eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
672 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
280 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☘☘☘ تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن؟ که ندارد دل من طاقت هجران دیدن... @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘ ماه فرخنده، روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن @shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺 همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی چه شکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به که تحیّتی نویسی و هدیّتی فرستی دل دردمند ما را که اسیر تست یارا به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی برو ای فقیه دانا، به خدای بخش ما را تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی دل هوشمند باید که به دلبری سپاری که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی گله از فراق یاران و جفای روزگاران نه طریق تست سعدی، کم خویش گیر و رستی @shaeranehowzavi
🥀 ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود علیه‌الرحمه   @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🎤 «سفینه غزل»؛ دفترچه‌ای برای یادداشت‌های شاعرانه دوران جوانی آیت‌الله خامنه‌ای ✍️ گزارش بخش «امین» رسانه KHAMENEI.IR با موضوع جایگاه شعر و ادبیات در نگاه رهبر انقلاب اسلامی علاقه آیت‌الله خامنه‌ای به شعر در ایام طلبگی و بعد از درس خارج، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد. دیوان اشعار شعرا معمولاً جزو منابع مطالعاتی‌اش بود و حتی در این ایام خودش دست به کار شد: «زمانی که کلمه‌ها و ترکیب‌های موزون، مصرع و بیت شدند و به قلم او رسیدند، نام «نسیم» را برای سروده‌های خود برگزید. اما علاقه و اشتیاق دوران جوانی آیت‌الله خامنه‌ای ماجرایی جدی‌تر از این چند بیت داشت: او علاوه بر تخلصِ نسیم، لقب «ضیاء الدین» را هم برای خودش انتخاب کرده بود. در پشت عکس خود، یادگاری به یک دوست، در ۱۳۳۵ش چنین نوشت: «هو العزیز. این عکس ناقابل را به رفیق مکرم و برادر معظم جناب آقای سیدهادی خسروشاهی تقدیم می‌نمایم تا از خاطر عاطر محو نشوم. احقر، ضیاء‌الدین حسینی خامنه‌ای» دفترچه‌ای داشت که غزل‌های ناب و بیت‌های خاص و زیبا را در آن یادداشت می‌کرد. یک دفتر جداگانه هم برای نوشتن حدیث‌های مورد علاقه‌اش تهیه کرده بود. «سفینه غزل» محل یادداشت شعرهای دوران جوانی آیت‌الله خامنه‌ای بود. غزل‌ها و تک‌بیت‌های مورد علاقه‌اش را از شاعران دور و نزدیک در آن می‌نوشت و زیرش تاریخ می‌گذاشت. این تاریخ‌ها تا ۱۳۶۳ نزدیک به ‌هم هستند، اما از آن سال به بعد دور از هم‌اند. پشت جلد کتاب‌های درسی‌اش هم همیشه از بیت‌های شعر پُر بود؛ هر وقت از درس خسته می‌شد، آن‌ها را می‌خواند و انرژی می‌گرفت. بعضی از بیت‌ها را که خیلی دوست داشت، می‌داد خوش‌خط بنویسند و بعد آن را به دیوار اتاقش می‌زد تا همیشه جلوی چشمش باشد. 🗓 اول اردیبهشت؛ روز بزرگداشت شیخ مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف ملقب به شاعر نامدار پارسی‌گوی ایرانی ✍️ «امین»؛ شعر و ادب فارسی به روایت حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای 🔍 متن کامل گزارش را از اینجا بخوانید 👇 khl.ink/f/60041 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی