«ققنوس سوخته»🖤🌹
سلیمان نامش
شیاطین را به بند می کشید
چشمانش
معبدی که ابرها در آن
نماز باران برپا می کردند
سینه اش
قرآنی گشوده
بر آیات «صبر» و «جهاد» بود
کوه ها و دره ها
زیر سایه بلندش می غنودند
همت اش
آسمان را به زیر می کشید
پرچم بود
بر دوش زیارتگاه های زمین
لبخندش
اضطراب را
بر دامن آرامش می نشاند
گام های مستحکمش
انحراف را
به صراط مستقیم می کشاند
نگاه گیرایش
گریبان افق های دور را می گرفت و
به خود می کشید
ابهت اش
دل های دوستان و دشمنان را
پر و خالی می کرد
مهربانی اش
سرپناه مذاهب بود
و آغوش گشوده اش
بهشت موعود ادیان
تبسم اش
گلفروش شهر شادی ها بود
پر و بال جغد اندوه را کنده
در چاردیواری تنگ دلش
خانه نشین کرده بود
«عشق» را مراد و
«ولایت» را مرید بود
سخن اش
پیام آور مهربانی بود
بر صفحه شطرنج سیاست
اراده اش
سنگ را آب می کرد
و آب را سنگ
تعبیر حماسه رستم بود
در شاهنامه ای به طول تاریخ
و عرض جغرافیا
تیری که از چله کمانش جهید
مرز ایران و توران را درنوردید
و روز «کاخ سفید» را سیاه کرد
سرنیزه بصیرت اش
خرقه فریب و دغل را درید
برق یقین اش
دامن شک را
به آتش کشید
«مقاومت» را امید و
رهایی را نوید بود
تکاپوی مدامش
خستگی را رسوا
و ناله های شبانه اش
شب را شیدا کرده بود
افسار ابن لبون فتنه را گرفت
و آرام، رامش کرد
عمری نشست
پشت در آتش گرفته علی(ع)
و چونان دل زهرای مرضیه (س) سوخت،
سوخت، سوخت...
... و حالا
پژواک نامش
زبانزد کوه ها و دره ها
زبانزد دشت های عراق و شام و فلسطین و یمن
زبانزد بادها و طوفان ها
زبانزد کودکان امروز و فرداست
#تقی_متقی
#اشعار_سپید
#مرد_میدان
#مکتب_مقاومت
#حاج_قاسم_سلیمانی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi