eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
162 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸 به‌شکرانۀ حضور پرشکوه و وحد‌ت‌آفرین و دشمن‌شکن مردم انقلابی ایران در لبیک به ندای الهی حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه امروز روز وحدت و روز حضور بود روز شکوه، روز شرف، روز شور بود "فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"۱ امروز آسمان وطن غرق نور بود شد غرق شادی و شعف امروز کشورم هر گوشه‌اش تجلی شور و شعور بود در جشن عزت چهل‌وچارسالگی چشم پلید دشمن و بیگانه کور بود گل کرد بیست‌ودوم بهمن نهال ما یوم‌اللَهی که در دل مردم سرور بود آغاز حاکمیت الله بر جهان۲ پایان سلطۀ زر و تزویر و زور بود شد اتحاد ملی ما خار چشم خصم در روزهای وحدتمان، فتنه دور بود با صبر، سهم مردم ما مهر و نور شد دشمن خوراک مار و گرفتار مور بود۳ پیروزی است عاقبت صبر، بی‌گمان این فتح، مزد مردم ناب و صبور بود تا با ولایتیم نداریم ترس و غم این درسی از خمینی پاک و غیور بود ۱. پروین اعتصامی. ۲. امام خمینی قدس‌سره: ۲۲ بهمن سرآغاز حکومت الله بر جهان است. ۳. امام خامنه‌ای مدظله: خیلی‌ از آنها (دشمنان انقلاب) استخوان‌هایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک خوراک کرم و مور و مار شد؛ اما جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد. 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 در سفره به جای نان شب غم داریم با کار زیاد باز هم کم داریم اما سَرِ غیرت سَرِ خود را بدهیم "ما عشق به میهن و به پرچم داریم" 💠 @shaeranehowzavi
(بهمن عشق و امید) شادی کنید دوستان، بهمن شاد آمده است عطر دل انگیز آن، همره باد آمده است بیست و دوی عشق و نور، رقص کنان سر زده دل به تمنای او، باز به یاد آمده است زین همه جشن و سرور، بر سر هر خانه ای در صف دشمن چنین، خشم زیاد آمده است باز سلیمانی است، رهرو و همراه ماست گام به گام همه، بهر جهاد آمده است بر لب هر هموطن، خنده ی شادی نشست در رخ هر دشمنی، رنگ تضاد آمده است بهمن عشق و امید، زنده و جاوید هست بر ید او هر نیاز، پر ز مراد آمده است ✍دکتر حسن بشیر دکترای رسانه شب ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 دیدم کتابخانه ای از چوبِ خوش تراش غمگین شدم به حال درختی که هیزم است لب باز کرد و گفت که غمگین مشو رفیق اقبال مبهم است و سرانجام ما گم است ای بس کتاب درس، سزاوار سوختن! خوش آتشی که همنفس نانِ گندم است 💠 @shaeranehowzavi
غزل انتظار 🍃🌹 می خواستم که باتو بمانم ولی نشد دستی به دامنت برسانم ولی نشد از باغبان و باغ گلش من خجالتم بلبل شدم که نغمه بخوانم ولی نشد می خواستم که مثل تو باشم بهار من با برگ های زرد و خزانم ولی نشد وقتم برای هر کس و ناکس زیاد بود یک لحظه با امام زمانم...ولی نشد می خواستم که مثل شهیدان فدا کنم روزی به پای عشق تو جانم ولی نشد 💠 @shaeranehowzavi
