السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
کوکب به کوکب در عزایت اشک میریزند
بی چشمهایت کوچههای سامرا، حتی
بیش از شبِ زندان هارون خوفانگیزند
بی شانههایت شهر نا امن است، مردم کاش
از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند..
تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟
تا کی تمام کاسهها از زهر لبریزند؟
با رفتنت زانو زدیم، ای آنکه یارانت
یکروز با فرمان فرزندت بهپا خیزند
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
در فضای مجازی خواندم که هنرمند فلسطینی#هبه_زقوت به همراه دو فرزندش زیر بمبارانهای یکریز غزه به شهادت رسیدهاند،نقاشیهای این بانو را نگاه میکردم که حاصلش همنشینی این کلمات شد:
بر تنش پیراهنی از زخمهای "دیریاسین" است
رنگ شال و کیف و کفشش سبزِ خونین است
سرخی اشکش، نگاه عاشقش، لبخند مجروحش
گوشهای از شرح دیدار شهیدان نخستین است
از عبور خاطرات تلخ میگوید به زیتون زار
چون اذان مسجدالاقصی صدایش گرچه غمگین است
زانویش هر شب توقفگاه کشتیها و طوفانهاست
نغمهی لالاییاش بر بارش اندوه،تسکین است
رود اردن طرهای از گیسوان موج در موجش
داستان شانههایش سرگذشت طور سینین است
مرگ هم حتی حریف دستهای پر امیدش نیست
زنده روی بوم نقاشیش رویاهای رنگین است
میدود در جستجوی کودکانش زیر بمباران
کودک دلواپس من، نام این مادر فلسطین است
#اعظم_سعادتمند
#هبه_زقوت
#نقاش_فلسطینی
@azam_saadatmand
@shaeranehowzavi
برای فلسطین و شعرهای محمود درویش
میآید آنکه از سفر امّید برگردد
با جامهدانی از لباس عید برگردد
عطر درشت پرتقال از دشت برخیزد
بر شاخههایت میوهی خورشید برگردد
آن کندهکاریهای سرخ "دوستت دارم"
بر جان مجنون درخت بید برگردد
آوار ، دست از خانههای شهر بردارد
دستی که آجر روی هم میچید برگردد
میآید آنکه بی اجازه بی گذرنامه
نام وطن آسوده از تبعید برگردد
آن عشقِ بیافسوس، آن چشمِ فلسطینی
یکشب به این شبهای بیناهید برگردد
مردی که در آوارهگاه باد ساکن شد
آخر به خاک خویش بی تردید برگردد
شعری که از اوراق زیتون رانده شد روزی
این بار با تحسین و با تمجید برگردد
رد میشود از پاسگاه مرگ،میدانم!
آن صبح،آن آزادی جاوید برگردد
#اعظم_سعادتمند
#برای_فلسطین
#محمود_درویش
@shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
متاسفانه با خبر شدیم شاعر نامآشنای قم سرکار خانم اعظم سعادتمند در غم از دست دادن برادر خود به سوگ ن
از طرف کانال شاعران حوزوی مصیبت وارده را به این بانوی شاعر تسلیت عرض می نماییم.
#اعظم_سعادتمند
#کانال_شاعران_حوزوی
@shaeranehowzavi
باخنده ی گیلاسها همراه خواهد بود
راهی که چون دیدار ما کوتاه خواهد بود
بالای درها روی کاشی های سبز آبی
با خط نستعلیق، بسم الله خواهد بود
حتماً کنار حوض، سقاخانه می سازند
آن روزها عهد کدامین شاه خواهد بود؟
صدها غزل از من به رسم یادگاری بر-
قلب صنوبرهای خاطرخواه خواهد بود
اینجا همیشه جای گرمی نذر گنجشکان
حتی میانِ برفِ بهمن ماه خواهد بود!
در بین آدم های دنیا، ما گل سرخیم
از رازمان تنها خدا آگاه خواهد بود
روزی برای عاشقان خسته از دنیا
جای قرار ما، زیارتگاه خواهد بود!
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
دوباره ترمههایی رو که شستی
با دقت پهن کردی توی طاقچه
نشوندی شمدونا رو پیش آینه
تو آینه عطر گلهای تو باغچه
میاد از سینی پای سماور
صدای استکانای تمیزت
میشه از خندهی قندونا فهمید
کیه امروز مهمون عزیزت
بهاره اون که نمنم پا میذاره
تو کوچه تو خیابون توی میدون
بهاره اون که داره میتکونه
غبار از قالیای خونههامون
چقد خوشبخت فروردینِ امسال
شده ماه خدا مهمون روزاش
نسیم سبزِ افطار و سحرهاش
بمونه تا همیشه پیش ما کاش
کنار سفرهی هفسین چه گرمه
بساط عکسهای دسته جمعی
کنار سفرهی افطار خوبه
با قلبامون دعای دسته جمعی
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
یادداشتی از خانم #اعظم_سعادتمند به بهانهی سالروز درگذشت حسین منزوی شاعر بزرگ معاصر در مجلهی میدان آزادی بخوانید.
#یادداشت
#حسین_منزوی
#اعظم_سعادتمند
#شاعران_فرهیخته
@shaeranehowzavi
ایران من بر ارتفاعاتت هر دم شهیدی تازه میروید
در ظلمت درّندهی دنیا نور امیدی تازه میروید
ای سوگوار رفتن فرزند اینک به اشک جاریات سوگند
بر جایجای دامن پاکت سرو رشیدی تازه میروید
ای رد شده از بحر آتشها بالیده با خون سیاوشها
بر پرچم بشکوه موّاجت سبز و سپیدی تازه میروید
میآید آن روزی...که نزدیک است آن صبح پیروزی...که نزدیک است
آنگاه در هر برگ تقویمت عید سعیدی تازه میروید
#اعظم_سعادتمند
#شهیدان
#ایران
@shaeranehowzavi
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النُّورُ السّاطِعُ...
خوشبخت آفتاب که از صبح تا غروب
فارغ ز شرطه های مدینهست زائرت
خوشبخت آن کبوتر پیری که عمر را
پرواز کرده است فقط در مجاورت
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
سیزده ساله یلی اسب سوار آمده است
بر سر سرخترین عهد و قرار آمده است
کیست این صاعقۀ عرش که شمشیرزنان
پی تاراندن گرگ شب تار آمده است
آه از شیوۀ جانبازی او معلوم است
از دل زندهترین ایل و تبار آمده است
خاطرات جمل از دیدن او زنده شده است
او که با رزم حسن آینهوار آمده است
چه توقع به جز آهنگ شهادت داری
از دلیری که در این طایفه بار آمده است
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پر مهر میشود بالِش؟
به گریههای یتیمانه خواب خواهد داد
کدام عشق به این سفرههای نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد
مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
زمانهای که به زهرا چنین جفا کرده است
مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
#امام_جواد_سلاماللهعلیه
قنوت شاخههای بی برش را بال و پر دادی
به انبوه دعاهای کهنسالش اثر دادی
امانش دادی از آن ارّه که یکریز میخندید
نجاتش از غم زخم زبانهای تبر دادی
میان سایهی سنگین و سرد عابران گم بود
به او چتری که باشد بر سر هر رهگذر دادی
فقط با قطرهای آب وضویت حضرت دریا!
درخت شوربختی را قیامی شعلهور دادی
به مشتی چوب خشک لایق در آتش افتادن
چطور از هر گیاهی سرنوشتی سبزتر دادی؟
*
کبوتر در کبوتر میرسد هر صبح تا مشهد
سلامی که به قصد بوسه بر دست پدر دادی
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi