💚#لبیک_یا_خامنه_ای
ای #رهبرمن! عقیده ام، فرهنگم
ای نام تو دلنشین ترین آهنگم
بر چهره ی دریایی تو می نگرم؛
هر وقت برای آسمان دلتنگم
یارم به مصافِ عشق با یارانت
با دشمن تو، خنجر و تیر و سنگم
لازم به سخن نیست؛ اشارت فرما
فرمان بده، با کلّ جهان میجنگم
چشمِ تو چراغ راهِ سرسبزِ ظهور
حرفت شده رهنمای پایِ لنگم
#نگین_نقیبی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
" هر پنج "🍃🌹
بر چهرهی گلرنگ تو هرگز نرسد رنج
اقلیم قدمهای تو سرچشمهی صد گنج
از گرمی دستان تو مست است دماسنج
انگور و انار و به و آلوچه و نارنج
عشق تو درختیاست که شد مصدر هر پنج
با مِهر خودت ماه شدی در دل فرزند
خندیدی و افتاد ز چشمِ همگان قند
گفتار تو، رفتار تو، بودست مرا پند
خوشحالی و غم، دلهره و گریه و لبخند
اینها همه در کشتی و تو لنگر هر پنج
ای خشکی پیداشده در سردی دریا
ای چشمهی پیداشده در گرمی صحرا
جبریل نشستهست دلت را به تماشا
دین و دل و دنیا و فلک ، جنّت اعلی
نام تو نوشتست خدا بر در هر پنج
اخلاق تو مجموعهی اوصاف حمیده
جای قدمت نیست مگر بر سر دیده
لبخند تو گنجی است که از عرش رسیده
نو یا غزل و قطعه و تکبیت و قصیده
اینها همه فرزند و تویی مادر هر پنج
پیچده در آفاق، فروغ تو دمادم
مادر شدهای دور کنی از همه ماتم
تنها نه فقط شاعر بیچارهی پر غم
پروانه، موید، رهی و قیصر و میثم
وصف تو محالی شده از منظر هر پنج
#علی_رفیعی_وردنجانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
(وطن باشد، نباشم من) 🍃🌹
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد
هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد
هَلا بر بافه ی گیسویِ گندم داس بنشیند!
هَلا گُل! دستمالِ دسته یِ زاغ و زَغَن باشد
مبادا از خَزر تا پارس، از اَلوند تا تَفتان
بر این خاکِ اَهورا رَدِّ پایِ اَهرِمَن باشد
مبادا شاخه ای از ریشه های خویش دور اُفتد
مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد
مبادا تا عرب با فارس و لُر! پُشت در پُشتِ
بلوچ و کُرد و گیل و آذری و تُرکمن باشد
مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد!
مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد
الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان
به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد
" وطن باشد! نباشم من، نباشم من، وطن باشد! "
" الهی تا اَبد ! ایرانِ من، ایرانِ من باشد "
مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن
به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد!
اگر دردی ست در این خانه! درمان هم در این خانه ست
مَحال است اَجنبی دلسوزتر از هموطن باشد!
مبادا انتظاری جُز خِباثت از اَجانب داشت
که ذاتآً این چُنینَند و لَجن باید لَجن باشد!
قُشونی را ندیدم! جُز به قصد جنگ برخیزد
تفنگی را ندیدم! اَهلِ منطق یا سخن باشد
گلوله هیچ چیزی را بجز کُشتن نمی داند
گلوله می کُشد، فرقی ندارد! مَرد و زن باشد
(چه باک از موجِ بَحر آن را که باشد نوح کشتیبان)
چه باک از موج! وقتی در دلت حُبُّ الوَطن باشد
چه باک از موج! وقتی ناخدایی با خدا داری
زَعیمِ شیعه باید هم حسین (ع) و هم حسن(ع) باشد
اگر در هر قدم! بیم ِ هزاران راهزن باشد
وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد
به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز
همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد
زمانی بَستن هُرمز هم از ما بر نمی آمد!
مگر می شد؟! که لنگرگاهِمان هِند و عَدَن باشد
چه نادر° مهدوی ها رفته تا ممکن شَوَد ناشُد!
"خوش آن مَردی که خونَش صَرفِ فعل خواستن باشد"
به یُمنِ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْت و خون تهرانی ست
که روئیا نیست موشک! دور بُرد و نقطه زن باشد
تقاصِ خونِ ▪︎ق ا س م▪︎حذف اسرائیل از نقشه ست!
