eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
158 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹 چون لباسِ کعبه بر اندامِ بُت زیبنده نیست جز تو بر شخصِ دگر نامِ امیرالمومنین @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 نگاه قافله‌ها سمت ماه و خورشیدست و از کویر عطشناک عشق جوشیده‌ست زلال معرفت از سمت قبله جاری شد درون حِصن حَصین‌است هر که نوشید‌ه‌ست به احترام، زمان ایستاده با مردم که در غدیر خبرهای تازه پیچیده‌ست میان همهمه‌ی اهل کاروان گم بود علی که آخر شیرین قصه را دیده‌ست پیمبری که در این عرصه دیده دشواری به سرو قامت حیدر همیشه بالیده‌ست لباس سبز امیری فقط برای علی‌است کسی که زیر عبایش بهشت خوابیده‌ست @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 ساقی بیا که دور غم اینک سر آمده شادی به ناز و عشوه کنون از در آمده بازار حُسن را صنمی دیگر آمده در شام تار هجر تو ماهی بر آمده بی نور آفتاب تو ما را ولی چه سود؟ پروردگار گل ز لوح قضا پرده بر گرفت برقی جهید و خار چمن را شرر گرفت هستی سرود مستی خود را ز سر گرفت سقف فلک شکافت و رنگی دگر گرفت پیکی ز ملک عرش به فرش آمدی فرود سلطان گل ز شهد تجلی خراب و مست گل از گلش شکفت و ز بیداد غصه رست آسوده از تعدی خار حسود و پست بُردی ولی عهد چمن را به روی دست در هاله‌ای ز نور به مدحش زبان گشود ستر از جمال شاهد گلشن فرو فتاد با خنده از ره آمد و شوری به باغ داد باد خوش صبا گره از زلف او گشاد زین رو معطر است و مصفا مسیر باد این جلوه را میان چمن هر گلی ستود حُسن از طلوع طلعت لیلی شد آشکار شور از شروع جلوۀ شیرین شراره‌بار حُسنی که بُرد طاقت و صبر از دل قرار شوری که پیش از آن نفتادی به روزگار فرهاد را به سینه چو مجنون غمی نبود ناز است و نازنین و دل‌افروز و دل‌نواز شهوار و شهسوار و شه‌آیین و شاهباز سیمین‌بر است و سروقد است و به سینه ساز گل‌روی و گل‌شمیم و گل‌افشان و جانگداز پنهان نمود مه رخ خود را چو رخ نمود در سایه‌سار او سخن از غصه نابه‌جاست پیوسته جشن شادی و شور و شعف به‌پاست صحن بهشت، صورت آن یار دلرباست بیچاره هرزه‌ای که ز دلدار ما جداست عشقش مطهر است و به هستی چو تار و پود خاری که نیست در پی وصل و لقای گل بر سر ندارد او ز حسادت هوای گل خاری که سر نسود و نساید به پای گل وز حقد و کینه نیست به زیر لوای گل جایش میان آتش سوزان و بین دود چشم حسود کور و ز رخسار او به دور ماه است و آفتاب ز رویش گرفته نور پیوسته باد شاهد ما شاد و پُر ز شور آن شاهدی که چون رخ او را ندیده حور خامُش مباد نغمۀ چنگ و نوای عود ساقی بیا که جای تو خالی است در میان ساقی بیا که میکده شد بی تو در فغان ساقی بیا که شادی ما را تویی بیان ساقی بیا که می‌رود از دست ما زمان دیر است، دیرِ دیر، عزیزم بیا تو زود @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 به تماشای تو برخاسته ای مرد جهان متوقف شده انگار همان لحظه، زمان برکه ای بودو به یُمن قدمت دریا شد آبرو داده عبورتو به هر ریگ روان عالم آن روز شنید از لب نورانی حق خطبه ای نو، ز بلندای جهازشتران دستهای تو گره خورد به دستان خدا رفت بالاتر از ادراک فلان بن فلان حسد افتاد چو آتش به دل و جان شیوخ چون که دیدند تو را شاه جهان‌، مرد جوان! راز اکمال نبوت فقط ایمان به تو بود تو همان راز بزرگی که شد آن روز عيان بعد از آن روز، همان عید، همان عید سعید نامت از مأذنه جاری است به هنگام اذان چارده قرن تو را سینه به سینه خواندیم ضربان در ضربان در ضربان در ضربان سر سجاده و در وقت سحر می‌گوییم ای خدا منتقم آل علی را برسان @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 راه می‌رفت و زیرپاش زمین دربغل می‌فشرد گامش را پرسه می‌زد میان عرش نبی ازهمه می‌شنید نامش را پدرم تا نبرد نامش را توبه‌اش راکسی قبول نکرد سوره.ی حاء ومیم و اسرارش جز به قصدعلی نزول نکرد شرط عشق است شرط دین خدا هرکسی را نمی‌برند بهشت باید از حب مرتضی باشد خانه‌ی اعتقاد خشت به خشت @shaeranehowzavi
