eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
603 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
130 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خدایا! غزه ... ▪️ دعای بعد از نمازهای واجب در ماه مبارک رمضان 🔗 کیفیت بالا: نسخه فارسی | نسخه انگلیسی در دهۀ آخر ماه مبارک رمضان و در آستانۀ از دعای مخلصانه و متضرعانه برای غافل نشویم. بدون‌شک انرژی معنوی ناشی از عبادات روزه‌داران، کمک‌های مادی آنان و حضور میدانی‌شان در راهپیمایی روز قدس، می‌تواند زمینۀ نابودی رژیم صهیونیستی را فراهم کند. آری؛ در جنگ اراده‌ها، این عابدان شب و شیران روزند که به پیروزی نهایی خواهند رسید. 🙏 لطفا به این پیام کمک کنید. 🆔 @TawhidSchool_ir
پیرو مولا اگر باشیم عزت مال ماست افتخاراتِ سلیمانی و بهجت مال ماست در رکابِ مرتضی چون میثمِ تمار اگر با وفا ماندیم پایِ دار، رفعت مال ماست با علی تختِ سلیمان می زند زانو به ما چون ولایت را پذیرفتیم هیبت مال ماست حق اگر دانیم خار چشم دشمن می‌شویم هر زمان باشیم چون مالک ، بصیرت مال ماست. ذره‌ای در دل اگر حب علی و آل اوست مثل قنبر با غلامی صد سیادت مال ماست شیعیان با مرتضی خیبر‌شکن خواهند بود پیرو حیدر اگر باشیم نصرت مال ماست @shaeranehowzavi
زنده شد داغ دگر بر دل یاران علی گرد بستر همه باشند پریشان علی روز موعود به محراب علی ضربت خورد همه خونهای دلش ریخت همه جان علی سفره ای را که علی نیمه شبان گستره بود جمع شد تا به ابد سفره ی احسان علی پس از آن سائل شب گرد خموشانه نبود تا که لبخند نشاند به یتیمان علی هر یکی طفل یتیمی قدحی شیر بدست که رسانند مگر تا که شود جان علی نفسی میرود و تا نفسی بر آید همه ی دهر شده زار و پریشان علی گاه تا وادی دیگر نظرش می افتاد فاطمه با پدرش منتظر آن علی فزتُ فرمود و قسم خورد به رب الکعبه همه گفتند علی می رود و خوان علی باز هم غربت و کوچه ، باز هم بوی عزا باز هم زینب و دختر به نیستان علی رفت تا ارض و سما ناله کنان در غم او چو کویر است زمین در غم باران علی @shaeranehowzavi
بابای بچه ها سفره ی افطار نان و شیر و خرما بچه ها میهمان دختر خود بود مولا بچه ها رسم او این بود با نان و نمک افطار کرد بود فکر کودکان کوفه بابا بچه ها داشت با پروردگار خود قراری نیمه شب حال او یک طور دیگر بود گویا بچه ها شد اذان صبح دختر گفت بابا جان نرو مرغها کردند می خواهش - تمنا، بچه ها؟! حلقه ی در بر عبایش گیر کرد و ایستاد ناگهان افتاد مولا یاد زهرا، بچه ها! راه را بستند بر خورشید در مسجد ولی سایه ای میکرد هی این پا و آن پا بچه ها دست توی دست هم دادند تا برگردد او هر چه لازم بود اما شد مهیا بچه ها وارد مسجد شد و آن سایه را بیدار کرد مسجد و محراب شد محو تماشا، بچه ها! دست سایه رفت بالا، داد زد مسجد علی سایه ی خورشید کم شد از همین جا بچه ها! بعد از این اندوه سنگین خشکشان زد کوفیان ریختند آن لحظه باران پشت دریا بچه ها پاسخ خوبی گرفتی عاقبت صف را ببین کاسه کاسه شیر آوردند آقا! بچه ها پیر مردی اشک ریزان گفت چندی میشود. آن غریبه نیمه شبها نیست پیدا بچه ها با شما بازی نخواهد کرد دیگر بعد از این بعد از این در خواب باید دید او را بچه ها ماه خود را زیر ابر غربتش پوشانده بود صورتش را لحظه ای دیدید آیا بچه ها !؟ ناگهان میزد کناری رختخواب خویش را آن زمان که بود غرق خواب دنیا بچه ها بعد از آن بی سر - صدا دور از هیاهو میگذاشت کیسه های نان و خرما پشت درها، بچه ها! بعد من یادت بماند جای من باشی پدر ای حسن جان باز میخواهند بابا بچه ها کربلا یادت بماند جان تو جان حسین هر کجا رفتند عباسم برو با بچه ها نه عمو دارند نه بابا و مادر زینبم بعد از این غمها تو را دارند تنها، بچه ها @shaeranehowzavi
. ◾️در شهادت حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه مُردم امشب کنار بستر تو باز کن چشم بسته را بابا پدرانه بگیر در آغوش زینب دل‌شکسته را بابا فرق تو باز و چشم تو بسته است می‌کشد غصۀ تو زینب را باز لب وا کن و بخوان قرآن بشکن آخر سکوت امشب را آن شبی که سر تو ضربت خورد نام تو بود ذکر افطارم جای مادر اگرچه خالی بود شکر کردم که من تو را دارم شکر کردم که گرمی دستت گرمی دست مادرم زهراست شکر کردم که گرچه مادر نیست به سرم باز سایۀ باباست شکر کردم که زینبم، یعنی همه‌جا زینت توام بابا بعد مادر که رازدارت بود مرهم غربت توام بابا شکر کردم که تو بهار منی باغ خانه پر است از بویت شکر کردم که آسمان دلم همه‌شب روشن است از رویت شده شقّ‌القمر ولی، ای وای! مثل فرقت شکسته‌ام بابا چشم بگشا کمی نگاهم کن ماه درخون‌نشسته‌ام! بابا کاش آن ضربتی که قاتل زد جای فرقت به فرق من می‌خورد من بمیرم برای زخم سرت کاش زینب به‌جای تو می‌مرد نه‌فقط زینب و حسین و حسن همۀ خلق بی تو بی‌پدرند چشم خود باز کن اَباالایتام که یتیمان کوفه دربه‌درند ضربتی که شکافت فرق تو را کینۀ بدر و خیبر است و حنین کینه‌ای که پس از تو می‌گیرد جان شیرین مجتبی و حسین استخوانی که در گلوی تو بود نفست را گرفته بود انگار بود سی سال خار در چشمت شاید از غصۀ در و دیوار روی تو زرد و فرق تو خونی رنگ دیگر گرفته‌ای بابا بیشتر از تمام این سی سال بوی مادر گرفته‌ای بابا... @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیده می شود امشب از آسمان یاهو تمام عالم امکان یتیم شد بی او که بود او که چنین در عزایش آینه ها شکسته اند سر و خون دویده در هر سو که بود او ؟ اسدالله ؟ یا که باب الله؟! که بود؟ غرّش طوفان؟ و یا که باران خو؟! همانکه بوسه به دستان کودکان می زد همانکه لرزه می انداخت بر ستونِ عدو همانکه خطبه ی بی نقطه اش جهانی را کشانده است به حیرت، به وادی نُهتو .. من از ... چه بگویم ؟از او که نامش را نمی توان ببری بی اذان، بدون وضو و قال : اشهد انّ علی ولی الله برای هر که نمی داند از غدیر بگو! از _الغدیر_ و چهل سال رنج علاّمه برای اثبات حقّ او ، ولایت او برای اثبات حقّ او که در آتش شکست جان و جهانش، شکسته شد پهلو □ من‌ از علی چه بگویم؟ خودت بیا و بگو شنیده می شود امشب از آسمان یا هو .. @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🏴إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ🏴 و ناگهان دیدند صدایی از مسجد بلند است: تهدَّمَت واللهِ ارکانُ الهُدی، قُتِل ابنُ عمِّ المصطفی، قُتِل علیٌّ المرتضی 🥀خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را دست خود را بر نمی‌دارد پدر جان از سرت با شمایی که امیر کوفه‌اید این‌گونه کرد الامان از کاروان دختر بی‌معجرت...🥀 ✍علی اکبر لطیفیان ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
مرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی ▪️ علیه السلام تسلیت باد. @shaeranehowzavi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 نام علی‌ست روی لب شیعه آشکار ▪️شعری که حمیدرضا برقعی امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب خواند👇 ✍...جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی پیمبر است به معراج رهسپار شد عرصه گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یارانِ بعد از او آنها که نام "فاطمه" را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حجّاج‌ها به ورطه‌ی تاریخ بی‌شمار آنها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعه‌ی فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم میکند حسنک را به سنگسار در لمعة الدمشقیه جاریست همچنان خون شهید اوّل و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب ما بس که تاختند در سبزه‌زار چالدران سرخ شد غبار امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه نام علیست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار: "جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صد هزار تا صد هزار بار بمیرم برای یار" فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار ما را چنان مباد که آیندگان ما ما را رقم زنند مسلمان بی‌بخار اینک مدافعان حرم شعله‌ پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار 🌷 متن کامل این شعر به همراه واکنش رهبر انقلاب | فیلم شعرخوانی | عکس | مجموعه اشعار @shaeranehowzavi
الا ای چاه یارت را گرفتند انیس شام تارت را گرفتند بخوان امشب سرود بی‌کسی را که ماه غمگسارت را گرفتند @shaeranehowzavi
بر تشنگان چه کس بدهد جام آب را؟ ساقی که نیست، پس که بریزد شراب را؟ او رفت و پر کشید، به معشوق خود رسید از ما گرفته شد، که بفهمیم عذاب را دنیا بدون نور وجودش یتیم شد وقتی که شب شکست سر آفتاب را در کوچه ها دگر پس از آن شب، کسی ندید نور حضور مرد شب با نقاب را آغوش پر ز مهر پدر را چشیده است خاکی که در کشید به خود بوتراب را @shaeranehowzavi
امشب سر مهربان نخلی خم شد مهتاب گرفت، شهر در ماتم شد در خانۀ دور، بیوه‌ای شیون کرد هم‌بازی کودک یتیمی غم شد @shaeranehowzavi
یا من عُصِیَ فَغَفَر آن کیست که در کمند احسان تو نیست؟! یا ریزه خور لطف فراوان تو نیست؟! غفران تو غالب است بر هر عصیان حتّی عاصی حریف غفران تو نیست @shaeranehowzavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️پهلوی زخمی سخته یا فرق شکسته؟ (زمزمه) 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 👈 مشاهده متن: Meysammotiee.ir/post/2947 ☑️ @MeysamMotiee
🚩 غیورِ دلاور دوباره پر زد از اینجا کبوتری دیگر گشود در رمضان تا خدا پری دیگر بهار بوی خزان می‌دهد در این ایام که باغ مانده و داغ صنوبری دیگر دوباره نوبت تشییع یک مجاهد شد دوباره شانه‌ی ایران و پیکری دیگر دوباره غم به دل رهبرم نشست که رفت از این میانه غیورِ دلاوری دیگر گشوده می‌شود از انتهای این غزلم به سمت روضه‌ی کرب‌وبلا دری دیگر خدا کند که نیفتد مقابل زینب دوباره از تن این نیزه‌‌‌ها سری دیگر @shaeranehowzavi
ما مرد حماسه ایم اهل دردیم درگیر مصاف یک جهان نامردیم سوگند به خون "زاهدی" ها روزی در قدس نماز خوانده، بر می گردیم @shaeranehowzavi
وعده ی عشق آن را که ذکر دوست برلب صبح و شام است ظهرِ عروجِ کربلایش عصرِ شام است در کربلای عشق سربازِ حسین (ع)است با هر سلامِ خویش ،همراهِ امام است در هر نفس لبیک گویِ دعوتِ اوست هر لحظه در این راه مشغولِ قیام است دلدادگانِ آستانِ معرفت را یک لحظه دور از راه حق بودن حرام است کی بیم دارند از تبِ سرخِ شهادت در عشق سَر دادن ،یقین سِرِّ دوام است با شوق جان نوشیدن از جامِ شهادت شیرین ترین افطاریِ ماهِ صیام است سردار ها را از سرِ بر دار غم نیست جانهایِ شان مشتاق این شُرب مدام است صهیونِ درمانده از این حجمِ جنایت بر زخمهای خویش فکر التیام است اما نخواهد بست از این ظلم، طَرفی والله،کارِ دولتِ صهیون تمام است والله نزدیک است روز وعده ی عشق پایانِ کارِ دشمنان بد مرام است ای صاحبِ میخانه لب تر کن به امری جان‌هایمان لبریزِ شورِ انتقام‌ است @shaeranehowzavi
لشکر دین خدا گشته سپاه قهرمان شعله ای بی انتها گشته سپاه قهرمان می زند آتش به جان دشمنان این وطن بر سر عهدش فدا گشته سپاه قهرمان شور مولایش علی ع باشد به جانش بیکران باوفا وبا ولا گشته سپاه قهرمان سالها در انتظار منتقم آماده شد یک قشون با ولاگشته سپاه قهرمان هرکجازخمی فتاده بر تن ایران ما مرهمی بی ادعا گشته سپاه قهرمان در میان شعله هابزم جنون برپا کند رقص جولانش به پا گشته سپاه قهرمان عشق سالار شهیدان شد هوای خاطرش عاشق آن سر جدا گشته سپاه قهرمان بر سپاه اهرمن باشد خروشی بی امان با ولیش همنوا گشته سپاه قهرمان مرحبا صد مرحبا بر راهیان دشت نور لایق مدح وثنا گشته سپاه قهرمان @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌷برای سردار شهید محمدرضا زاهدی شد روزی‌اش از صحن رضا انگشتر او رفت و از او ماند به جا انگشتر باز از صف کربلاییان رفت یلی شد تازه دوباره داغ با انگشتر 📌پ.ن: شهید زاهدی شب پیش از شهادتش زائر حضرت امام رضا سلام‌الله‌علیه بوده است. چند هدیه‌ از آستان مقدس به او می‌دهند، اما نمی‌پذیرد و می‌گوید که از داخل ضریح چیزی به من بدهید. به او یک انگشتر می‌دهند... @shaeranehowzavi
چون کوه، قوی و با صلابت رفتند چون رود، زلال و پرطراوت رفتند خورشید به قلب‌هایشان کرد نگاه آن‌قدر که با نور شهادت رفتند @shaeranehowzavi
چون اشک شدند و بی صدا باریدند بر چهره ی شب رقص کنان خندیدند احیا ، حرم امام هشتم ، شب قدر خوب از شب قدر سهم شان را چیدند @shaeranehowzavi
رو به زیبایی او چشم تماشاست بلند سمت بخشندگی‌اش دست تمناست بلند قطره در قطره -که تا ساحل لطفش برسد- موج دستی‌ست که از شانۀ دریاست بلند شعر وقتی که به معراج نگاهش دل بست بیت بیتش همه در عالم بالاست بلند واژه در واژۀ آن هیچ کم از قرآن نیست خطبه‌هایی که در اندیشه و معناست بلند و در آیینۀ هر آیه خداوند نوشت: شأن آن نام که در سورۀ اعلاست بلند... ذوالفقار است به رقص آمده در معرکه یا، گردبادی‌ست که از دامن صحراست بلند؟ مگذارید که این قصه به پایان برسد ماجرایی‌ست که همچون شب یلداست بلند چند قرنی‌ست که تاریخ سؤالش این است: نالۀ کیست که در نیمۀ شب‌هاست بلند؟... @shaeranehowzavi