مرا ننگ است بر تَن جامه ای غیر از کفن باشد
و باید بر سَرش ویران شود کاخ سفیدش تا
بفهمد! هرکسی هرجا پِیِ سیلی زدن باشد
بجایِ هر یکی امروز دَه تا می خورد از ما
چه در اقلیم کردستان! چه باکو یا پِکن باشد!
سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من
بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِِ کُهن باشد!
همیشه جایت آن بالاست و پایین نمی آیی
مگر! روزی که پرچم روکِشِِ تابوتِ من باشد
#حسین_خزائی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
اگر سنگِ مسی را کوهِ زر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم
من از "اِلّا جمیلا" یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم
منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم
در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم
مرا جز بی قراری در هوای تو قراری نیست
بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ضرر کردم
دَرِ این خانه همواره به روی این و آن باز است
اگر یک عمر خود را دربدر کردم ضرر کردم
برایم دشمنی با دشمنانت منفعتها داشت
اگر از دوستان تو حذر کردم ضرر کردم
به غیر از خاطراتِ راه تو، ورد زبانم نیست
به غیر از کربلا، هر جا سفر کردم ضرر کردم
نکیر و منکر از من هرچه پرسیدند یادم رفت
بجز نام تو هر نامی ز بر کردم، ضرر کردم
#عمران_بهروج
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
پر بود عطر یاس در آغوش خانه
در آن حریم دلگشای عاشقانه
ناگه صدای کوبه ای از کوچه آمد
زهرا به شوق آن صدا و آن نشانه_
می آمد و زیر قدومش سبز میشد
از لابلای سنگ ها یک یک جوانه
او کیست بر در می زند؟! امّ ابیها
در را گشود و بوسه زد بر آستانه
در چارچوب در، پدر با قرص ماهش
_آورده بود از ضعف پنهانی بهانه_
پروانه ها دور کسایی را گرفتند
انداخت پیغمبر کسا را روی شانه
مادر! شمیم جّدمان در من وزیده
گویی _حسن_ می پرسد از عطری ندیده
نور دلم! جدّت کسا بر دوش دارد
جایی برای تو در این آغوش دارد
نور غریبی در نگاه خانه تابید
چشمان زهرا دشتی از آلاله را دید
آری حسین آمد نگاه خانه خون شد
با اذن پیغمبر کسا هم لاله گون شد
لختی گذشت و گام های حیدر آمد
آرامشی بر چهره ی پیغمبر آمد
بابا مرا هم می پذیری در کسایت؟
آری بیا زهرای من! روحم فدایت!
قال رسولُ الله :قد اذِنتُ بِنتی
قال النَّبیُ: هولاءِ اَهلُ بِیتی
در برگرفته است آسمان اهل کسا را
_این پنج تن_ را، اهل بیت مصطفی را
دارد صدای بال و پر می آید از اوج
گویی ملائک دسته دسته ،فوج در فوج ..
این اوست _جبراییل _ اذنی تام دارد
از جانب عرش خدا پیغام دارد :
بر عزّتم سوگند این هفت آسمان را
این ماه و خورشید و زمین و کهکشان را_
تنها به مهر این اهالی آفریدم
شایسته تر از اهل این خانه ندیدم
قال علیُ : فاذاً و اللهِ فزنا
پس رستگار است آنکه باشد شیعه ی ما ...
#مریم_فردی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم
چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم
اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم
چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم
یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم
سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
#علیرضا_قزوه
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
حافظ ثانی🍃🌹
شهریارا کس ندانست عشقِ پنهانِ توکیست
مقصدِ عشقِ تمامِ شعرِ دیوانِ تو کیست
ای که با مرغ بهشتی گفته بودی رازِ دل
هُد هُدِ خوش خبرِ مُلک سلیمانِ تو کیست
دفتر شعر پری قصه ای از مهر و وفاست
ِشِکوه از جور فلک داری و جانانِ تو کیست
رنج تبریز و غم از غربت طهران داری
خود طبیبِ دل بیماری و درمانِ تو کیست
گاه از کرب و بلا گفتی و از مهرِ علی( ع)
من ندانم تو بگو یوسفِ کنعانِ تو کیست
تو که در شعر و ادب مَسند والا داری
شهریار غزلم حکمتِ عرفانِ تو کیست
تو امیر غزلی کاخ تو از شعر و سخن
بگو ای حافظِ ثانی غمِ دورانِ تو کیست
شاعرِ افسانه ی شب،خود کنون افسانه ای
مالک مُلک سخن شرحِ گلستانِ تو کیست