دست تو را گرفت و جهان بی‌قرار شد خورشید در برابر ما آشکار شد دست تو را گرفت نبی در غدیر خم شیطانِ کفر بار دگر داغدار شد! دست تو را گرفت و زمین بعد از این فقط چرخید دور چشم تو، بر این مدار شد بر جان نشست آیه ی "اکملت دینکم..." قلب کویر چشمه به چشمه بهار شد عطر ولایت تو جهان را فرا گرفت سمت تو دست بیعت دنیا قطار شد از شوق دیدن تو تپیدن گرفت دل تا چشمه‌های چشم همه آبشار شد تو کیستی که از تو شبی "شهریار" ما با جان نوشت شعر و چنین ماندگار شد هر جا که نام‌ نامی تو شعر را سرود واژه به واژه‌اش غزلی شاهکار شد لبریز اعتبار شد آنکس که با تو بود هر کس نبود با تو چه بی اعتبار شد ای قبله‌گاه عالم و آدم مقابلت الماس نور هم به‌ خدا بی‌عیار شد می‌خواستم دو خط بنویسم که سهم من این رزق عاشقانه‌ی پر افتخار شد مولای من تویی، که نبی در غدیر خم دست تو را گرفت و جهان بی‌قرار شد... @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 تو را در ذکر هایش خوانده سلمان تو را در سینه پنهان کرده قرآن‌ دهان وا کرده کعبه تا بگوید: علی جانم علی جانم علی جان @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 از هر نظر شدند برابر دو آینه انگار بوده‌اند برادر دو آینه مشروحِ یک مغازلۀ بی‌نهایت است وقتی که می‌رسند به باور دو آینه منشورِ عقل و عاطفه تشکیل می‌دهد تکثیرِ نور در نظر هر دو آینه وقتی که هر دو آینه هم‌دست می‌شوند یعنی که می‌دهند به هم، سر دو آینه "ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما" چون دست برده‌اند به جوهر دو آینه معراج را  دو بال، علی و محمدند دارند می‌روند فراتر دو آینه تکثیرِ بی‌ملاحظۀ دلبرانگی ماییم و ابتلای دو دلبر...دو آینه تسخیرِ قُله‌های حقیقت چه دیدنی‌ست دارند می‌روند به منبر دو آینه ■ از حُجتِ دوگانه به وحدت رسیده‌ایم توحیدِ ما خلاصه شده در دو آینه... @shaeranehowzavi
‌ 🌹🌹🌹🌹 ‌ ‌ای روحِ شعر، از نفست گشته منجلی ای پادشـاهِ عالـم و آدم علـی علـی یک شمّـه از مقـامِ رفیعـت شـد آسمـان مهری دمید، عشــقِ تو در جانِ کهکشان سوری دمیده بر دل مستانِ نور تو شوری فکنده بر لب یاران سرور تو دستی فشانده در پیِ اسرار عالمی مستی چشانده بر نیِ هشیار آدمی ای کائنات، در قدمت بر مدارِ مهر جانِ جهان ز خمّ تو برده قرارِ مهر شـورِ ولایتت به جهـانی دگر ببر آیینِ مهر خود به زمانی دگر ببر آیینه‌ی جهـان که در اوصافِ روی تو حیران شدست تا چه نماید به سوی تو، پروانه وار گشـته ز انوار سـرمـد است رویِ رُسُل خلاصه به رخسار احمد است هر دو جهـان، مطیعِ ولای علی شود جان‌ها ستانده تا به فـدای علی شود @shaeranehowzavi
خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد🌸 که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد🌸 نوشتم خادمش هستم عجب وهم و خیالاتی🌸 نوشتم بی تو هیچم، چه توضیح اضافاتی🌸 از طرف کانال شاعران حوزوی؛ عید الله اکبر، عید غدیر بر شما شاعران و شعر دوستان و خانواده‌ی محترم شما تبریک و تهنیت باد🌸 @shaeranehowzavi