زمین را میشکافد پرتویی از نور ایمانش
که بیرون میزند هر صبح خورشید از گریبانش
کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز
چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش
تمام آهوان مَستند از جام نگاه دوست
تمام دردها وصلاند بیمنت به درمانش
دخیل عشق میبندند زائرها به درگاهش
نمیماند کسی بیبهره از لطف فراوانش
نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان
همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش
نگاهم خیره میماند به نور گنبدش هر روز
نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش
در این شبها که میگیرم نشانی تازه از خورشید
نشانم میدهد هر ذره ای سمت خراسانش...
#مهتا_صانعی
#شعر_رضوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
غریب و در به در افتاده ام کنج شبستان
مرا آغوش امن تو کشانده تا خراسان
به دور تو که چرخاندم نگاهم را فرو ریخت
گمانم پاره شد در چشم من تسبیح باران
میان حوض مواج تو دیدم کهکشان را
همین که ریسه ها در آسمانت شد چراغان
دَرِ این خانه را از بید مجنون میتراشند
که از بدو ورودش می شود زائر پریشان
ملائک بال خود را زیر پایم فرش کردند
به شوق دیدنت که رد شدم از صحن رضوان
برای هم کلامی با کبوتر هات،شاعر
چه گندم واژه هایی باز پاشیده در ایوان
#فرزانه_قربانے
#شعر_رضوی
💠 @shaeranehowzavi
حضرت باران🍃🌹
چون آهویی در دست صیادم
می خوانمت آقا ضمانت کن
گاهی از این بیمار سردرگم
با گوشه ی چشمی عیادت کن
قلبم پر از غوغای بی صبری ست
در خلوت من آسمان ابری ست
هر بار در باران دعا کردم
ای حضرت باران اجابت کن
می دانم از رازم خبر داری
آه است دمسازم به ناچاری
بد بوده ام ،بد کرده ام یک عمر
بین من و خوبی وساطت کن
ای خنده هایت جاری آیات
ای چشم هایت محیی الاموات
دل مرده ام تو زندگی بخشی
با یک نظر در من قیامت کن
هر گاه یاد کربلا کردم
هر وقت دلتنگ نجف بودم
هر جا گره افتاد درکارم
گفتند مشهد را زیارت کن
ساعت حدود سه شده شاعر
بنشین کنار موجی از زائر
روضه به روضه خون ببار از چشم
با اشک خود غسل شهادت کن
#سمانه_خلفزاده
#شعر_رضوی
💠 @shaeranehowzavi
🔻فراخوان بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی شعر فارسی رضوی
🔹شعرا و علاقه مندان می توانند برای مطالعه فراخوان و شرکت در جشنواره به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنند.
http://www.shamstoos.ir/fa/farakhanha/sherfarsi
🔺آخرین مهلت ارسال آثار: ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۲
▪️بنیاد بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا علیه السلام
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
با خودم عمریست درگیرم, چه معنایش کنم؟
می شود ازغم بمیرم یا که حاشایش کنم?
من خودم را پیشتر در صحن ها گم کرده ام
می روم در صحن گوهرشاد پیدایش کنم
صحن گوهرشاد رابا گنبد زیبای سبز
اصلا این جا امدم قدری تماشایش کنم
مادری می گفت؛گندم, نذر پای دخترم
تا شفایش را بگیرم, کفش نو پایش کنم
زخم کاشی ها،معرق هاچه می گوید به من؟
می شود با اشک چشمانم مداوایش کنم؟
چادرم را باد می خواهد بیندازد زمین
چون رضاخانی که باید در غزل جایش کنم
من خودم را بعد از این در صحن پیدا می کنم
گفته ام،پس می روم در صحن امضایش کنم
#زهرا_سلیمی
#شعر_رضوی
💠 @shaeranehowzavi
(غوغای بیمهار)🍃🌹
کجاست یار همین جا و در کنار من است
نشسته کنج سکوت اتاق و تار من است
پلنگ بیجگرم پیش چشم او آهوست
کجاست یار به صحرا پی شکار من است
گلو گرفته به سرپنجهی بلند بلند
غریو و غرّش و غوغای بیمهار من است
به خشک کردن صید تپندهاش سرگرم
به چارگوشهی دنیای موزهوار من است
سرش به طاق رفيع فلک رسیده و باز
اسیر غمبرکِ ساحل کنار من است
گشاده روی نظرتنگ، خوش دسیسهی من
که زهر مار درآورده از دمار من است
کجاست یار همین جا درست بر لب بام
که آفتاب یخِ عصر احتضار من است
لبم شکافته بر پلکان هشتىُ دوست
سرم شکستهی پسکوچهی نگار من است
اگر به بوی دهان شير پرورانده کسی
فقط هموست به جرات که جانشكار من است
به حجرهام زد و دخلم درآمد و به درک!
که تارِ طرهی این مشتری مدار من است
فشار داده در و تخته را و گردن من
نه پای یار که او پایه ی قمار من است
نشست بر سر طاقش که جفت برخیزد
ورای هوش و شتابی که انتظار من است
همیشه بر رج اول نشسته خشت تنم
مُحاسب من و توضیح استوار من است
چنانچه پردهای از ضعف من به رخ بکشد
کدام گوشه زدن ضربهی فرار من است
کجاست یار میان سیاه چادر ایل
عذاب قبر نیاکان پر شمار من است
کجاست از خودش در شناسنامه ی من
مؤلف لغت اسم مستعار من است
سبو به سایهی ابروی خود نهاده ولی
نه شادخوار و نه غمخوار روزگار من است
بزن به قرنِ يكم دوم ای خراب شده!
که شهد لب پرِ پیرانهاش گوار من است
حریر نازکِ زر دوز پرنیان گیرش
همیشه گرته پذیرِ من و غبار من است
به باغِ چینه و پرچین کشیدهام بنگر
یکی از اینهمه سرو بلند یار من است
#امیرحسین_هدایتی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
شعبان شد و خیل رحمت آمد از راه
در سال نبوده ماه همچون این ماه
یک ماه و طلوع پنج خورشید در آن
لاحول و لا قوه الا بالله
#عاصی_خراسانی
#شعبان_المعظم
💠 @shaeranehowzavi
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر
بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی
با حضور؛
حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی
همراه با شعرخوانی
شاعران برگزیده از سراسر کشور
سهشنبه دوم اسفند - ساعت ۱۸
ساری، حسینیه عاشقان کربلا
@Farakhanesher
💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی با حضور؛ حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی همراه
سلام و احترام🌹
با تبریک فراوان خدمت خانم عاطفه خرمی بابت برگزیدهشدن شعرشون در این فراخوان🌹🍃
من آن پاییز شیرازم که در خود قصه ها دارم
پر از بغضم، پر از سوزم ،پر از رازم، عزادارم
هوا سردست و اخبار زمین و آسمانها داغ
خبرها میرسد از اتفاقات مهیب باغ
گلوله برگها را یک به یک روی زمین انداخت
جهان بار بزرگی روی دوش "آرتین" انداخت
در ختان کهن را در حرم ناگاه سوزاندند
به نام "زندگی" ، هر غنچه را در راه سوزاندند
زیارتنامه میخواندند یا گرم دعا بودند...
میان رکعت اول... نمیدانم کجا بودند...؟؟
فقط میدانم آغوش خدا آن لحظه هاپر شد
تمام صحن از بال کبوترهای ما پرشد
صدای گریه ای آمد، صدای کودکی تنهاست
صدای گریه کودک صدای غرش دریاست
بهم می ریزد این دریا، به پا میخیزد آن طوفان
بساط شوم زاغان میشود درباغ ما ویران
حرم فردا شهادت میدهد این بغض سنگین را
شکستن را، دریدن را، غروب سرد خونین را
جهان حال غریبی دارد احوالش تماشایی است
ببین اینجا سر مفهوم آرامش چه دعوایی است
#عاطفه_خرمی
💠 @shaeranehowzavi
صلیالله علیک یا ابا عبدالله🌹
حسین عهده دار راستی شد
هرآنچه از ازل تو خواستی شد
کسی که دل به هیچ میدهد نیست
که آشنای راه، نابلد نیست
حسین مصلحت شناس عشق است
که از اساس، خود اساسِ عشق است
قیام کرد تا بدی نباشد
که دین به جز محمدی نباشد
بهانهٔ عزیز خلقت توست
حسین آیهٔ قیامت توست
شعور و شور میدهد به آدم
چه ساده نور میدهد به آدم
چهها نکرد با شهادت خود؟!
رسید او به اوج عزت خود
هزار فرقه زیر پرچم اوست
که زنده عالم از محرم اوست
چه ساده میرهاند از ضلالت؟!
کسی که تن نمیدهد به ذلت
چه نعمتی است تا ابد وجودش؟
که زنده نیستیم با نبودش
حسین را خود انتخاب کردی
گزینشی دقیق و ناب کردی
خدا تو خواستی چنین بمیرد
تمام خلق را به بر بگیرد
صفات توست تا ابد صفاتش
که ذات توست تا همیشه ذاتش
خدا بده به ما صفای او را
نماز ظهر کربلای او را
اگر چه نور واحدند نسلش
رسید جور دیگری به اصلش
حسین جور دیگری امام است
که فیض این امام فیض عام است
تمام اهل خویش را فدا کرد
به عهد خویش تا ابد وفا کرد
مبارک همه ولادت او
مبارک همه سیادت او
چه میوهٔ دلی؟! نبیند آسیب
خدا کند غمی نبیند این سیب
ببخش ختم شد به روضه شعرم
نمیرود ز خاطرم محرّم
حسین، مرد بارمان بیاور
برای خود به کارمان بیاور
به فکر یار و انتقام سختیم
وگرنه تا همیشه تیره بختیم
#مریم_بُسحاق
💠 @shaeranehowzavi