اُولدی حیدر بابا شُهرت سَنه و کشوریمَه
اوکه داغدی مَنَ دِی علتِ هجرانِ توکیست
#عباس_زرين_كفش
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
✏️امشب پی یک قافیه در وصف تو گشتم
دیدم که خودت مَطلَع یک شعر تمامی
#محمدجوادمحمودی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.🌿🌹
🌸صلوات خاصه امام رضا (ع)
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🔰 تا بام عشق دوست
▪️درددلی با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه🍃🌹
شکر خدا که غفلتم از تو مدام نیست
شکری علی الدّوام که کار کلام نیست
تهماندۀ پیالۀ خوبان غنیمت است
آن بنده را که لذت شُرب مدام نیست
ای آنکه شهد وصل تو شیرینتر از حیات
ایّام تلخ هجر تو هرگز به کام نیست
ساقی بیا که چشم تو ظرف شراب ماست
پیش نگاه دوست نیازی به جام نیست
در چارسوی قلب من ای یوسفت اسیر
جز من یزید عشق تو را ازدحام نیست
حالی خوش است حال من آن دم که با توام
گرچه ز بخت تیرهام آن را دوام نیست
باید که پله پله خودم را رها کنم
تا بام عشق دوست جز این نردبام نیست
باید که پاک، پخته شد از داغ صبر و شکر
در شهر عشق، سازهای از خشت خام نیست
آری به غیر قلب مُطلّای عاشقان
جایی برای جلوۀ آن نقرهفام نیست
درمان چشم و دست و دل تنگ این شریر
جز در رُخ گشادۀ خیر الانام نیست
فتوی به منع باده چو میداد مدّعی
گفتم بنوش تا که ببینی حرام نیست
#سید_محمدحسین_دعایی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#ویژهنامه_ایران_قوی_ایران_عزیز 🇮🇷
ای نام تو ترانه و شعر و سرود من
ای پرچم مقدّس تو تار و پود من
ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربیات
افکنده سایه بر همه بود و نبود من
پشت تو ایستاده و پایت نشستهام
معنای واقعی قیام و قعود من!
هر صبح و ظهر و شام به سوی تو میپرد
پروانۀ سلام و دعا و درود من
با اجنبی نگفتهام از شِکوِههای خود
ای محرم همیشۀ گفت و شنود من
عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو
الوند من، خلیج من، ای زندهرود من
ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت
شوق علیالدوام فراز و فرود من!
رخصت بده شهید سرافرازیات شوم
نذر وجود توست تمام وجود من
#علی_سلیمیان
@Aftabgardan_ha
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
با اینکه تشنه سوی بیابان رسیدهایم
امّا در این کویر به باران رسیدهایم
از نسخهی نگاه تو یا ایها الطبیب
بیمار بودهایم و به درمان رسیدهایم
در خانقاه و مسجد و بتخانه و کنشت
با چشم تو به عرصهی ایمان رسیدهایم
عادت نداشتیم به این لطف بی کران
ما سائلان تازه به دوران رسیدهایم
لطف تو بوده شامل ما ریزه خوارها
چون مورها به مُلک سلیمان رسیدهایم
افتاده بودهایم به پای تو بی ثمر
ما کالها به وقت زمستان رسیدهایم
دارد جهان به نقطهی آغاز میرسد
حالا که ما به نقطهی پایان رسیدهایم
▪
تا آسمان تلألؤ نورت رسیدهاست
آقا بیا که وقت ظهورت رسیدهاست
🔸
#صادق_غریب
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#راه_و_رسم_شاعران🌹
جناب "عمران بهروج" شاعر خوب اجتماعی و آئینی کشور با مجموعه غزلی به نام "ماه شب پانزده" در عرصهی شعر و شاعری قدم برداشتهاند.
از جمله رتبههای شعری ایشان؛
یک شعر حسینی در کنگرهی ملی اربعین در تبریز و شعری هم در کنگرهی ملی دفاع قدس در شیراز
خوشحالیم که با حضورشان در این سکوی انتشار، از اشعار خوب این شاعر بزرگوار بهرهمند میشویم.
@emranbehrooj
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
شعر برگزیدهی کنگرهی ملی دفاع مقدس، شیراز ۱۴۰۰🍃🌹
عریانتر از کویر، به طوفان رسیدهایم
عاشقتر از نسیم، به باران رسیدهایم
اسبابِ زحمتیم و نداریم چارهای
دستانِ سائلیم و به دامان رسیدهایم
از ما نخواه، ما که رهایت نمیکنیم
از ما نرنج، تازه به دوران رسیدهایم!
سرسبزیِ بهار به کالی گذشت و رفت
افسوس می خوریم زمستان رسیدهایم
شیرین نبوده طعمِ عباداتِمان که ما
از تلخی گناه به ایمان رسیدهایم
بیهوده نیست این همه سُرخیم و آبدار
با قطرههای خون شهیدان رسیدهایم!
