خبری را که قاصد آورده است...
خبری را که قاصد آورده است،برده هوش از سر اهالی شهر
عطر عود و گلاب و شادی و شوق،دورتر رفته از حوالی شهر
پنجهٔ آفتاب می رقصد،می رسد فصل آشنایی ها
می نشیند حلاوت شبنم ،بر لب تشنهٔ اهالی شهر
بوی اردیبهشت تقویم است،روی بال نسیم...نه انگار
عطر تن پوش اوست می بخشد،زندگانی به خشکسالی شهر
آسمان شور دیگری دارد،ابر رحمت دوباره می خندد
دست باران غبار می روبد،از تن خستهٔ سفالی شهر
می رسد لطف او به شاه و گدا،مُهری از مِهر در قلمرو اوست
سایه اش از جنوب دولت عشق،تا کمر بندی شمالی شهر
مهربانیست در تلاوت او،خطبه اش از گلوی بیداریست
از طنین کلام قدسی او،می پَرد خواب بی خیالی شهر
همهٔ شهر در تب و تاب است،از سناباد تادل نوغان
بانگ تکبیر می زند برهم،خوابهائی که دیده والی شهر
ــــ ـــ ـــ
پ. ن. نوغان محلهٔ قدیمی مشهد. و سناباد قریه(روستا) ی قدیمی که حالا بعنوان یک منطقه در شهر مشهد محسوب می شود
#محمد_صادق_بخشی
#غزل_رضوی
💠 @shaeranehowzavi