eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
158 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ فراخوان سی و هشتمین شب شعر عاشورا آخرين مهلت ارسال آثار: غروب عاشورا 6 مرداد 1402 غیر قابل تمدید موضوع : «حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام» ارسال آثار: نشاني پست الكترونيكي: poemashoora@yahoo.com - با توجه به فرصت محدود زماني مهلت ارسال آثار تمديد نخواهد شد. - كليه ي اثار ارسالي بايستي به صورت تایپ شده در صفحه اصلی ایمیل ارسال شوند. از پذیرفتن آثار به صورت پیوست، pdf، عکس و یا تایپ به صورت جدول بندی شده جدا معذوريم. - شاعران و نغمه سرایان عاشورایی، کتاب ارزنده "راه تویی" اثر استاد دکتر محمدرضا سنگری می تواند شاعران را در دریافت های معنوی و ادبی یاری کند. نسخه ی pdf این کتاب از طریق وبلاگ و کانال های رسمی ستاد در دسترس علاقه مندان قرار خواهد گرفت. - شاعران عاشورایی محدودیتی از لحاظ فرم و قالب های ادبی نخواهند داشت. اما حداکثر مجاز به ارسال 3 اثر هستند و در صورت ارسال تعداد بیشتر اثر چهارم به بعد حذف می شوند. - ذکر مشخصات کامل نام، نشانی، شماره تماس، سن، تحصیلات و شغل همراه اثر الزامی است. وبلاگ: poemashoora.blogfa.com اینستاگرام، تلگرام و ایتا: @poem_ashoora @shaeranehowzavi
💠 لَبَّيكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ هرچند دل ما حرمِ آن شاه است گویند طواف کعبه‌اش دلخواه است ای کاش همه به خانۀ او برسیم این نقطه همان نقطۀ بسم‌الله است @shaeranehowzavi
📍سوگواره ملی ادبی هنری (با موضوع واقعه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ علیه السلام) 🔸در بخش های 🔻🔻🔻 ⏰مهلت ارسال آثار : پایان تیرماه 1402 ☎️ ارسال آثار به شماره زیر در ایتا: 09397123679 📌دبیرخانه: سازمان بسیج هنرمندان فارس @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 حاجیان از طواف برگشتند، مجلسی بین راه برپا شد تا زبان را گشود حضرت عشق، چشم‌ها ترجمان دریا شد دُرّ و یاقوت بر زمین می‌ریخت، گوش‌ها حلقه بر سخن بستند لحظه‌ی صحبت رسول‌الله، آسمان غرق در تماشا شد روز عید "غدیر خُم" آمد، روز "اکملت دینکم" آمد عرشیان دسته‌دسته بوسیدند، دست خورشید را که بالا شد همه‌ی اهل خاک در آن روز، دست بیعت به نور دادند و - غنچه‌ی نوشکفته‌ی اسلام، با نفس‌های مرتضی وا شد * روز، پایان گرفت و شب آمد، ماه در دامن محاق افتاد شب‌پرستان به شهر برگشتند، سایه‌ی فتنه باز پیدا شد ابرهای سترون تیره، لب به انکار ماه وا کردند روزگار زمانه تاریک و – تیره‌تر روزگار دنیا شد سایه انداخت شب به روی شهر، سامری‌ها به صحنه برگشتند ساحران گرد آمدند و باز، نوبت معجزات موسا شد صبح موعود می‌رسید از راه، سمت مسجد روانه می‌شد ماه غرق در لا اله الا الله، طرح شق‌القمر مهیّا شد * آه! پنجاه و یک بهار گذشت، از غدیر همیشه جاریِ عشق کربلا روی نیزه‌ها گُل کرد، غدر بعد از غدیر پیدا شد کوفه بدنام شد از آن روزی، که خیانت به آسمان‌ها کرد در لغت‌نامه‌های انسانی، شهر نامرد، کوفه معنا شد... @shaeranehowzavi
🌹 دل عهد شبانه بست و همواره شکست آهی به بساط خود ندارم من پست شرمنده ام و امید بخشش دارم تا هست حسین (ع)و اشک در چشمم هست @shaeranehowzavi
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت 🔹زمان: دوشنبه، ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. ✔️در اطلاع‌رسانی سهیم باشید. @eshragh_adabi
🌱🌱🌱🌱 در عشق اگرچه درد و غم و رنج، بی‌حدست باز احتمال جا زدنم صفر در صدست گفتند یا بکَن دل از این عشق یا بمیر باید بمیرد آن‌که در این‌جا مردّدست ای عاقلان، به محفل دیوانگان عشق سنگ از چه می‌زنید؟ که مارا خدا زده‌‌ست نشنید انعکاس سکوت مرا کسی این‌ کوه بی‌نوا به صبوری زبان‌زدست ما را رهانده از شب تاریک و بیم موج دریادلی که موی سیاهش مجعّدست گفتم که بد نبود بخوانی مرا به نام حتّی مرا به یاد نیاورد، این بدست سجادهٔ‌ ‌حیات دلی را که برده‌ای انداز رو به قبله که هنگام اشهدست از بس که تیغ عشق لذیذست و آب‌دار پاداش کشتگان تو مرگی مجدّدست روزی اگر که سینهٔ تنگم شود شلوغ حتماً نفس به شوق تو در رفت و آمدست ای دل از این فراز و فرود نفس چه سود؟ افسانهٔ حیات تو یک خطّ ممتدست هرگز نداده‌ایم به خود زحمت سلوک هرجا که عاجزان بنشینند مقصدست یک تن فقط در این همه تزویر مؤمن ا‌ست آن نیز از نگاه همین خیل، مرتدست نوع بشر همیشه به امّید زنده است امّید ما محبّت آل محمّدست @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبیات قم
آفرینش‌های ادبی حوزه هنری استان قم برگزار می کند: بزرگداشت روزِ شعر و ادبیات آیینی و تجلیل از پدر شعر آیینی استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) با حضور: استاد محمدعلی مجاهدی یوسفعلی میرشکاک ناصر فیض محمود حبیبی کسبی و شعرخوانی شاعران مطرح آیینی قم زمان: چهارشنبه، ۲۸ تیرماه(روز شعر و ادبیات آیینی)، ساعت ۱۷:۳۰ مکان: قم، بلوار غدیر، کوچه ۸، مجتمع هدایت @adabqom
هدایت شده از ادبیات قم
از سلسله برنامه های بزرگداشت روز شعر و ادبیات آیینی: دومین نشست تخصصی جریان شناسی شعر آیینی همراه با نقد و بررسی آثار با حضور: دکتر حسین محمدی مبارز زمان: سه شنبه، ۲۷ تیرماه، ساعت ۱۷الی ۱۹ مکان: حوزه هنری استان قم، سالن آسمان @adabqom
🥀 باز از دلم غم دو جهان می‌رود حسین آری زمان ماتم تو می‌رسد حسین باز این مجال ناوک خون‌ریز چشم تو باز این هلال توست که سر می‌زند حسین در فصل روضه بوتۀ چشمم چو گل دهد عطر تو در حیاط دلم می‌وزد حسین این خسته از فراق تو را گر رها کنند پای برهنه تا حرمت می‌دود حسین عقل‌آفرینی از دم پاکش بعید نیست دیوانه‌ای که نام تو را می‌برد حسین در بیت بیت زندگی ما ردیف قلب با نام نیک شما می‌تپد حسین نام نکوی دوست کجا نای من کجا؟! روح القدس ز لطف در آن می‌دمد: حسین ماییم و آرزوی شهادت، ولی نه ... آه این افتخار قسمت ما می‌شود حسین؟ @shaeranehowzavi
بر چهره شهر گردغم ریخته اند با رنگ سیاه هرچه آمیخته اند پیراهن خونی حسین بن علی(ع) از عرش مگر دوباره آویخته اند؟ @shaeranehowzavi
🥀 در این زمانه‌ی در شهر خود غریب شدن خوشا به دوست رسیدن خوشا حبیب شدن بیا به سر بدویم این مسیر را زیباست به قصد کشته‌شدن در برش، رقیب شدن بخواه تا که بمیریم، در معیّت عشق کم است صاحبِ یک جان بی‌شکیب شدن بیا که می‌بردت روی شاخه‌های بهشت میان معرکه همراه عطر سیب شدن برای شکوه‌ی از میله‌های دنیا نه خوش است از غم آن یار عندلیب شدن اگر که آخر این جاده می رسد به حسین چه غم ز خسته و بیمار و بی طبیب شدن * خوشا اگر نرسیدن،ز وصل حرف زدن به شوق گفتنِ از کربلا خطیب شدن @shaeranehowzavi
🥀 نشسته شعر به پابوسی غمی در من شکسته آینه ی بغض مبهمی در من دوباره شال عزای تورا به سر کردم که اشک زنده کند شور ماتمی در من دلم خوش است به اینکه دوباره قد بکشد به یاد داغ تو حزن مجسمی در من به سینه میزنمت دست نوکری حسین ! بریز مستی ناب دمادمی در من غم مصیبت سرخ تو آتشم زده است مگر که شعله کشد عشق تو دمی در من شنیده می شود از گوشه گوشه ی قلبم صدای جاری اندوه عالمی در من به لطف گریه برای تو باز هم گل کرد هلال دیگر ماه محرمی در من . @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 شمه‌ای از شعر ▪️ چند جمله‌ای به‌مناسبت اول محرم، روز شعر و ادبیات آیینی ✍️ سید محمدحسین دعائی «شعر» یعنی زبان زیبایی. یعنی نشان‌دادن بی‌نشان‌ها با انشاء نشانه‌ها. یعنی تصویر لحظات و رشحاتی از تجربیات بدون صورت. یعنی نگاه‌کردن به همه‌چیز از دریچۀ خیال. یعنی تلاش برای ماندگاری در اذهان و قلوب. یعنی ابزاری برای شکل‌دادن به اندیشه‌ها و انگیزه‌ها. یعنی هماهنگی با آهنگ فطرت. یعنی راهی برای دسترسی به سررشته‌های عواطف و احساسات در اعماق وجود مخاطب. یعنی بازی آگاهانه و حکیمانه با جدی‌ترین مفاهیم و مسائل زندگی بشر. یعنی تجلی تنوع افکار آدمی. یعنی شناسنامۀ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها. یعنی هنر حِکمی؛ یا حکمت هنری. یعنی شعار پرشور یک شعور. آری؛ «شاعر» باید آن چه از عالم وحی و عقل گرفته است را در عالم خیال پرورش داده و در عالم حس توزیع کند. باید زیبایی را ببیند و به زیبایی بگوید. و چه زیبایی بالاتر و زیباتر از زیبایی زیباترین مخلوقات خالق زیبایی‌ها، یعنی حضرات معصومین علیهم السلام. پس خوشا به حال شاعران آستان اهل بیت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🥀 دارد صدای ناله‌ی مادر می‌آید از دور بوی لاله‌ی پرپر می‌آید هرسال عاشوراتر از سال گذشته‌ست کفر جهان کفر دارد درمی‌آید کرب‌وبلا مهد شکوفایی‌ست آری اصغر به میدان می‌رود اکبر می‌آید در نوجوانی مرگ «اَحلَی مِن عسل» نیست این کار تنها از شهادت برمی‌آید مثل رقیه بیقرار یار باشی ویرانه ثابت کرده او با سر می‌آید باید بلرزد کاخ‌های ظلم، ای شیخ وقتی صدایت از روی منبر می‌آید ما زخمی زخم‌زبان‌هاییم اما این روزگار تلخ آخر سرمی‌آید @shaeranehowzavi
✔️ امروز از «تُ» می‌خوانیم 🔘 امروز اولِ ، روزِ شعر و ادبیاتِ آیینی، بزرگداشتِ محتشم کاشانی و روزِ شعرخوانی جهان‌نمایی‌ها 🕓 ساعت ۵ عصر باهم برای هم می‌خوانیم. 🏡 قم، صفاییه، کوچه ۳۷، پلاک ۱۱ @jahannama_life @shaeranehowzavi
🥀 شفاست تربت تو، گفت هر که را که مریض است نخست تربت، اگر نیست چای روضه بنوشان @shaeranehowzavi
کار زمزم میکند چایی پای روضه ها چای این غمخانه را خوردن صفایی می‌دهد @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔴عصر شعر عاشورایی 🔸از سلسله برنامه‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻به همراه معرفی و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر عاشورایی《شور فرات》 🔸با اجرای سید محمدجواد شرافت 🔹با حضور و شعرخوانی: محمدمهدی خان‌محمدی، روح الله گایینی، سیده کبری حسینی بلخی و شاعران حاضر در جلسه 📆زمان: شنبه، ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
🥀 فرض کن یک نازدانه در خطر افتاده باشد آه از آن وقتی که چشمانش به سر افتاده باشد خوب می دانست باید رد گرم بوسه هایش بر پریشانی مو های پدر افتاده باشد هیچ فکرش را نمی کرد آن عموی نازنینش گوشه ی میدان بدون بال و پر افتاده باشد با خودش می گفت آری کربلا یعنی همین که سوره ای با آیه هایش دور و بر افتاده باشد پر کشید آرام از فریاد های سینه اش تا آتشی بر زخم هایی مستمر افتاده باشد @shaeranehowzavi
🥀 همراه کاروان اسیر ابر کوچکی ست بارید آنچنان که جهان از غمش گریست ابری سه ساله و متراکم از آه و اشک چشمش هنوز هم نگران عمو و مشک برکت به چشم های سیاهش دهد خدا روییده گندم از نم اشکش چو ردپا اشکش چه بی‌صداست نشان از صلابت است او دختر حسین،غیور ابن غیرت است در حال هق‌هق است و عزا کودکِ درون اما به اخم می‌شکند دشمن از بُرون مشتی حقیر و دون به تماشا نشسته‌اند از ترس، دست حضرت سجاد بسته‌اند گفتند هر کسی که اسیر است مرتد است آه ای رقیه! وقت رجزخوانی"قد" است باید که قد کوچک تو حمله‌ور شود تا چشم‌های کور کمی بازتر شود ای شارعین! سه ساله و احکام ارتداد؟ ما خارجی؟ چگونه رسیدی به اجتهاد؟ بغض علی‌ست علت این بندهای ما ارث علی‌ست غربت فرزندهای ما آری علی که یار یتیمان شهر بود جسم یتیم‌هاش پر از آبله...کبود کم هلهله کنید که ما داغ دیده‌ایم ما دختران، اسیر؟ نه هرگز...شهیده‌ایم ساکت شوید امت زنده به گورها ماییم اهل‌بیتِ غفور و صبورها در دست، دست عمه و بر لب فقط سکوت او رفت و کرد پشت‌سرش آسمان سقوط ساکن شدند خسته میان خرابه‌ای پرگشته بود چشمِ ترش از خطابه ای ای مردمان شام مرا که یتیم کرد؟ خود را به زیر سلطه‌ی دیوی رجیم کرد آغوش گرم و باز علی‌اکبرم کجاست؟ لبخندهای ناز علی‌اصغرم کجاست؟ عرش خدا به لرزه درآمد به آه من گیراست آه و لعنت چادر سیاه من شب شد،سکوت دختر بابا غروب کرد دیو از صدای ناله به یکباره گشت زرد آمد به رسم مهر و تسلی سر پدر پر شد دلش از عاطفه در محضر پدر این‌بار لب گشود به دلجویی از پدر از عمه گفت از غم دوری و از سفر سر را گرفت در بَر و بوسید تشنه‌لب آتش گرفت سینه‌اش از داغ و کرد تب بابا اگر نماندم و عمرم نداد قد سجاد جان به جای همه گریه می‌کند گرچه سه سال بود ولی با حسین بود شکر ای خدا که حضرت بابا حسین بود بابا خدا همیشه و هر لحظه ناظر است خون‌خواه ما خداست و فرزند باقر است خاموش شد...ستاره‌ی دنباله‌دار رفت بابا که گفت می‌کِشمت انتظار،رفت رفت و چقدر کوچ کبوتر زیاد شد در عرش ردپای معطر زیاد شد @shaeranehowzavi
🥀 ای بر کویر تَف زده باران خوش آمدی یوسف به کنج کلبه ی احزان خوش آمدی شرمنده ام بساط پذیرایی ام کم است با این همه تو حضرت مهمان خوش آمدی روشن شد از فروغ رخت دیدگان من بر شام تیره ماه فروزان خوش آمدی سر را به روی پای تو عمری نهاده ام حالا سرِ بریده به دامان خوش آمدی بر دست من که غار حراء شد برای تو ای پاره پاره پاره ی قرآن خوش آمدی تا عمه نشنود سخن آهسته میکنم ای خیزران نشسته به دندان خوش آمدی @shaeranehowzavi