وسعت تجلّی سبحان
توصیف سجدههای تو... یاحق! تسبیح اشکهای تو... یاهو!
از بی تو ماندگان به هیاهو جز یاوه چیست در صف عرفان؟
تعظیم اگر به پای تو باشد، مریم شوند خیل ملائک
تقدیر اگر هوای تو باشد، «سلمان» کوچکی است «سلیمان»
از داغهای کهنه یکی را در من بریز و تازهترم کن
یا با نگاه خویش نگه دار، یا در پناه خویش بسوزان
#سلمان_علوی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
تقدیم به مادر علمدار کربلا حضرت ام البنین سلاماللهعلیها🌹
در خیال مادر عباس گشتم بیقرار
در غم آلاله هایش کربلا اوج فگار
گاهی از عباس وگاه ازعون وجعفر غرق غم
گشته خونین قلب وجانش درغم آن شهسوار
در گلویش غم نشسته از غم سلطان دین
ندرکرده تا شود در مکتبش او جان نثار
پشت غمهای پياپي شد خروشی بیکران
در کنار زینب درد آشنا شد غمگسار
خواب دیده دستهای ماه خود گشته قلم
زخم ساقی وفا گشته زاعدا بی شمار
مشتعل گشته تمام حس وحال این جهان
شسته مادر در خیالش دیده خون وغبار
گر توخواهی مادری با اشک وآه وحسرتی
حک نما بر قلب وجان ،ام البنینی پر مرار
دامن خیس خیالم می زند پر دربقیع
تا که اشک وآه خود ریزد کنار آن مزار
منتظر برگو کلام آخرت بی دغدغه
تا خزان گردد همه غمها زیمن هربهار
#مهدی_منتظری
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
غمی جانسوز دارد چشم های مهربانش
مصییت های زینب کرده آری روضه خوانش
همین که می کشد قبرِ خیالی بر تن خاک
بقیع هم می شود با غربت خود میزبانش
نبین ای کهکشان شبهای او بی نور مانده
که روزی از قمر سرشار بوده آسمانش
پسرهایش عصای پیریش بودند و افسوس
ندارد تکیه گاهی بعد از این قدکمانش
برای مادر سقا همین کافی یست وقتی
بلاگردان فرزندان زهرا شد جوانش
چنان می سوزد از داغ حسین بی سر خود
که جاری می شود خونآبه از اشک روانش
خدا بیت الامامش را سپرده دست او تا
کند با داغ گلهای بهشتی امتحانش
#فرزانه_قربانی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
عهدی که بستهایم🍃🌹
اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند
شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما
تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند
روی تو را ندیده خریدار بودهاند
«تا آن زمان که پرده برافتد چهها کنند؟»..
آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن
تا غنچهها به شوق تو آغوش وا کنند..
عهدی که بستهایم، فراموش کی کنیم؟
صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند
از ما جمال خویش مپوشان که گفتهاند:
«اهل نظر معامله با آشنا کنند»..
«پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:
«شاهان کم التفات به حال گدا کنند»
#محمدعلی_مجاهدی ( پروانه)
#شاعران_آئینی
#استاد_محمدعلی_مجاهدی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
در آسمان شهادت🌹🍃
دوباره آمده آن شب، شب جدایی او
سرم فدایی او شد، دلم هوایی او
دوباره نیمهشب قدر و ساعت یک و بیست
سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او
تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه
چقدر گریه کنم از غم جدایی او
چه حال و روز خوشی داشت آن یگانهترین
که بود رشک ملک حال ربنایی او
چقدر مردم دنیا هوایی اویند
چقدر خاطره دارند از آشنایی او..
هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی
به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او
به زهد حیدری و شور مرتضایی وی
به صبر زینبی و داغ کربلایی او..
کسی ندیدهام اینگونه بیریا هرگز
کسی سراغ ندارم به با صفایی او
هزار پنجره واکرده دست غیبی وی
هزار عقده گشوده گرهگشایی او
نشستهام به تماشای صبح لبخندش
کجاست عکس غریبی به دلربایی او
شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم
گرفت شهر دلم حال روستایی او..
بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت
در آسمان شهادت دل هوایی او
میان این همه سردار و آن همه سرباز
ندیدهایم کسی را به بیریایی او
نرفته است ز خاطر، نمیرود پس از این
به روی خاک وطن عشق جبههسایی او
کنار صحن غریبی هنوز میسوزد
چراغ نیمهشب خادمالرضایی او..
بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان
به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او
#علیرضا_قزوه
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
گر کفش به سر کرده ام امروز عجب نیست
نشناخته ام پیش تو از بسکه سر از پا
از سجده تسلیم رسیدیم به معراج
طی میشود این ره به جبین بیشتر از پا
پیش قدمت آهِ منِ خسته بلند است
دیگر چه غم از اینکه بیافتم اگر از پا
#عاصی_خراسانی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
از غیر تو بیزارم و بیمار رخ یار
روز و شب من طی شده با یاد تو دلدار
من دل به شما بستم و این لطف تو باشد
دانم که برای تو دلم نیست سزاوار
َ
گرچه ره پیوند و وصال تو بُود سخت
با عشق چه آسان شود این مسیر دشوار
گر چهره ی زیبای تو را هرکه ببیند
داند که چرا من شدهام پیر و گرفتار
هر لحظه که بین من و تو فاصله افتاد
دنیا به مثال قفسی تنگ شد انگار
هرجمعه به دلتنگی و هجران سپری شد
یا رب چه زمانی رسد آن لحظهی دیدار؟
#سیدمحمدحسین_سیدمیرزایی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
برای مادر شهید آرمان علیوردی 🌹🍃
ببخش اگر پِسرت پا نمی شود! مادر
تمام قَد! جُلو اَت تا نمی شود، مادر
به قصدِ کُشت زَدند و تَنم وَرَم کرده!!!