یا مولانا علی🍃🌹 دل از کناره ترک خورد و خانه از دیوار احاطه کرد زمین را هوای تازه‌تری همان گذشته‌ی خود بود اغلب کلمات ولی به گوش می‌آمد صدای تازه‌تری زبان کعبه گرفت از ادای اسم علی و ما در اول هستی به لکنت افتادیم نه صبح روز ازل، داستان خلقت او شروع می‌شود از ابتدای تازه‌تری بگیر دامن شب را، زمانه را بتکان رسید بار به مقصود شانه را بتکان غبار پرده‌ی آن قبله‌‌خانه را بتکان و عرضه کن به رسولان خدای تازه‌تری چنان بدون توقف به دور خود چرخید که سِرّ سادگی‌ات از دهان ماه پرید درشکه‌ران زمان هر کجا رسید، ندید از آبیِ قدمت، ردّ پای تازه‌تری نه در حدود شمارند بخیه‌های تنت نه در حصار عدد وصله‌های پیرهنت اگرچه آدم و حوا پس از تو آمده‌اند پدر! به شانه بیفکن عبای تازه‌تری تو در هزار جهت خویش را پراکندی که آرزو برسانی به آرزو‌مندی جهنم است علی جان! جهان، به‌لبخندی ببر قبیله‌ی ما را به‌جای تازه‌تری 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 نقش هجران را کشیدن کارهر نقاش نیست چشم مردان خدا هرگز پی پاداش نیست دل شکسته می‌خرد خالق به سنگ بندگی   نزد اوفرقی میان والی وفرّاش نیست جای خود را درجهان باید بداند هرکسی جامۀ عرفان مناسب با تن اوباش نیست   آسمانی‌که در آن سیمرغ جولان می‌دهد جای پرواز کلاغ و کرکس و خفاش نیست جستجو در دین ودر دنیا ودر خود لازم است سرکشی درکار این و آن به‌جز کنکاش نیست چون تورا، افسُرد مجنونی، مکن با او جَدَل حکم، شیداییست آنجا، چاره اش پرخاش نیست ای "شکفته" بیشتر درکارخود اندیشه کن روز رستاخیز هرگز فرصت ای کاش نیست 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 ما هرچه که در تمام عالَم داریم از خون شهید و از محرّم داریم حبُّ الوطن از نشان ایمان باشد ما عشق به میهن و به پرچم داریم 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 نه می شود که ترا عشق من جواب کنم نه آنکه این دل وا مانده را مجاب کنم میان غصه ی تنهائی و غم عشقت غم زلال ترا بی شک انتخاب کنم دچار مهر تو ام، جان بخواه م میرم مباد اینکه از امر تو اجتناب کنم بناز پنجره وا کن ببینمت ای ماه بمیرم آنکه اگر رو بر آفتاب کنم بنوش یک دو غزل از لبم که تا دم صبح ترا ببوسم و ترک از شراب ناب کنم زلال شبنم صبحی و همدم گل سرخ خطاست پیش تو صحبت من از گلاب کنم من از نگاه تو خواندم که دوستم داری اجازه هست ترا دلبرم خطاب کنم 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی… نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را 💠 @shaeranehowzavi
..: 🌷یا محمد صلی الله علیک وعلی آل بیتک🌷 💕بهتر ز هر بهتر تویی اندر جهان، دامن‌کشان، با نور جانان آمدی در جسمِ بی‌جانِ جهان، جان گشته و جان آمدی در بغض شب، پُر تاب و تب، شیرین‌تر از شهد رطب شد دشمنت تبّت وَتب، چون شمس تابان آمدی قرص قمر، صبح سحر، بر دیده‌ها نور بصر در ابرها همچون مطر، چون برف و باران آمدی جانا حبیب جان تویی، بی‌شک طبیب جان تویی در جمع بیماران جان، از بهر درمان آمدی در خانه‌ی مستضعفان واندر سرای بی‌کسان روشن شدی چون شمع جان، پیدا و پنهان آمدی دنیا به یُمن مقدمت، چون گلسِتان شد از شَمت شد مرده احیا از دمَت، از بهر سامان آمدی ای عرش‌پیما صولتت، پاینده بادا دولتت حیران جهان از شوکتت، هر چند آسان آمدی سلطانی و شاهانِ شاه، بر درگهت همچون گدا با فرّ سلطان بودی و مثل یتیمان آمدی بر تارک خلق خدا همچون نگینی رونما شد خلقت از نامت بنا چون تاج کیهان آمدی ای با ادب ای با صفا بالاترین برج حیا دست خدا کز لطف او در شکل انسان آمدی لبخند مهر ایزدی، بخشنده بر خوب و بدی چون رحمةٌ للعالمين، از سوی رحمان آمدی بهتر ز هر بهتر تویی، تابنده در محشر تویی بالاترین باور تویی، همراه قرآن آمدی ما لحظه ها را باختیم، دنیای خود را ساختیم ازچه تو را نشناختیم کز نزد سبحان آمدی احمد محمّد مصطفی، هم نفْس پاک مرتضی والاترین دُرّ خدا در لوح امکان آمدی پیغمبران را سروری، هر عالَمی را گوهری برتر تو از هر برتری چون مُهر پایان آمدی سبزی گدای این در است، شیدای این پیغمبر است محتاج جام کوثر است، کز لطف و احسان آمدی 💠 @shaeranehowzavi
من بخت سپید می شوم ، می بینی آنی که رسید می شوم ، می بینی شاید که به حرف من بخندی اما یک روز شهید می شوم ، می بینی 💠 @shaeranehowzavi
"مؤذن کوچک"🍃🌹 در دفتر دل می نویسم داستانت را شور آفرینی های رزم بی امانت را هر چند کوچک بودی اما در تومی دیدم اندیشهٔ مردانه و شرح بیانت  را اسطوره حق باوری ای افتخار عشق با خون سرخ ات مهر کردی امتحانت را باید عروجت را بفهمد هر چه آئینه ست باید که زیبا تر ببینند آرمانت را با خط زرین می نویسم تا که بشناسند روح جوانمردی و قلب مهربانت را گاهی پناهم می شود آرامش مسجد شاید دوباره بشنوم صوت اذانت را بعد از تو می خوانند ای عاشق بدون شک زیبا ترین گل واژه‌ی سرخ زمانت را پ.ن : شهید دفاع مقدس حسین خاکزادان چهارده ساله مُکبر و مؤذن مسجد محله همسنگریش روایت می کند نزدیک اذان ظهر در حالی که وضو می گرفت کنار تانکر به شهادت رسید. روحش شاد. 💠 @shaeranehowzavi
موسم کتاب🌹🍃 باز هم موسم کتاب شده توی فرهنگ انقلاب شده دهن ناشران پر آب شده اسم هاشان تمام قاب شده بر سر و روی این نمایشگاه... جیب ما پر! کتاب ها ارزان ! یک عدد، صفر ها در پی آن قیمت روی جلد ها؟ به تومان نرخ ها لحظه لحظه در فوران آه پی دی اف ای عزیزدلم … یکهزار و صد و نود غرفه ! انتشارات عطسه و سرفه انتشارات ساقه ی خرفه اسم هایی که در خور عرفه ! مثلا ناشر کلاغ بنفش ... پختن فست فود ایرانی نحوه ی خوردن ته رانی ! مرگ در یک خسوف بارانی زن ابری و مرد سیمانی فینگیلیش های شعر خاقانی تازه های کتاب امسالند! قشر فرهیخته هزار هزار تازه اقشار دیگرش به کنار دست در دست هم قطار قطار هی خرید کتاب و بعد انبار حمل با چرخ و گاری سیار کالحماری که یحمل الاسفار عربی هم بلد نمی باشند … پی علمند تاب گیسوها چشم ها، گونه ها و ابرو ها سلسله، دام، حلقه ی موها خالکوبیا و تاتوها می نشینند بر لب جو ها عاشقانه کتاب می خوانند بابک و لاله، سوسن و هرمز بک گراند سیاه با گل رز! فلسفه، نیچه، پول، مد، قمپز یقه ی باز، ریش، ورژن بز دود، سیگار، لوله ی اگزوز همه شان عارف خدا جویند! این طرف غرفه های فرهنگی به! چه شور و حضور پررنگی وضعیت: جمعیت به چه تنگی با چه دنگی و با عجب فنگی میخرد سیم کارت ایرانسل! کتب چرم شیک ویترینی جلد ها دستی است و ماشینی ضد ضربه، بدون خش بینی چند دیوان حافظ چینی ضد تعریق و آب، تضمینی! چاپ بیست و یکم! نشر دکور! من و یک بن، مچاله در دستم شصت تا آگهییست، پیوستم در پی یک کتاب می جستم همه را جسته ام دگر خستم گرچه چیزی نیامده دستم بنده خیلی کتابخوان هستم چون منم آمدم نمایشگاه 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 یا دیده چشم خسته و بارانی مرا یا که شنیده آه پشیمانی مرا حال دل خراب مرا دیده هر کسی زیر سوال برده مسلمانی مرا با صد امید آمدم و رو به راه کرد در پای روضه بی سر و سامانی مرا دست مرا گرفت و گذشت و شبیه حر بوسید و رفت شانه و پیشانی مرا حالا بهار کرده همان آفتاب سرخ این حال و روز سرد و زمستانی مرا 💠 @shaeranehowzavi
✅فراخوان اولین جشنواره ادبی هنری "گنبد فیروزه ای" با مشارکت هنرمندان کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور در دو بخش: ♦️شعر ♦️پوستـر 🎉 جوایز جشنواره کمک هزینه‌های سفر معنوی به عتبات عالیات و مشرفه‌ها؛ از سی تا یکصد میلیون ریال 🗓 مهلت ارسال اثر: پانزدهم اسفندماه ۱۴۰۱ ارسال اثر و کسب اطلاعات بیشتر از طریق سایت: https://bam.masjed.ir/ http://eitaa.com/chenarnazema @chenarnazema 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 طلوع کردی و من نیز آفریده شدم دم از بهار زدی ، گل به گل دمیده شدم من اتفاق کمی بودم و شبی ناگاه نگاه کردی و اینگونه شد که دیده شدم به خاطر تو غزل گفتم ای سراسر شعر به خاطر تو غزل گفتم و شنیده شدم ببین نمی شکنم در کویر سختی ها که در پناه تو ای ابر، آبدیده شدم تو آسمانی و من تا خلاصه ات باشم شبیه نم نم باران شدم، چکیده شدم... 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 تو رفته‌ای و پس از تو شبیه شاعرها به یاد خاطره های تو غرق حرف شدم بدون گرمی دست تو در هجوم فراق شبیه یخ‌زده‌ای در میان برف شدم 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 نشستم با دلی لبریز و با دستان خالی دوباره زل زدم بر بُتّه های روی قالی گذشتم از حصار روزهای سخت بی تو سفر کردم به سمتت با پر و بالی خیالی به دستم ظرفی از آرامش و لبخند دادی چشیدم نور را از کاسه ای سبز و سفالی عجب رویای خوبی بود بودن در کنارت تنفس کردن عطر عبایت این حوالی پریدم ناگهان از خواب، ای رویای صادق! و دیدم منتظر هستند در شهرم، اهالی تو می آیی و جان میگیرد از نور جمالت تمام روزهای سرد تقویم جلالی دوباره بر لب هر پنجره لبخند تازه... دوباره عطر نرگس در دل گلدان خالی... 💠 @shaeranehowzavi
🖤🍃🌹 کنج زندانم و مبهوت تماشای توام اینک این جا به مناجات و تمنای توام در سیه چالم و ذکر تو شده آوایم به سکوت آمده ام طالب غوغای توام روزگارم به مناجات و دعا طی شده است حال افتاده ز پا بر سر سودای توام آخرین ذکر دعای منِ تنها این است جان بگیر از تن من؛ عاشق و شیدای توام شده ام منتظر لحظه ی زیبای وصال تا که دیدار کنم روی تو ای اوج کمال یادگار حرم حضرت صادق هستم جلوه ی نور خدا بهر خلایق هستم یک تنه غربت و میراث علی را دارم وارث خون دل یاس و شقایق هستم ذره ای قدر مرا گر چه عدویم نشناخت به خداوند قسم مظهر خالق هستم یوسف رفته به زندان و غریبم، مادر! خود بیا که به تماشای تو عاشق هستم دیدن چهره ی یار است همه خواهش من ذکر یا فاطمه شد مایه ی آرامش من در سیه چال بلا تن که به تاب و تب بود ذکر "یا فاطمه" ام نقش میان لب بود هر چه از سیلی و از زخم زبان، سهمم کرد آن نگهبان ستم پیشه که لا مذهب بود تازیانه که انیس بدنم می شد باز آینه دار صبوری دلم زینب بود دم به دم یاد از آن جد غریبم کردم او که هر جای تنش جای سُمِ مَرکب بود واژه ای سرخ میان غزلی کُشت مرا داغ و اندوه حسین بن علی کُشت مرا سال ها این غل و زنجیر کشیدم به خدا از یهودی صفتی، طعنه شنیدم به خدا من که خود نور به خورشید و قمر می دادم سال ها تابش خورشید ندیدم به خدا گوشه ی تنگ سیه چال و شب و تاریکی یاد زهراست همه نور امیدم به خدا داغ اجداد من از پنجه ی یک سیلی بود من که خود کشته ی آن دست پلیدم به خدا مادر! از زندگی ام چون تو دگر سیر شدم من به شرح غم و اندوه تو تفسیر شدم 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعری تقدیم به آقا موسی بن جعفر علیه‌السلام🌹🖤 بار هفتم که کعبه می‌چرخید دور زندانی از پرستوها باد با خود به شهر می آورد خنکای نسیمی از دریا آه زنجیر پیر می‌دوزد پای من را به شعر انگاری آه سنگین وسخت میمیرم زیر غلهای خسته از گرما آه انگار درسجود خود میخورد خشم، خشم پنهان را آه خورشید صبر او می‌دوخت آسمان را به دشت این صحرا باورش نه هنوز هم سختست اینکه دردخمه ای اسیر شود او که یک عالمست حیرانش اوکه یک گوشه چشم او با ما باید اینبار روضه خوان با ما قصه ی غصه ی تورا گوید باید اینبار باگریزی نو برود سمت روضه ی سقا آه با تشنگی چه میکردی با کویری که پیش رویت بود وقت جان دادنت نبود کسی که بگیرد به دامنش آیا آن سری را که بارها لرزید زیر بارانی از مصیبتها آن سری را که در عزای سری گریه میکرد گوشه ای تنها من عزادار چشمهای توام پسرت باخبراز این رازست گوشه ای از حرم نشستم با گریه هایی که میشود رسوا شعر های مرا جواب دهید نامه هایی که سخت بی تابند نامه هایی که درحرم افتاد شعر هایی که خسته از دنیا.... 💠 @shaeranehowzavi
شهادت‌امام‌موسی‌بن‌جعفر‌علیه‌السلام🖤🌹 در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست (کیمیا) 💠 @shaeranehowzavi
🌹 💎کتاب رضوی قم؛ به مناسبت عید بزرگ مبعث محفل شعر و رونمایی از مجموعه غزل "دَم" سروده‌ی دکتر سمانه خلف زاده را برگزار می‌کند. 💎این مراسم روز یکشنبه سی‌ام بهمن ماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ الی ۱۸ در فروشگاه کتاب رضوی قم با حضور اساتید شعر ایران،احمد علوی،مرتضی حیدری آل کثیر،اعظم سعادتمند و سید سلمان علوی برگزار می‌گردد. 💎اجرای این مراسم را سید علی نقیب به عهده دارد و شاعران جوان استان قم در این محفل به شعرخوانی خواهند پرداخت. 💎ورود برای عموم آزاد است🍃🌹 💠 @shaeranehowzavi