🥀🥀🥀
دُردانه است و نزد بابا می کند ناز
با دست کوچک می کند صدها گره باز
طفل است و دریایی میان قلب دارد
باشد نگاه نافذش سرشار ِاعجاز
#فرح_یارمحمودی (صبا)
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود
در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها
تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود
از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت
آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود
بادست های كوچكش، آرام و بی صدا
از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود
اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است
ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود
پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر
آن گنج را به دست خرابه سپرده بود
#محسن_عرب_خالقی
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
به زیر سایه تاریک ابری رفته مهتابش
صدای شادی طفلانه ای می آید از خوابش
چه مهمان عزیزی میرسد از راه اما او
مرتب نیست گیسویش مهیا نیست اسبابش
"تن چون یاسیمنش نازپروردست تا حدی
شود رنجه اگر پوشند پیراهن ز مهتابش"
تضمین از طالب آملی
#محمدحسین_امیری
@shaeranehowzavi
#فراخوان
🔻دهمین جشنواره شعر بسیج
|افق های روشن|
▪️بخشهای کنگره:
▫️شعر سنتی
▫️شعر نو (نیمایی و سپید)
▫️ترانه و سرود
▫️زبان و گویش بومی
⌚️مهلت ارسال آثار:
٣١شهریورماه ۱۴۰۲
نحوه ارسال آثار:
ارسال اثر به شماره مجازی
09109706450در ایتا اطلاعات بیشتر👈فراخوان شعر @qomirib
تقدیم به حضرت رقیه سلام الله علیها
ندارد هیچکس مانند بابایی که من دارم
ندارد هیچکس بابای زیبایی که من دارم
شبی در خواب دیدم روی بازوی تو خوابیدم
چه شیرین و چه جانکاه است رویایی که من دارم
صدایم را بریدند آن شبی که گم شدم در راه
دگر مانند سابق نیست آوایی که من دارم
به سختی قد کشیدم تا در آغوشت کشم اما
نوک نیزه کجا و قد و بالایی که من دارم
خبر داری که تب کردم؟ خبر داری کجا رفتم؟
ندیده تیره تر دنیا ز دنیایی که من دارم
مرا که کنج آغوشت بهشتم بود، می بینی
که حالا کنج ویرانه است ماوایی که من دارم
مرا با خود ببر بابا، ندارم تاب ماندن را
توان راه رفتن نیست با پایی که من دارم
الا یا اهل العالم من غلام شاه عطشانم
ندارد هیچکس مانند آقایی که من دارم
#محمد_شهریاری
@shaeranehowzavi
هدایت شده از هنرنامه قم
شصت و هفتمین
محفل شعر مهروماه
با حضور سیدمحمدجواد شرافت
و شاعران استان قم
چهارشنبه یکم شهریورماه، ساعت١٧
حوزه هنری استان قم
🔻هنرنامه قم👈 عضوشوید
eitaa.com/honarnameqom
🥀
بر شانه ی غروب، حرم گریه می کند
در کوچه های شعر قلم گریه می کند
تنها نه حافظیه و سعدیه با غزل
در قامت قصیده اِرَم گریه می کند
جای ملال نیست حریم حرم ولی
دارد تمام صحن حرم گریه می کند
تصویر غم در آینه ی جام جم نشست
تنها فقط نه جام، که جم گریه می کند
نقٌاره ها نوای مصیبت نواختند
مشهد عزا گرفته و بم گریه می کند
قم خواهرانه ناله جانکاه می زند
دارد دمشق، مادر غم، گریه می کند
تنها گلاب اشک نه در چشم قمصر است
حتی ردیف شعر تَرَم گریه می کند
#سید_مرتضی_هاشمی_شیخ_شبانی
#روایت_شاهچراغ
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
می خواست ذکر ما بکند یا «کریم» را
بخشید هرچه داشت فقیر و یتیم را
مظلوم و خاکی است و به نام حسن خدا
شاید که آفریده چنین «یا کریم» را
یکبار نه، دومرتبه از هستی اش گذشت
در سایه اش گرفت غریب و مقیم را
اهل کرامتند همه، منتها حسن
شد شهره سفره داری باب النعیم را
یاور نداشت با خود و تسلیم صلح شد
آن نعمت عطا شده ذبح عظیم را
شد عقده های جنگ جمل تیر و می زدند
بر پیکرش تلافی زخم قدیم را
بی خادم است گرد بقیع و خدا گذاشت
جارو کش مزار شریفش نسیم را
#محمدجواد_منوچهری
#یاامامحسنمجتبیعلیهالسلام
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
کرامت مثل یک جرعهست از پیمانۀ جانش
سخاوت لقمهای از سادگی سفرۀ نانش..
اگرچه سایۀ او مایۀ آرامش دنیاست
دلش در بند دنیا نیست، دنیا هست زندانش
سپاهش را صدای سکه غرق روسیاهی کرد
نه مردی نه نبردی بود، خالی بود میدانش
صَلاح اینگونه میبیند، سِلاح صلح بردارد
چه دارد رهبری که زیر پا افتاده فرمانش؟..
امام غیرت و غربت کنار دشمنِ سرسخت
چه رنجی میکشید از دوستان سُستپیمانش
زبان سرزنش خاری شد و آزرد روحش را
مُعِزّالمؤمنین بود و نفهمیدند یارانش
کسی که چشم فتنه کور شد با برق شمشیرش
چگونه گوشهای بنشیند و سر در گریبانش...
اگر لب وا کند صد کربلا خون در خودش دارد
پر است از حرف ناگفته دل شمشیر بُرّانش
چه زهری محرمش بوده؟ چه دردی همدمش بوده؟
نمیدانم چه راز سینهسوزی بوده مهمانش!
به روی دستهای آل طاها باز تابوتیست
مبادا زخم بردارد، مبادا تیربارانش...
اگرچه تلختر از زهر بوده زندگی امروز
ولی فردا عسل میریزد از کام جوانانش
::
خیالت جمع سردار جمل! تنها نمیمانی
به زودی کربلا از راه میآید که طوفانش...
#جعفر_عباسی
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
خواندند شور زخم تو را عندلیب ها
پیچید عطر ناب تو در جان سیب ها
در صفحه ی نخست تو را مدح کرد و سوخت
هر کس غزل سرود برای غریب ها
با لطف بی کرانه ات ای حضرت کریم
هموار می شوند فراز و نشیب ها
اشک تو شسته است وجود مدینه را
در چشمه های جاری ان من یجیب ها
سخت است داغ اینکه ببینی نشسته اند
بر منبر رسول خدا نانجیب ها
رازی نهفته در جگر و جام و تشت زهر
در حیرتند از اثراتش طبیب ها
شهر مدینه, آینه ی کربلاست، آه...
درد تو بود غربت شیب الخضیب ها
#روحالله_گائینی
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
@shaeranehowzavi
حَسَن مرثیه
خواندن روضه ات از بس که جگر می خواهد
کار هر بی هنری نیست هنر می خواهد
یا کریمی به تمنای کریمی که تویی
پر شکسته به بقیع آمده پر می خواهد
ابرها روی مزارت دلشان می گیرد
باد هم از سر کوی تو خبر می خواهد
گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی
شب ماتم زدگان از تو سحر می خواهد
ای وجودت همه اکسیر نفهمیده تو را
یارت از دشمن اگر کیسه ی زر می خواهد
حرز بازوی پسر داشت نشان از اینکه
سرفرازی همه جا اذن پدر می خواهد
صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است
صحبت از وادی عشق است که سر می خواهد
روضه ات با جگر و تشت فقط کامل نیست
روضه ات بی کسی و کوچه و در می خواهد
تشنه ی حُسن تو هستند حَسَن مرثیه ها
شاعر از چشمه ی چشم تو نظر می خواهد
#سمانه_خلف_زاده
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
آنان که با کریم و کرم آشنا شدند
دلداده ی همیشگی مجتبی شدند
آنان که خاک پای حسن شد نصیبشان
تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند
تنها نه دوستان که در آن شهر، دشمنان
در آستان او همه حاجت روا شدند
باب کرم به یمن وجودش گشوده شد
درهای بسته با مددش زود واشدند
حال کبوتران حرم نانوشتنی ست
تا در حوالی حرم او رها شدند
حاتم ترین اهالی آبادی کرم
مبهوت این کرامت بی انتهاشدند!
بی شک به پادشاهی و عزت رسیده اند
آنان که در طواف حریمش گدا شدند
میراث او غم است و در انبوه غربتش
خوشبخت مردمی که به غم مبتلا شدند
از شدت غریبی تنها ترین امام
عمری تمام زمزمه ها بی صدا شدند...
#نعیمه_وافی (باران)
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
@shaeranehowzavi
#اطلاع_رسانی
شب شعر بین المللی «موکب اول»
▪️«موکب اول»؛ معرفت امام▪️
🔹مجری: سید محمد جواد شرافت
🔸سخنران: حجتالاسلام والمسلمین بندانی نیشابوری
🔹شاعران فارسی زبان: استاد محمد علی مجاهدی،دکتر حسین محمدی مبارز،سید مهدی موسوی،سید علی نقیب
🔸شاعر آذری زبان: مهدی عابدینی
🔹شاعر عرب زبان: مرتضی حیدری آل کثیر
🔸شاعر اردو زبان: صائب جعفری
📆 جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲؛ ساعت ۲۰
📍 قم، بلوار جمهوری، نبش کوچه ۲۸، سالن همایش شهید آوینی
برادران و خواهران
همراه با اهدا بسته فرهنگی
🥀🥀🥀
تنها ترین سردار و رهبر مجتبی بود
در فتنه ها بازوی حیدر مجتبی بود
هم زیب آغوش نبی هم سبط اکبر
اول امام از نسل کوثر مجتبی بود
در غیرت و صبر و جوانمردی سرآمد
از طلعت ایمان منور مجتبی بود
در حسن صورت یوسف اولاد زهرا
در حسن سیرت چونپیمبر مجتبی بود
هم سفره با درمانده و بیچاره میشد
درب امید رانده از در مجتبی بود
با آن نگاه نافذ و دست کریمش
آرام جان هر چه مضطر مجتبی بود
در کوچه های بی کسی وقتی زمین خورد
تنها عصای دست مادر مجتبی بود
او بر حسین ابن علی حق ولا داشت
در زندگی میر برادر مجتبی بود
با زینب و با ام کلثوم اش صمیمی
حبل المتین قلب خواهر مجتبی بود
در خانه ی خود هم کسی قدرش ندانست
نوشیده زهر از دست همسر مجتبی بود
در روز تشییع اش ملائک گریه کردند
شد در کفن یاسی که پرپر مجتبی بود
در عُزلتِ خاک بقیع آن کس که گشته
چشم حسین از غربتش تر مجتبی بود
#محبوبه_حمیدی
#امام_حسن_مجتبی
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه، لیکن چشم و چراغ مردم بود
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضه ی ما با همان تکلم بود
#مسعود_یوسف_پور
برگزیده کنگره ملی اربعین 1399
@shaeranehowzavi
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
چه سود از پا اگر پویا نباشد
پیاده از نجف تا کربلا را؟
چه سود از دست اگر در بر نگیرد
ضریح خامس ال عبا را؟
چه سود از چشم و بینایی نبیند
اگر آن گنبد و گلدسته ها را؟
خدایا اربعین امسال دریاب
دل مشتاق این غم مبتلا را
خوشا یک استکان چای عراقی
خوشا آن سرزمین باصفا را
زِ خاکِ پایِ زُوّارِ حسینی
چه خوش باشد کشیدن توتیا را
به یاد حاج قاسم می کنم سِیر
به پای دل مسیر سامرا را
دلم موکب به موکب از سر شوق
تمنّا دارد آن حال و هوا را
عمود چند یاران وعده ی ما؟
عمود چند می بینم شما را؟
به سودای طواف قبر عباس
بخوان کاشی به کاشی هل آتی را
زیارتنامه را می خوانم از دور
دلم تنگ است آن صحن و سرا را
بگیر از ما خدایا هر چه خواهی
نگیر اما حسین و کربلا را ! !
#سید_مرتضی_هاشمی_شیخ_شبانی
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
هر چه از چشم بیفتد بشود خوار و ذلیل
آنچه از چشم بیفتد و نیفتد اشک است
#علیرضا_تیموری
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
تمام معرکه ی سرخِ دشت،برسر من بود
و تکیه گاه من آنروز،صبر خواهر من بود
هجوم تیر و خطر بود در سیاهی میدان
چه جای غصه که ماه زمین برادر من بود
چه باک از اینکه به میدان صدای نیزه بپیچد
چرا که خاطره ی نهروان برابر من بود
تمام تاب و توانم،رسول تازه جوانم
علی اکبر لیلا شکوه لشکر من بود
نماز شرط رسیدن به عشق بود و چه زیبا
به صف شدند جماعت،زهیر سنگر من بود
رسید نوبت شش ماهه ای که در دل میدان
صدای باور من بود،مرد آخر من بود
رباب گریه کن اما به افتخار که پیداست
شکوه روضه ی میدان علی اصغر من بود
#سمانه_خلف_زاده
#شکوه_روضه
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
همیشه سفرهاش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
دلش اندازۀ ریگ بیابان بیوفایی دید
ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کرد
نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد
چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی
که با دشنامگوی خویش حتی مهربانی کرد
چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟
چرا با مهربانیهای او نامهربانی کرد؟
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»
دل او میگرفت از آن همه زخمزبان هرگاه
نظر میکرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله
کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت
کسی که ریزهخوار سفرۀ او آفتاب و ماه
مگر تاریخ غربتزا! چه رخ دادهست در ساباط
که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه
قیامش مستتر گشتهست در غمنامۀ صلحش
و صلحش میشناساند به مردم راه را از چاه
خجالت میکشد حتی زره زیر عبای او
از آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»...
مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد
و اما بعد... یاد خطبههای مرتضی افتاد
و اما بعد... «این مردم خدایا خستهاند از من»
و پژواک صدایی مهربان در گوشها افتاد
مدینه کوفه شد کوفیتر از آنی که بنویسم
خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد
بهپیش غیرت چشم برادرهای بیتابش
تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد
و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد
و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد
«الا ای تیرهایی که پی تشییع میآیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»
#رضا_یزدانی
#امام_حسن_مجتبی
@shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که سوخت آیهی تطهیر بعد از آن
میراث نسل ما شده قرآن سوخته
🎞شعرخوانی #سید_سکندر_حسینی_بامداد (افغانستان)
🔻رویداد ادبی #بصائر از سلسله نشستهای ماهانه شعر حجرههای ساحلی در واکنش به هتک حرمت قرآن کریم
🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
🥀🥀🥀
ما راهیان مست دل از دست داده ایم
با چای داغ موکب تو گرم باده ایم
با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم
«در زیر بیرقت همه یک خانواده ایم»
یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی
شکر خدا که پشت سرت ایستاده ایم
وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما
با خانواده راهی دریای جاده ایم
با خون هر شهید به راه آمدیم ما
سر را به شاهراه شهیدان نهاده ایم
پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما
مانند اشک روضه ی تو صاف و ساده ایم
چیزی نمانده است به نابودی خَسان
مانند آب های روان با اراده ایم
پر می شود مشام جهان از شمیم ما
ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده ایم
#سارارمضانی
#اربعین
#پیاده_روی
@shaeranehowzavi
در وصف دل عاشقم این جمله کفایت
جا مانده ام از قافله ی کرب و بـلایت
#نگین_نقیبی
@shaeranehowzavi
از فاصلهها اگرچه دم زد باران
با ما سر شب کمی قدم زد باران
یک چتر برای ما دوتا کافی بود
تقدیر من و تو را رقم زد باران
#عاطفه_جعفری
@shaeranehowzavi
🥀🥀🥀
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمی است در دل جامانده های کربوبلا
که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفته است، بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفته است، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید اینهمه دلدل کند که فرصت نیست
#مریم_کرباسی
#اربعین
#پیاده_روی
@shaeranehowzavi