چُنان که تویِ لَحَد جا نمی شود! مادر
چُنان زدند که یک اُستخوان سالم در
تَنِ شهید تو پیدا نمی شود، مادر!
بگو طبیب نیاید دِگر به بالینم
بگو که مُرده مُداوا نمی شود! مادر
اگرچه دیدن داغِ جوان کمرشِکن است!
بگو به هرکه که بینا نمی شود! مادر
هزار تایِ منِ #آرمان! فدایِ علی
فقط به حرف! تَولّی نمی شود، مادر
بَدا به حالِ به ساحل نشسته ای که دِلَش
زِ ترس! راهی دریا نمی شود، مادر
فقط به بَستن عَمّامه نیست دینداری!
و دین به موعظه اِحیا نمی شود! مادر
اگر که آدمی از پیله اش رها بِشود
نه آدمی ست! که پروانه می شود، مادر
جوابِ مُنکِرِخونِ حسین(ع)، خون من است
و خونِ تازه که حاشا نمی شود! مادر
اگرچه چون شبِ کوفه! دَری در #اِکباتان
به رویِ مُسلمِ تو وا نمی شود! مادر
کسی که هیچ کسی جُز خدا ندارد که
غریب و بی کس و تنها نمی شود! مادر
تمام لشکر نامردشان به خط بِشَوَد
حریفِ یک نفر از ما نمی شود، مادر
مرا زَدند که برگردم از عقیده یِ خویش!
و (سوختن به تماشا نمی شود) مادر
که من شبیه یَهودا شَوَم مسیحم را!
که مُنکِرَش شَوَم، امّا نمی شود! مادر
هزار زخم! دهان وا کند به رویِ تَنم
دهان به سَبّ ِ علی وا نمی شود! مادر
#حسین_خزائی
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
خبر آمدنت آمده، از راه بیا
سر بزن از دلِ یک جمعهی ناگاه بیا
ماه کامل نشود تا تو نیایی آقا
تا که کامل بشود نیمهی این ماه، بیا
عهد کردیم و شکستیم و گذشتی صدبار
باز هم با دل آلودهی ما راه بیا
نفسآلوده زمینگیرِ گناهیم، ولی
دیگر از دست همه خسته شدیم، آه! بیا
راهگمکردهی این جادهی پر پیچ و خمیم
ای هدایتگر هر بندهی گمراه، بیا
چاهِ غفلت شده سهم همهی ما بیتو
یوسف قافله! یک سر به لب چاه بیا
جمعهها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه بیا
گفت شاعر "خبر آمد خبری در راه است"
خبر آمدنت آمده، از راه بیا...
#مجتبی_خرسندی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
نام او آمد و قلم گل کرد
رفت تا اتفاق روز کبود
رفت تا بینهایت گریه
رفت تا پیش آنچه بود و نبود
قلمم عارفانه عاشق شد
نام او رمز و راز این قلمست
مصرعی که به کربلا افتاد
مصرعی که دو دست او قلم است
نام او اتفاق یک رود است
رود جاری لب ترک خورده
پیش چشمان تیره ی ساقی
دشتی از لاله های پژمرده
لاله هایی که ظهر روز عطش
رقص خون را به اشک میدیدند
لاله هایی که قلبشان خون بود
لاله هایی که عشق می چیدند
لاله ای بوی سیب را میداد
تاولی از عطش به لب ها داشت
نازدانه چقدر زیبا بود
روی چشمعموی خود جا داشت
صبر لبهای او ترک خورده
آنکه شش ماهه قرص کامل بود
مثل ماهی به تیره ی شب ها
او که سرباز خوب و قابل بود
مادری توی خیمه بیتاب و
منتظر مانده چشم های ترش
جان به لب بود از سکوت علی
نکند تیر آید و قمرش
صحنه ها پیش چشم او میرفت
درد در جان غیرتش تب داشت
می نشست و دوباره بر میخواست
او که نام حسین بر لب داشت
رفت و با اشک اذن میدان خواست
او که دریای ِ تا ابد جاریست
رفت و دستاش را به علقمه داد
کار عباس ها وفاداریست
چه کسی دیده ساقی تشنه
به روی دوش مشک او پاره
بی علم با دو دست افتاده
چشماو بود سوی گهواره
مردی از جنس باور و دریا
در نگاه حسین گمگشته
رفت مثل غزل ولی ای وای
مثل یک چار پاره برگشته
چه کسی دیده آنکه شمشیرش
ذوالفقاریست در ید حیدر
تیر خوردست و باز شرمندست
از غم خشکی لب اصغر ......
چه کسی دیده اینهمه مستی
چه کسی دیده این ادب هیهات
تو تمام وفا شدی عباس
عشق هم با تو میشود اثبات
خشکی آیه های لبهایت
میخراشید روح دریا را
ای فرات ای که مَهر فاطمه ای
در طوافت بگیر سقا را
رد دستانِ عاشقت آقا
مثل خورشید تا ابد باقیست
نام تو بین تشنگان جهان
حضرت عشق حضرت ساقیست
مقتدای ادب فقط عباس
دستهایش جهان باورها
رزق سال غزل فقط عباس
نام او بیت خوب دفترها
بال وپرزخمی ام عزیزحسین
بانگاهی توروبراهم کن
ترکی روی قلبم افتادست
عاشقانه کمی نگاهم کن
دستهایت تمامی دریا
ای تمامت تمام جان حسین
کربلا را برادری کردی
ماه زیبای آسمان حسین ...
#زینب_حسامی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi