هدایت شده از ادبی-اشراق
📸#به_روایت_تصویر
🔴اولین جلسه هفتگی شعر حوزه #مشارق در سال ۱۴۰۲ برگزار شد.
🔸شاعران طلبه در این جلسه آخرین اشعار خود را با موضوعات آیینی، عاشقانه و اجتماعی خواندند.
🔻این محفل، دوشنبههای هر هفته ساعت ۱۷ در معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میگردد.
🔹در محفل هفتگی مشارق، سیدمحمدجواد شرافت به عنوان استاد و منتقد جلسه حضور خواهد داشت.
🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
🌹🌹🌹🌹
ما صیدِ حریمِ حرمِ کعبه ی قُدسیم
ما راهبر بادیه ی عالم جانیم
ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم
ما سرو خرامنده ی بُستان روانیم
فَرّاش عبادتکده ی راهب دِیریم
سقّای سر کویِ خراباتِ مُغانیم
گه ره به مُقیمان سماوات نماییم
گاه از سرِ مستی رهِ کاشانه ندانیم
از نام چه پرسید که بی نام و نشانیم
وز کام چه گویید که بی کام و زبانیم
هر شخص که دانید که اوییم؛ نه اوییم
هر چیز که گویید که آنیم؛ نه آنیم
آن مرغ که بر کنگره عرش نشیند
ماییم که طاووسِ گلستانِ جِنانیم
هر چند که تاجِ سرِ سلطانِ سپهریم
خاک کف نعلین گدایان جهانیم
داود صفت، کوه به صد نغمه بنالد
هرگه که زبورِ غمِ سودایِ تو خوانیم
خواجو چو کند شرحِ غمِ عشقِ تو املا
از چشم گهربار قلم خون بچکانیم
#خواجوی_کرمانی
#دحوالارض
@shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
روزی که زمین و خاک گسترده شده است
آدم را این حرم، سراپرده شده است
میگفت فرشته در تب کرب و بلا
این خاک از این دیار آورده شده است
#سید_هانی_رضوی
#دحوالارض
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
این شعر را سخت است از دفتر بخوانیم
باید که از چشمان یکدیگر بخوانیم
وقتی سرودیم از پرِ پروانه، باید
منظومه را با خطّ خاکستر بخوانیم
رازی نهان کردند در خاموشی شمع
تا از زبان شعلۀ آخر بخوانیم
چون شاهنامه آخرش زیباست، امّا
بگذار تا این قصّه را از سر بخوانیم
پای قلم با «سهروردی» خون بریزیم
اشراق را در مشرق باور بخوانیم
همراه رگهای «شهید اوّل» این بار
این درسها را با حروفی تَر بخوانیم
با جوشش خون «شهید ثانی» از دل
احساس شرح «لمعه» را از بر بخوانیم
با «شیخ فضلالله نوری»، بر سرِ دار
از فتنههای زیر خاکستر بخوانیم
مثل «مدرّس» بیهراس از خشم خانها
شرح ستم را، بر سرِ منبر بخوانیم
چون در دل هر ذرّه خورشیدیست، بگذار
این قصّه را امروز «روشن»تر بخوانیم
سرفصل پایاننامههای عاشقی را
در برگ سرخ لالهای پرپر بخوانیم
حالا که خون با جوهر و دفتر درآمیخت
باید پس از این، میز را سنگر بخوانیم
پیغام شورانگیز خون یک پدر را
از چهرۀ معصوم یک دختر بخوانیم
انوار دانش در ثریّا هم که باشد
آن را به عشق آل پیغمبر بخوانیم
این شعر یک منظومه غیرت بود، بگذار
این بیت را همراه با رهبر بخوانیم:
شِعبابیطالب سر آمد، باید اینبار
با یاعلی از بدر و از خیبر بخوانیم
#قاسم_صرافان
#شهدای_جهاد_علمی
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
دحوُ الارض است همان روزِ عزیزی که خدا
قدرتش را ز کرم باز نشان داده به ما
این زمینی که همان بسترِ آرامشِ ماست
در چنین روز خدا کرده ز دریاش جدا
اولین نقطه که در نزد خدا گشته برون
کعبه بوده است همان خانه ی پر جود و سخا
در چنین روز خدا جرم و خطا بخشد و بس
چون خطاب آمده هر دم که تو ای دوست بیا
شبِ این روزِ گــرامی نکند خواب روی
زانکه از عالمِ بالا رسد همواره عطا
شبِ میلادِ دو پیغمبرِ صاحب نفس است
شبِ میلاد خلیل است و یکی روحِ خدا
در چنین روز چو یارانِ خدا روزه بگیر
تا نگیری ز جنان فاصله در وقتِ جزا
در چنین روز تو غسلی کن و غفلت ننما
تا بگردی همه دم پاک و مبرا زِ گناه
دحوالارض است نمازش تو بخوان همچو علی
بعدِ حمدش تو بخوان سوره ی والشمس و ضحا
باشد از جمله ی آدابِ در این روز...حرم
پس به قربانِ هر آنکس که رود نزدِ رضا
هدف این است که با یادِ خدا زنده شویم
ای (بداغی) نشوی غافل از این ذکر و دعا
#سیروس_بداغی
#دحوالارض
@shaeranehowzavi
پخش زنده شعرخوانی
💠 حوزه هنری استان اصفهان برگزار میکند
🌻شب شعر فصلی به ساعت اصفهان
هم اکنون به نشانی زیر👇👇
📽️www.aparat.com/artesfahan
@shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
غرق کن در محیط خون ما را
کشتهٔ خویش کن کنون ما را
ما و اشکی که گرم فوارهست
بکن ای وصل، سرنگون ما را
شب و روز از هجوم لشکر هجر
کربلاهاست در درون ما را
ما عذاب عظیم خویشتنیم
دارد از ما خدا مصون ما را
اگر از خاک بوده خلقت خلق
آفریدند از جنون ما را
هستِ ما نیست جز متاع غرور
کرده افسانهای فسون ما را
ملک الموت را چه کار به ما؟
شوقت از تن کشد برون ما را
چونکه چندیست در کفت دل ماست،
پس چه کاری به چند و چون ما را؟
مکتب صبر درسها دارد
کرده هجر تو ذوالفنون ما را
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
ببار چارۀ هر بغضِ ناگهان اشک است
که عاشقانهترین بارشِ جهان اشک است
همین که تاب و تبِ واژهها کم آوردند
برای عشق صمیمیترین زبان اشک است
همیشه گریه فقط چند قطره هقهق نیست
که گاه خواهشِ یک مرد که "بمان" اشک است
اگر به گریه نشستند...باختی خود را
که بی رقیبترین قدرتِ زنان اشک است
شریک و همنفسِ چای و دود در شبها
رفیق پایۀ سیگار و استکان اشک است
■
همیشه گریه صدای شکستخوردن نیست
که گاه شادیِ بیوصفِ قهرمان اشک است
میانِ بارش و تبخیر، درد دل کردند
زبانِ مشترکِ بحر و آسمان اشک است...
#محمد_شریف
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
یک سینه پر از هوای غم آورده
باران باران دیده نم آورده
ابری که به روی گنبدت می بارد
پیش کَرَمت دوباره کم آورده
#محمد_رضا_کاکایی
@shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
مثل یک اتفاق نادر که
هند را خون به خون بغل میکرد
دل من خون به خون تو را میجُست
...
وطنم خون به خون بغل دارد
گفته بودند راه حل دارد
نیش زنبور هم عسل دارد
بعد یک عمر خوابِ خوش بینی
بینیام نوبت عمل دارد!
چشمم از رو نرفت و هیز نشد
غورهام هرچه شد مویز نشد
تنم از مرگ مستفیض نشد
هرچه خون ریخت بر سر دنیا
حوض خون دید و مستحیض نشد
(فکر کردند از سلامتش است)
ای شهیدانِ خواب و بیداری
وسط انقلاب اجباری،
روزهای همیشه تکراری،
چه کنم با خیال عشق به دست،
گوشهی تنگ و ترش انباری؟
پشت بامم دویده است به دشت
کوس رسواییام رسیده به تشت
وسط فتنههای هشتاهشت
دل من چندتا پرنده که دید
رفت و هرگز به خانه بازنگشت
خون به پا کردهاند دستانم
رستمِ زالِ سامِ دستانم
عاشق انقلاب مستانم
برف و کولاک گو برآشوبند
من خودم آخر زمستانم
عاقبت از میان من رَستی
هرچه در را به روی من بستی
زنده بادا سیاهیِ مستی!
آنقدَر عاشق تو بودم که
فکر کردم که عاشقم هستی
ای سرانجامِ جنة المأوی
فرق داری برام با دنیا
لابلای سطور «برنابا»
چه زنانی که عاشقم بودند
تا که یَجعَلْ لَهُنَّ فُرقانا *
فرق داری برام با دنیا
فرق داری برام با عقبیٰ
فرق داری برام حتی با...
...
(گَلهای با هجوم آمد بـِ ...
پس در آغوش من سریعاً آ )
«گوش تا گوش خانه آشوب» و ...
«توی هر آستینمان چوب» و ...
«درد داریم و درد مطلوب» و ... **
پدرم گفت: چندتا داری؟
پسرم گفت: چندتا خوب است؟
جنبش افتاده در سر و گوشم
سر تو مانده باد بر دوشم
بغلم کن؛ بیا در آغوشم
در زمستان، بهار، تابستان
غیر تو هیچچی نمیپوشم
فتنه داری... به من چه!؟ خود دانی!...
این تو و این جهان ویرانی
خوش به حال گدای ایرانی
که اگر هیچی نشد اما...
...
با توام!...
زیر لب چه میخوانی؟!
- رفته بودیم کوه، شبمانی
بعد رفتیم قلهدرمانی
وسط بازدید میدانی
زیر لب گفتم و نفهمیدی
دوستت دارم و نمیدانی
ای خیالت همیشه عشق به دست
چشمهایت درشت و مشکی و مست
لای موهات لانه کرد... نشست...
دل من این همه پرنده که دید
رفت... اما هزار بار شکست
وطنم خون به خون بغل وا کرد
چندتا قصه را که رسوا کرد
توی گوشم دوباره نجوا کرد
قتل صبر از صبوریام میخواست
غورهها را گرفت و حلوا کرد
#رضا_طبیب_زاده
@shaeranehowzavi
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
ای خفته در مزار سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو بعد از تو در هم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاینجا برآن جناب رفاهی فراهم است
بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است
ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس
هرجا کنی جلوس همانجا مکرم است
لیکن نمان به ملک عراق و مکان مگیر
جایی که دختران تو را غم روی غم است
بر دیده رعیت مسکین قدم گذار
کین رود بر فرات هماره مقدم است
مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود
ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است
اما حدیث تنگدلی را کجا برم
تا وصل رخ نماید، قتلم مسلم است
#معنی_زنجانی
@shaeranehowzavi