ما تکهتکههای شما را که یافتیم
تسبیح کردهایم و به ایران رسیدهایم!
#عمران_بهروج
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
✏️دل من یاد تو را یک نظر از دل نَبَرد
جان من هر چه به جز توست، زِ خاطر برده...
✍️#محمدجوادمحمودی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
اگر از بامِ دلم روی بگردانی چه؟
دشمنی شاد کنی، دوست بگریانی چه؟
گفتی: ای جان دلم! میشود از جان دل کند؟
آه! دل کندن اگر بود به آسانی چه؟
غنچه پنداشت که او جان درخت است، ولی
جای آن غنچه اگر میوه تو بنشانی چه؟
میشوم پاپیِ تو، حرف دلت را بزنی
گفتی: ای آدم بی مشغله! میدانی چه؟
پاسبان خواست کسی داخل زندان بشود
تو خودت قاضی خود باش، به زندانی چه؟
نزد دیوانه چرا فلسفهبافی کردی؟
عاشقان را چه به همراه شدن با نیچه؟
آخرش حرف دلت را زدی و دور شدی
پاپتی را به سراپردهی اعیانی چه؟
#علی_رفیعی_وردنجانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
.
«وقتی موجی می شوند!»🍃🌹
...حتی نمی دانند که کیستند
و نام شان چیست
و آنجا چه می کنند؛
اینان که هویت من
هویت تو
هویت میهن
در عظمت نام شان است.
بی هوا می گریند
بی دلیل می خندند
بی هدف می روند
با شعف باز می گردند
و در دایره ای به تنگی بودن
تکرار می شوند.
پرنده نیستند
اما حسرت پرنده شدن
یک دم رهای شان نکرده است؛
در قفس اوهام خویش
بال بال می زنند؛
می افتند
بر می خیزند
می زنند
می شکنند
و از درد، سر به دیوار می کوبند.
فریادشان بی صداست
در گذشته مانده اند؛
نه آرزویی که به دنبالش بدوند
و نه امیدی که به جایی برسند؛
در مشت زندگی مچاله اند
و با سرنوشت، دست به گریبان؛
نه مرگ را پس می زنند
و نه زندگی را پیش می خوانند.
خسته اند
از زمانه ای که
زبان سکوت شان را نمی فهمد
و سخن گنگ شان را دست کم می گیرد.
دریغا
با تمام آشنایی
بیگانه اند
با من
با تو
با خود
با جهانی که «جانباز اعصاب و روان»
سرش نمی شود!
#تقی_متقی
#جانبازان_اعصاب_و_روان
#جنگ_تحمیلی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
دارد بهشت آرزوی دیدن تو را
مشتاق تر به معجزه ،فهمیدن تو را
آخر تو کیستی که همه مات ماندهاند
درمانده اند قدرت سنجیدن تو را
ان چشمه های جاری تحت النهارها
تشنه شدند نغمه ی باریدن تو را
رقص سماع عشق به هر ،هو ،هوای تو
عارف چشیده است درخشیدن تو را
دنیا زمین خشک ِترک خورده و ..خدا
منت نهاد کوثر ِ روییدن تو را
خورشید استعاره ی خامیست از طلوع
شاعر سرود ،،مطلع تابیدن تورا
چشم انتظار توست خداوند کوه طور
فرقی نمیکند ،ارنی یا ،لَن تو را
لرزیده است عرش خدا چونکه دیده است
در پشت درب ِفاجعه ،،لرزیدن تو را
دانسته اند روح نبی،، جان مرتضی است
با قصد امدند قسم چیدن تو را
#زینب_حسامی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#ویژهنامه_ایران_قوی_ایران_عزیز 🇮🇷
دستهایم به روی تو باز است، تا زمانی که عمر امان بدهد
چه نیازی به اینکه نامحرم، به تو آغوش رایگان بدهد
پارۀ جان و ساقۀ تُردَم، قد بکش، گل بده، بهاری باش
نکند پاسخ سؤالت را، رنگ و وارنگی خزان بدهد
سر سجاده، زیر چادر من، خانهات را دوباره برپا کن
خانۀ عشق و اعتقادت را، نتواند کسی تکان بدهد
درد دل کن همیشه میشنوم، غم اگر داشتی خریدارم
نگذاری تمسخر دستی، اشکهای تو را نشان بدهد
خانه و خانوادهات اینجاست، ما تو را عاشقانه میخواهیم
نکند نور چشم این خانه، دل خود را به این و آن بدهد
خانه با قلبهای ما گرم است، سر سفره کنار هم شادیم
نفروشی کرامت خود را، بیطمع کی غریبه نان بدهد؟
خانه یعنی وطن عزیز دلم، وطن آغوش مادر است آری!
عاقل آخر نمیتواند که خانه را دست دشمنان بدهد
#سعیده_کرمانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
سلام و رحمت
روزگارتون به نیکی🍃🌹
💎خیر مقدم به اعضاء جدید سکوی انتشار شاعران حوزوی و تشکر از حضور دوستان سابق در این کانال🌺🌹
💎امیدواریم بتوانیم در جهت شناخت اشعار خوب و همچنین شناخت شاعران خوب قدمهایی برداریم.🌺
💎خوشحال میشویم دوستان شاعر حاضر در گروه اشعارشون رو برای حقیر بفرستند تا در این کانال مورد استفاده قرار بگیرد.
با تشکر، مهرتان را طالبیم 🌹🍃
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
#شعر_طنز
#رسم_همسایگی🍃🌹
🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی
یک شهرنشین ساده هستم
بی ناز و قر و افاده هستم
در امر تلاش و کسب روزی
دارای کمی اراده هستم
در حد توان و فرصت و حال
در خدمت خانواده هستم
البته فقط درون اشعار
دنبال شراب و باده هستم
نه کشتهی حزب پایداری
نه عاشق تاجزاده هستم
در فن شریف حقهبازی
وز حیث کلک پیاده هستم
اکنون که حدود بیست روز است
در صحن امامزاده هستم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
دانی که چرا کشیده کارم
اینجا که چنین غمین و زارم؟
بشنو که دهم برای تو شرح
از موشکلات! بیشمارم
یک واحد شصت و هشت متری
در حومهی شهر یزد دارم
وقتی که به صد وام و پسانداز
با خرج النگوی نگارم
ساکن شدم، از سرور خواندم
آواز به همراه سهتارم:
من صاحبِ خانهام لذا هست
بر وفق مراد روزگارم
اما چو ز هفتصد جهت داد
همسایهی محترم فشارم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در واحد چپ برو بیا بود
واحد که نه کاروانسرا بود
هی گله به گله میهمان از
هر سمت روان به سوی ما بود
در راهرو بود کوهی از کفش
در گوش فقط سر و صدا بود
فرزند سعید جیغ میزد
فریاد شکوفه بر هوا بود
هوشنگ در اوج داد و فریاد
دنبال خرید اپتیما بود
جاری منیره آنطرفتر
در حال گلایه از ندا بود
گفتم که کنم در این شلوغی
کاری که به موقع و به جا بود
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
بودم شب جمعه غرق در خواب
گویی که شدهست بمب پرتاب
از واحد روبهرو نه، بالا
همراه صدای شرشر آب
مردی زدهبود زیر آواز
انگار که خورده بود تیزاب
با پا به زمین گرم میکوفت
لابد به هوای ووفر و ساب
با انکر الاصوات عجیبی
میخواند مدام شعر سهراب
میرفت به اوج با صدای
شهرام، معین، مجید اخشاب
خواب از سر من پرید و گفتم
حالا که ندارم اصلا اعصاب
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در ساختمان ما ببینی
زین گونه امور یک دو جینی
همسایهی سمت راست دارد
در واحد خود چهار نینی
البته نه اینکه آدمیزاد
بلکه سگی از نژاد چینی
همسایهی آنطرف بریزد
بر روی زمین مخاط بینی
همسایهی روبرو مداوم
دارد حرکات اینچنینی
با جامعهی اناث گاهی
دارد مهمانی غیردینی
القصه که اوضاع وخیم است
گفتیم به نالهی حزینی:
تا گسترش عمیق و فهم
فرهنگ آپارتماننشینی
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
#شیخ_غیرمفید
#مهدی_پرنیان
#شاعران_طنز
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟
نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد
آفتاب پس ابری و گمان دارم ابر
از غم توست اگر بارش نم نم دارد
شوق بوییدنت آخر بکشد گل ها را
هر بهاری برسد باز تو را کم دارد
نه فقط من همه عمر پریشان توام
کائنات از غمت اندیشه درهم دارد
حیف از ایام جوانی که جدا از تو گذشت
هر دم و بازدمم زجر دمادم دارد
پدر صبر درآمد خبری از تو نشد
نه مرا می کشد این زخم، نه مرهم دارد
صبر سروی ست که هرچند به پایت مانده ست
زیر بار غمت اما کمری خم دارد
گرچه دیر است ولی چشم به راهت هستم
این شب تار سپیده سحری هم دارد
#سید_جعفر_حیدری
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi