eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
625 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌹 هرروز پنج مرتبه می‌خوانم با آسمان خدای جهانم را هرروز گرم میشوم از لطفش میبوسمش خدای نهانم را اما میان خلسه ی پنجم من بعد از قنوت یاد تو می افتم یادتوکه زبان مرا واکرد یاد تو که.. طبع روانم را در آسمان پنجم چشمانش جهل مرا به علم مبدل کرد علم مرا به شعر نشاندو بعد آری شکافت بست دهانم را گلدسته های باور من سبزند در بیکران علم خدادادت هرروز صبح باتو که میخوانند حی علی الصلاة اذانم را دررکعت چهار عشا گم کرد شاعر تمام شعر و غزلهارا بعد از سجود رکعت پنجم یافت چشمان تو نام و نشانم را خوشحالم از نگاه شما درشعر خوشحالم از حضور شما اینجا آری امام پنجم من!ای عشق! خواهم گرفت از تو توانم را https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
🍀🌹 فریاد برس شکوه و ناکامی را حیثیت جمهوری اســـلامی را گیرم به هــزار انگ بدنام شوی بگذار کنـــار ننگ خوشنامی را https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
شصت و سومین محفل شعر 《مهروماه》 با حضور سیدمحمدجواد شرافت و شاعران استان قم چهارشنبه، ۵ بهمن‌ماه، ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ قم، خیابان چهارمردان، انتهای کوچه ۱۷، حوزه هنری استان قم https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
🍀🌹❤️ ای بهترین بهانه برای نگاه من آه اِی ستاره ی دلم ای مهر و ماه من قلبم که می تپد به هوایت ، گواه من تنها تویی سرود لب و دل به خواه من یعنی اگر نبود وجودت نبوده ام نذر وجود تو دل خود را نموده ام تو جلوه گاه حق به تمام خلایقی تو بر نگاه خالق خود خوب لایقی تو عهده دار و واسطه ی فیض رازقی تو چشمه و طلیعه ای از صبح صادقی یعنی علی و فاطمه را جلوه گر تویی نسل حسن حسین همه را جلوه گر تویی بابت حسینی است، و مامت ز مجتبی اسمت حسینی است ، و نامت ز مجتبی خُلقت حسینی است ، و مرامت ز مجتبی شورت حسینی است ، و کلامت ز مجتبی ای وارث حسنین دو عالم فدای تو عالم اسیر این همه حسن و ثنای تو دو فاطمه به مقدم تو بوسه ها زدند دو فاطمه به شوق تو از دل نوا زدند دو فاطمه به نام خوش تو را صدا زدند دو فاطمه به عشق تو ما را صلا زدند یک سوی مادر است و جده ی سادات یک طرف باب شریف تو به مناجات یک طرف هم آرزوی دیده ی خیر البشر تویی هم مرز جاودانه ی هر خیر و شر تویی هم مقتدای جمله ی اهل نظر تویی هم ابتدا و آخر اهل هنر تویی بی یاد تو سرود لبان را چه حاصل است بی مهر تو دل و جان را چه حاصل است پای عقول ما سر کویت نمی رسد درک بشر به سِرِّ مگویت نمی رسد تیر نظر به منظر رویت نمی رسد دست کسی به جام سبویت نمی رسد احیا کنی تمام جهان را به یک کلام بر جمع انبیا به خدا که تویی امام جابر سفیر حضرت احمد به سوی توست گل بوسه های لعل محمد به سوی توست فیض وجود حضرت ایزد به سوی توست چشم نگاه عالم سرمد به سوی توست تو جانب خدایی و ما جانب توایم از هستی تمام جهان طالب توایم https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️حضرت امام خامنه‌ای فرمودند✨: اینکه امام باقر «باقرالعلم» است، یعنی: حقایق و مفاهیم اسلامی را که در قشری از دروغ و فریب و ریا و تحریف پیچیده شده بود، میشکافد و آن لبّ و مغز را می‌اندازد در کام مشتاقان حقیقت. این یک گوشه‌ی دیگری است از مبارزه‌ی ائمّه‌ی ما🍃| |📚|کتاب،همرزمان حسین«ع»ص۱۴۲ | 💚| https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
روشنی بخش دو چشمان اباعبدالله خوشه ی نرگس بستان اباعبدالله میوه ی قلب حسن،وادی سرسبز کرم حضرت عشق و دل و جانِ اباعبدالله دومین احمد این طایفه ،هم شأن علی یک تنه یوسف کنعانِ اباعبدالله پنجمین مأذنه ی اشهد ان علیاََ ولی الله....به دامان ابا عبدالله ششمین فصل بهشتی،ششمین آیه ی نور و نمک خورده ی ایمانِ اباعبدالله https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
نذر امام محمدباقر علیه‌السلام🍃🌹 ابرو بزن ای ماه که شهرست دوباره محو شب چشم تو و تقسیم ستاره پلکی بزن آهسته که آشفته بیایند با «پیرهن چاک و غزل خوان» به نظاره چشم تو شکافنده‌ی ذرات علوم است در درک اشارات تو مانده ست «زراره» حل می‌کنی از پلک زدن مسئله‌ها را شهری نگران تو و انگشت اشاره پلکی بزن ای ماه که پیران مذاهب ذکر لب شان «اشهد ان لا» ست هماره پیشانی‌ات آیات شکافنده‌ی دریاست می‌افتد از اعجاز تو در نیل شراره بر قله‌ی «مدین» ردی از بغض مدینه ست گفتند شعیب آمده بر کوه سواره می‌خواست هشام آینه محصور بماند حتی نرود صبح، مؤذن به مناره تا مبحثی از باغ تو در دست نسیم است از بسط نفس‌های گل سرخ، چه چاره؟ حیرت زده‌ی کشف اشارات شمایم چون بلبل مشتاق بر این بام هزاره https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
🍃🌹 زیر سم‌های بزهای کوهی چکمه‌ها، تیشه‌های پیاپی زیر برف بلند زمستان خسته، یخ‌بسته ،بی تکیه‌گاهم کوهم آری، ولی بی‌پناهم!     💠 💠 @shaeranehowzavi
«پیمان عشق»🍃🌹 قصه‌ی دلتنگی‌ام شعری ست با عنوانِ عشق نام تو بر لب که می آید شوم ویرانِ عشق بغض دارد آسمان هم مثل چشم شاعرت میشوم گم در تبِ شوریده‌ی باران عشق زائر کوی توام ، دل آشنای مشهدت با کبوترها رفیقم ای همه سلطانِ عشق یاد داری ضامن جانم شدی تا شهرِ شعر چشم آهوها نشانی دارد از پیمانِ عشق دستهایم میرسد در خواب و رویا تا حرم باز میلرزد دلم در وادی حیران عشق فاصله بسیار و دل تنگ و جهانم صحن تو این من و این دوری و این حسرتِ بر خوان عشق 💠 💠 @shaeranehowzavi
أیها الهادی النقی در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم نیمه شب از مویتان از لیلةالقدرم نوشتم صبح شد از رویتان از فالق الإصباح گفتم آسمان چشم‌هایم را کمی ابری کشیدم زیر باران قطره قطره از شما آنگاه گفتم خاک‌های صحنتان مرطوب شد مانند ساحل رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم خانه‌ات آباد ای مرد غریب، ای مرد تنها خواستم از غربتت چیزی نگویم؛ آه گفتم آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد سمت خورشید خراسان جمله‌ای کوتاه گفتم گفتم از شمس الشموس و تو همان شمس الشموسی من ندانسته شما را تو، شما را ماه گفتم... 💠 💠 @shaeranehowzavi
حرم🍃🌹 سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماج هزاران ستم است شعرم همه ارزانی این یک‌ مصراع: «جمهوری اسلامی ایران، حرم است» 💠 💠 @shaeranehowzavi
اعجاز🍃🌹 تو خورشیدی و بی‌شک دیدنت از دور آسان است ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟ به اعجاز نگاهت زنده کردی مرده‌دل‌ها را برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است خودت سیب دلم را از حصار سنگ‌ها بردار برای او که چید از آسمان انگور، آسان است تمام بیت‌هایم درد دل بودند، می‌بخشی کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟ 💠 💠 @shaeranehowzavi
ایران‌ قوی🍃🌹 از روز اول نام تو بر قلّه‌ها بوده نقش نام ایران بر هر پرچم بالا بوده ایرانی‌خونش باغیرت هم‌واره می‌جوشد در رویارویی بادشمن چشم از جان خود می‌پوشد ای سرای علم و دین و دانش جان فدای نام پر غرورت خیره کرده چشم دشمنان را در تمام عرصه‌ها حضورت هرکجا که سایه‌ی تو باشد از بد زمانه در امان است این شعار ما شده که؛ ایران دشمن تمام ظالمان است تاخون‌توی‌رگ‌ماست،ایران‌همه‌پابرجاست پس پرچم‌تو درعرش، تاروز ابد بالاست خون ماست از رگ سیاوش ما همه رستمیم و آرش باشد این زمین مملو از دلیران سربه‌سر کشته می‌شویمُ روی هم پشته می‌شویمُ ما همه نباشیم و باشد ایران هستم تا پای جان، پای عهد و پیمان تا با خون بنویسم؛ ایران ایران ایران 💠 💠 @shaeranehowzavi
دزد آمده بی‌هراس غارت کردست با وهن نماد دین تجارت کردست از بس به فرشته‌ها نداریم امید شیطان به کتاب ما جسارت کردست 💠 💠 @shaeranehowzavi
مدح امام محمد باقر علیه‌السلام🍃🌹 ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را بگیر از دل من فرصت کویر شدن را جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را چه علم‌ها که شکافنده اش تو بودی و هستی چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را سیادت حسنین است در وجود تو جاری که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را گدا که سر زده باشد به خانه‌‌ی تو نبیند تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه به کور می‌دهی اذن ابوبصیر شدن را پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب ادا نموده‌ای آداب هم مسیر شدن را رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 پژمرده‌ام، بهار به دردم نمی‌خورد چیزی نگو، شعار به دردم نمی‌خورد آباد کن مرا، بغلم کن شبیهِ قبل این باغِ بی‌حصار به دردم نمی‌خورد دنیایِ بی‌حضور تو یک قبرِ کوچک است من زنده‌ام، مزار به دردم نمی‌خورد با سیلِ خود، کویر مرا لوت‌تر نکن ای آسمان نبار، به دردم نمی‌خورد آنها که دوست با من و با تو غریبه‌اند هرچند بی شمار، به دردم نمی‌خورد این قطره قطره‌ها که به دریا نمی‌رسند چشمانِ باوقار به دردم نمی‌خورد 💠 💠 @shaeranehowzavi
امام زمان🍃🌹 بیا که روز سفیدم، سیاه می‌گذرد شبم به ناله و با اشک وآه می‌گذرد بیا که بی تو پریشان و نابسامانم بدون تو همه عمرم، تباه می‌گذرد چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه که لحظه لحظه‌ی من با گناه می‌گذرد مرا پناه بده زیر سایه‌ی کرمت ببین چه بر سر این بی‌پناه می‌گذرد درست کن به نگاهی تو روزگار مرا خدا نکرده اگر اشتباه می‌گذرد تو را که داشته باشم کجا تهی‌دستم تمام زندگی‌ام در رفاه می‌گذرد تو را به حق حسین از گناه ما بگذر به حق آن که ز حُر با نگاه می‌گذرد منم مرید کسی که به خاک کرب‌وبلا زجان خویش به راه اله می‌گذرد اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد مسیر این غزل از قتلگاه می‌گذرد 💠 💠 @shaeranehowzavi
برای رهبر❤️ نور است او، چگونه به اوزان بخوانمش؟ شعری مطنطن است که با جان بخوانمش ماندم در این میانه ابوذر بگویمش یا اینکه کفر ورزم و سلمان بخوانمش هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش هنگام صلح بارش باران بخوانمش فرمود: «من کجا و علی(ع)؟ وای از این قیاس!» آن‌سان که درخور است بگو آن بخوانمش شرمنده‌ام ز گیسوی یکدستِ ساده‌اش در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش هم می‌توان سلاله‌ٔ زهرا صداش کرد هم هدیه‌ای ز شاه خراسان بخوانمش حافظ - چه حیف - «شاه شجاع» مرا ندید تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش بیمار چشم او شده‌ایم و خوشیم خوش! ای درد او به جان! به چه درمان بخوانمش؟ از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش! این جان بی‌لیاقت ما را به او ببخش 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 گاهی به شهر خویش نرو، در سفر بمان از چشم های دور و برت بر حذر بمان بنشین کنار و مرز نگه‌دار و دور باش تذهیب من! کناره بگیر و هنر بمان بی ارج و قرب می‌شوی از بودن زیاد تنها به قدر خاطره ای مختصر بمان ای شعر محض! ورد زبان زمانه ای در روزگار محو شدن ها اثر بمان ای صبح زود! عصر شده، مانده ای هنوز دلواپست شدند! ولی بیشتر بمان.. 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 چشم ها در پی دیدار به گردش آید ذره چون گشت پدیدار به گردش آید دیده ها در طلب یار به گردش آید آسمان گشته چو دوّار به گردش آید گر چه در اوج سما این همه اَنجم داریم ما نظر سوی تو ای دلبر پنجم داریم نفحه ای می رسد از کوی تو ای حضرت دوست سجده آریم به ابروی تو ای حضرت دوست دل ما آینه ای سوی تو ای حضرت دوست قبله ی ماست گل روی تو ای حضرت دوست تا هلال رجب از شرم تو گردید نهان اول ماه خدا ، ماه خدا گشته عیان ماهرویی ز جنان غنچه ی گلفام رساند جبرئیل آمد و از لعل لبت جام رساند بر همه اهل سماوات چنین کام رساند جابر از سوی نبی آمد و پیغام رساند ز محمد به محمد چه سلامی برسید نور آمد به سوی ماه ز سوی خورشید نه فقط بهر نبی آرزوی ما همه است ذکر دیدار رخت بر لب ما زمزمه است نام تو اول عشق است و بر آن خاتمه است حسن رخساره ی تو پرتو دو فاطمه است بر حرمخانه ی عترت شده ای نور دو عین تو هم از نسل حسن هستی و هم نسل حسین مهر تو قلب مرا سوی اِله آورده دست دل را بگرفته ست و به راه آورده سایه ی روی تو آیینه چو ماه آورده علم و دانش به حریم تو پناه آورده تو شکافنده ی هر ذره ی دانش هستی تو روایتگر هر لوحه ی بینش هستی به کریمان جهان جود و کرم داری تو فیض از سوی خدا بهر عدم داری تو به دو صد همچو مسیح آیه و دم داری تو به دلِ عاشق دل ، خسته حرم داری تو نه بقیع است فقط بارگهِ آرامت همه ی عالم هستی است اسیر دامت آسمان خم شده تا بوسه زند بر دستت اهل عرش اند همه عاشق و مات و مستت جمله ی حور و ملک همقدم و پابستت واسطه فیض خدایی و فدایش هستت جلوه ی حسن تو آیینه و مرآت خداست نام تو ذکر خدایی و مناجات خداست کعبه هستی و شده کعبه ی دل خال لبت قبله هستی و شده قبله ی جان نور شبت قدسیان مات شدند از کرم و از ادبت من چه گویم ز خصال و ز کمال و نَسَبت گفتن از مدح و ثنایت به خدا کار خداست شرح اوصاف تو آیینه ای از صدق و صفاست بی تو نابود شوم بی تو فراموش شوم با تو از خویش جدا گردم و بی هوش شدم ز ثنایت همه دم واله و مدهوش شوم بهتر آن است که از مدح تو خاموش شوم من فقط ذکر تو می گویم و هستم یادت گوشه چشمی به سویم کن که شوم دلشادت 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹❤️ پاییز را به خاطر من انتخاب کن این بار هم دعای مرا مستجاب کن باران‌گرفته است و دلم‌ پشت شیشه هاست چشمم دوباره مانده به در، پس شتاب کن حال مرا دوباره بیا خوب کن عزیز حال تمامِ مدعیان را خراب کن در بر بگیر جان مرا و دلیر باش جسم مرا دوباره درونت مُذاب کن از گَزمه‌ها نترس، مرا در بَرَت بگیر اصلا بیا و در دلِ من‌ انقلاب کن از سدّ شک عبور کن و با یقینِ خویش خود را دوباره رویِ سر من خراب کن ویرانِ تو شدن خود آبادی است، نیست؟! پس هرچه را به غیرِ خودِ من جواب کن ای عشق! ای سپیده دم شام‌ تیره ام از بیکران مشرق من آفتاب کن من ناتمامم و تو تمامِ منی بیا شعر مرا به بوسه ای از شرم آب کن ... تو نیستی و می‌پرم از خواب نیمه شب برگرد و چشم های مرا باز خواب کن 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 روی کتف کوه ایستادم و تورا صدا زدم باد... چادر تو را کنار زد دلم گرفت وال ها درآبهای رام آسمان رو به سوی مرزهای دور بال می زدند دختری شبیه تو شال سبز و قرمزی به ساعد درخت بست و رفت چشمه ای میان صخره چون صدای عارفی شکسته دل صاف و دلنشین ولی حزین از میان ریگ های تیره می گذشت سر گذاشتم به دوش تخته سنگ آسمان مرا به حال خود گذاشت گریه کردم آنچنان که سالهای دور در حضور آفتاب شرقی ات میان برف 💠 💠 @shaeranehowzavi