eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 بگو باران بگیرد از غم عظمای خواهر که می سوزد شبیه خیمه ها دنیای خواهر تو نفس مطمئنه هستی و زینب پریشان بکش دستی به روی بی قراری های خواهر تو با مردان غیرت مند خود بر نیزه رفتی که باشی سایه بانی بر سر تنهای خواهر شمیمت را پراکنده بیابان در بیابان نسیمی که تو را بوسیده امشب جای خواهر چرا یک لحظه هم چشم از سر تو بر نمی داشت مگر با خار ها زخمی نمی شد پای خواهر؟ چه سعی می کند باران سنگ و طعنه اینجا مگر پایین میاید این سر بالای خواهر؟! چه آمد بر سر ام المصائب در دل شام که شد تکرار هی تکرار عاشورای خواهر @shaeranehowzavi
🥀 همسفر با موج های بی قرار جاده ام من برای دل به دریایت زدن آماده ام از همان روزی که راهت را نشانم داده ای بی خیال جاده های پیش پا افتاده ام تو نمی پرسی مسیحی یا مسلمانم حسین خوب میدانی که من هم عاشقی آزاده ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می شود من به چشمم قول دیدار حرم را داده ام عاشقانه مثل راه از نجف تا کربلا می رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده ام بارها بوسیده پای خسته ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می وزد در حرم وا می شود وقتی دل سجاده ام @shaeranehowzavi
🥀 در حجازهِ دشت تشنه چشمه های رحمتی با قدم‌هایت برای خاک مرده برکتی ساکنان عرش با حسرت نگاهت می کنند هر زمان که با خدای در غار گرم صحبتی آفتاب روی دوشت را بُحیرا دید و گفت: شک ندارم تو همان نور میان ظلمتی چشمت اقیانوس آرامی میان موج هاست با پریشان حالی دریا نداری نسبتی بوسه بر دستان زهرا، میدهد تسکین به تو هر زمان از جهل دختر دارها ناراحتی آرزو کرده هزاران بار جبرئل امین لحظه‌ایی را که به سمت بی نهایت دعوتی خواندی "اقر بسم ربک"،نور باران شد هوا تو برای کهکشان ها با کلامت حجتی @shaeranehowzavi
🥀 شوق دیدارت مرا سوی حرم می آورد شرح حالم را برای تو قلم می آورد میگذارد دست خالی مرا در دست تو مادرم هربار که رو به حرم می آورد می رود با دست پر،وقتی گدایی با خودش کاسه ی خالی به این دارالکرم می آورد پاسخم را می‌دهی با مهربانی در حرم تا سلامم را نسیم صبحدم می آورد می رود در پشت کوه قاف پنهان می شود هرزمان خورشید در پیش تو کم می آورد می گذارد عاقبت پشت دَرِ باب الجواد هر کسی که با خودش از دور، غم می آورد @shaeranehowzavi
🌺 روزی تو را سجیل، تار و مار خواهد کرد حتی جهان، نام تو را انکار خواهد کرد تو خانه‌ی سستی بنا کردی و آن را هم بر سرت آوار خواهد کرد دنیا! اگرچه می‌زنی خود را به خواب اما نابودی صهیون تو را بیدار خواهد کرد خون جوانان فلسطینی نمی‌دانی_ زیتونِ باغِ سبز را پربار خواهد کرد عکس سلیمانی به روی سینه‌اش خورده هر کودکی که با شما پیکار خواهد کرد تو می‌روی و پیر ما در مسجدالاقصی یک‌روز با صاحبْ‌زمان دیدار خواهد کرد @shaeranehowzavi
☘ تو که سازندگی را از خودت آغاز کردی شبی پای خدا را به جهانت باز کردی اگر چه غرق در خاک و خُلی مرد جهادی تو اما استراحت به تن خسته ندادی به روی دستهایت بوسه بیل و کلنگ است برایت کار در راه خدا مانند جنگ است تو هر جا می روی تاول می آید پا به پایت و پینه دائما گل می دهد در دستهایت تو بار عشق را عمری به روی شانه داری اگرچه نوجوانی ،هیبتی مردانه داری نشان از جبهه ها دارد لباس خاکی تو به خرازی و همت می رسد بی باکی تو نسیم روستا را مست کرده جانمازت شده سرشار از پروانه ها آغوش بازت تو که از شهر و زرق و برق هایش بی نیازی هنر داری که از ویرانه آبادی بسازی عرق می ریزی و آجر به آجر می گذاری برای پر زدن در آسمان ها بی قراری شبیه حاج قاسم مرد میدان بلایی به وقت حادثه هر جا که باشی جان فدایی @shaeranehowzavi
🥀 خدا حافظ تو که در خون پاکت آرمیدی تو که آخر به آغوش سلیمانی رسیدی حبیب ای کهنه سردار رشید و استوارم بدون شک تو در پیش حسینت رو سپیدی عروجت از حرم آغاز شد، آن لحظه ای که تو از سرشانه های گنبد بی بی پریدی غمت بازار شامی در دل ما کرده برپا چه گمنام و غریبانه از اینجا پر کشیدی همین که جان شیرین را به پای عشق دادی رضی الله را با گریه از مردم شنیدی به یاد این همه جامانده هم باشی تو ای کاش میان آسمان ها حاج قاسم را که دیدی @shaeranehowzavi
در قتلگاهت پیکر صدپاره ای داری با داغ خود از روضه جان سوز سرشاری با ارباً اربای تنت دنیای ما فهمید در راه مولایت تو یک تن نه،که بسیاری عباس دوران خودت بودی بدون شک گفتی که از هرچه امان نامه ست بیزاری کشور گشایی می کنی با برق چشمانت شمشیرِ بیرون از نیامِ صبح پیکاری بی سر شدن را باب کردی بین سرداران وقتی که سر بر روی نی داری و سرداری گرچه رها شد آستینت از تعلق ها اما همیشه لشکر حق را علمداری @shaeranehowzavi
دلخون شدم از زائران بی قرارت از لاله های پرپر روی مزارت باران بگیرد کاش در کرمان خونین از شدت آن چشم های سوگوارت صد دانه شد پاشید در پیش نگاهت یک آن خزان زد بر دل باغ انارت دیشب پرستوی میان خواب میدید در آسمان ها آشیان دارد کنارت موجی که می آمد به سوی تو پریشان آرام می گیرد به زودی در جوارت از جان ما دشمن چه میخواهد خدایا پس کی می آید آن عزیز تک سوارت @shaeranehowzavi
تا نام و نشان یار غائب آمد عطر خوش مظهر العجائب آمد غیر از فرجت دعا نکردم هرگز هر بار که لیله الرغائب آمد @shaeranehowzavi
دوباره زخم خوردیم از تبرها وطن می سوزد از داغ خبرها دل آشفته ام بازار شام است که رفته باز هم بر نیزه سرها @shaeranehowzavi
طوفان میان قلب مواج تو برپاست هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست رد می شویم از خشم نیل و موج هایش وقتی عصای قدرت تو دست موساست ای هم وطن با استواری گام بردار رای من و تو انقلاب دوم ماست با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار خط مقدم پای هر صندوق آراست ما مرد میداندار پیکار و جهادیم این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست باید به استقبال خورشید جهان رفت وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست @shaeranehowzavi
هر زمان می پیچد آوای نسیمی در سحر می پرد از خواب هایم یاکریمی در سحر از دل بیراهه ها رد کن مرا ،بگذار باز پیش پای من صراط المستقیمی در سحر گریه های بی پناهم را بغل کن یا رئوف من ندارم غیر از آغوشت حریمی در سحر بی نیازم کرده ای از آفتاب پشت کوه داده ای وقتی به من نورِ عظیمی در سحر تا که نجوا می کند نام لطیفت را بهار می شوی با تک تکِ گلها صمیمی در سحر هر زمانی خلوتم را با تو پر کردم،چکید از نگاهم ذکر رحمان و رحیمی در سحر ماه شبهای مدینه بگذر از تنهایی ام باز هم مانده به در چشم یتیمی در سحر @shaeranehowzavi
موجی احاطه می کند روح و روانم را در چشم تو وقتی که می جویم نشانم را تا آفتابی می شوی در چشم بارانی دنیا تماشا می کند رنگین کمانم را چشم تبر را هر زمان که دور می بینی بر روی شانه میگذاری آشیانم را دلتنگ گلهای بهاری می شوی و من اردیبهشتی می کنم رنگ جهانم را بادی که سرنخ از تو و دست تو میگیرد پر می کند از بادبادک آسمانم را کوهی درون قلب من آرام خوابیده بیدار کن با دست خود آتشفشانم را @shaeranehowzavi
باید که همیشه خوشقدم باشی مرد حیف است که تو حامل غم باشی مرد ای خادم مشهدُ رضا پیدا شو باید شب میلاد حرم باشی مرد @shaeranehowzavi
زانو نزدی سرو رشیدم در پیش مقامات سیاسی در راه وطن ز جان گذشتی هستی تو شهید دیپلماسی با اراده ات وزیر دلها عشقت به وطن چه منجلی شد رفتی تو ولی عزت ایران با دست تو بین المللی شد گوشت به دهان رهبری بود دادی به وطن تو عزت ای مرد یک عمر برای میهن خود کردی چقدر تو خدمت ای مرد برجام نشد بهانه ات که خاک و وطنت را بفروشی میخواستی از جام شهادت یک عمر می ناب بنوشی بازی سیاسی همه جا بود اما تو به فتنه تن ندادی در روز ولادت رضا جان بر شانه ی عرش سر نهادی @shaeranehowzavi
آرام مانند نسیم صبحدم بودی با حرف هایت دائما تسکین غم بودی من انتخابت کرده بودم چون که در میدان با حاج قاسم تو همیشه هم قسم بودی حتی برایت ماهی کوچک دعا می کرد زیرا که تو در فکر رود تشنه هم بودی حتی جلودارت نشد کوه ارسباران از بس که تو در راه حق ثابت قدم بودی دنبال عنوانی برای خود نبودی تو در کشورت خدمتگزاری محترم بودی اصلا پریشانی به تو هرگز نمی آمد تو لایق آرامش کنج حرم بودی @shaeranehowzavi
از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت آسوده تکیه می زند بر شانه هایت از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند در آسمان پیدا شد اما ردپایت در لا به لای "جامعه"باریده هر روز ابر زیارت نامه خوان سامرایت ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی نام تو کرده مردم ری را هدایت هر بار در سجاده ات جریان گرفتی سیراب شد حور و ملک با ربّنایت تو جد قائم هستی و در اوج غم ها ذکر فرج بوده همیشه در دعایت @shaeranehowzavi
در عرصه اقتدار و جان افشانی هرگز نرسد به گرد ما انسانی دشمن سر تعظیم فردآورده است از قدرت انتخاب هر ایرانی ما کشور آزاده و بی پرواییم. الگوی تمام مردم دنیاییم امروز برای سربلندی قطعا با هر نظر و عقیده ای می آییم ما پیرو آن شهید گلگون کفنیم چون موشک سجیل همه نقطه زنیم هر برگه ی رای من و تو یعنی که با شوق همه در پیِ کار وطنیم از فتنه ی دشمنان نمی ترسیم ما یک روز به پای ما می افتد دنیا وقتی که همه رای به ایران بدهیم تجدید شود بیعت ما با شهدا باید همه جا پیش قدم باشی تو در راه وطن تیغ دو دم باشی تو در عرصه انتخاب و میدانداری باید که مدافع حرم باشی تو @shaeranehowzavi
ما پیرو آن شهید گلگون کفنیم چون موشک سجیل همه نقطه زنیم هر برگه ی رای من و تو یعنی که با شوق همه در پیِ کار وطنیم @shaeranehowzavi
روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است ایران به فکر انتقام خون مهمان است پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی چون آشیانت در بلندی های جولان است دور از وطن صبح غریبی رفتی از اینجا حتی عروج تو شبیه مرد میدان است از عید قربان های هاجر کم نخواهد شد از بس که اسماعیل در ایلش فراوان است هر کس گذشته از طریق القدس میداند سرشار از عطر قدم های شهیدان است قرآن بخوان با آن صدای عرشی ات ای مرد سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است @shaeranehowzavi
چشم گلدسته ی شهر از غمتان می گرید رفتی و ماذنه هم جای اذان می گرید با تو و خنده ی سرخ تو بهاری می شد سیب لبنان که در آغوش خزان می گرید پدر امت مظلوم،ابو هادی جان چشم بیروت تو با پیر و جوان می گرید آه از رجعت سرخ تو به جوش آمده است این همه خون که میان شریان می گرید با پر و بال شهادت به کجا رفتی که آسمان از غم تو مویه کنان می گرید انفجار از تو گذشت و وسط رقص جنون تن صد پاره ی تو با هیجان می گرید آیه ی"نصرُ من الله"شده ورد لبش کودک غزه اگر در خفقان می گرید @shaeranehowzavi
تو که از کشتن گنجشک ها پروا نداری خبر از قدرت سجیل های ما نداری؟ ستاره بازی پهپاد های ما نشان داد تو حتی اختیار آسمانت را نداری چنان آشفته ای با موج هر الله اکبر که خواب راحتی از دست طوفان ها نداری جهان بیدار شد با وعده های صادق اما تو درکی از طلوع سوره ی اسرا نداری نمی فهمی جهاد فی سبیل الله ما را برای این که در تاریخت عاشورا نداری تو ناپاکی و دنیا با فرارت خوب فهمید که جایی در کنار مسجدالاقصی نداری https://eitaa.com/kotahyepayizrabayadbebakhshi @shaeranehowzavi
همیشه میخورد غبطه به حال پیکر تو شهادت را ببیند هر کسی از منظر تو تپیدن می گرفت از گام هایت قلب میدان مگر طوفان الاقصی بوده نام دیگر تو؟ گمان کرده که در پستو شدی پنهان، ولیکن به میدان آمده از شوق خنجرها سر تو تو با آزادیِ دربند زندان ها چه کردی؟ که می گیرد سراغ آسمان را از پر تو نشان دادی که مرد جنگ و پیکار و قیامی همین که در کف میدان بنا شد سنگر تو همین چفیه که دور گردنت داری سرآخر بسازد سَنبُل از آن چهره ی جنگاور تو @shaeranehowzavi
عبای خاکی تو زیر آوار مرا با گریه یاد مادر انداخت سعادتمند بودی و شهادت تو را با دشمنان دین در انداخت دلت بیروت خونین بود و باید به قلب حادثه پر می کشیدی میان معرکه مثل شهیدان به جمع دوستانت می رسیدی حماسه آفرین بودی و دیدیم میان مشتهای تو خطر را به لرزه در میامد هر که می دید به روی شانه های تو تبر را سحر انگیزه ی چشم ترت بود اذان تکثیر می شد از صدایت چه در سر داشتی در زیر آوار که خلوت کرده بودی با خدایت قسم بر نام والا و شریفت تو را در آسمان ها برگزیدند برای امتداد راه پاکت شهادت را به شوقت آفریدند @shaeranehowzavi