eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
622 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
187 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
شعری تقدیم به آقا موسی بن جعفر علیه‌السلام🌹🖤 بار هفتم که کعبه می‌چرخید دور زندانی از پرستوها باد با خود به شهر می آورد خنکای نسیمی از دریا آه زنجیر پیر می‌دوزد پای من را به شعر انگاری آه سنگین وسخت میمیرم زیر غلهای خسته از گرما آه انگار درسجود خود میخورد خشم، خشم پنهان را آه خورشید صبر او می‌دوخت آسمان را به دشت این صحرا باورش نه هنوز هم سختست اینکه دردخمه ای اسیر شود او که یک عالمست حیرانش اوکه یک گوشه چشم او با ما باید اینبار روضه خوان با ما قصه ی غصه ی تورا گوید باید اینبار باگریزی نو برود سمت روضه ی سقا آه با تشنگی چه میکردی با کویری که پیش رویت بود وقت جان دادنت نبود کسی که بگیرد به دامنش آیا آن سری را که بارها لرزید زیر بارانی از مصیبتها آن سری را که در عزای سری گریه میکرد گوشه ای تنها من عزادار چشمهای توام پسرت باخبراز این رازست گوشه ای از حرم نشستم با گریه هایی که میشود رسوا شعر های مرا جواب دهید نامه هایی که سخت بی تابند نامه هایی که درحرم افتاد شعر هایی که خسته از دنیا.... 💠 @shaeranehowzavi
شهادت‌امام‌موسی‌بن‌جعفر‌علیه‌السلام🖤🌹 در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست (کیمیا) 💠 @shaeranehowzavi
🌹 💎کتاب رضوی قم؛ به مناسبت عید بزرگ مبعث محفل شعر و رونمایی از مجموعه غزل "دَم" سروده‌ی دکتر سمانه خلف زاده را برگزار می‌کند. 💎این مراسم روز یکشنبه سی‌ام بهمن ماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ الی ۱۸ در فروشگاه کتاب رضوی قم با حضور اساتید شعر ایران،احمد علوی،مرتضی حیدری آل کثیر،اعظم سعادتمند و سید سلمان علوی برگزار می‌گردد. 💎اجرای این مراسم را سید علی نقیب به عهده دارد و شاعران جوان استان قم در این محفل به شعرخوانی خواهند پرداخت. 💎ورود برای عموم آزاد است🍃🌹 💠 @shaeranehowzavi
🕯نشد طلوع کنی🕯 هنوز اسیر سکوت تواند زندان‌ها و پایبند نگاهت دل نگهبان‌ها تو مثل یک نفس تازه حبس می‌گشتی تویی که در نفست گم شدند طوفان‌ها «چه خلوت خوشی» آرام زیر لب گفتی و سجده کردی جای تمام انسان‌ها نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند تقیّه‌کار شدند آفتاب‌گردان‌ها تو یوسفی و مجازات یوسفی این است چنین دهند گواهی تمام قرآن‌ها 💠 @shaeranehowzavi
شهادت امام موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام🖤🌹 آسمان روی زمین جایی به جز زندان نداشت غربتش را، آشنایی غیر زندانبان نداشت بی‌ملاقاتی‌ترین زندانی قعر زمین وقت تنهایی به جز از آسمان مهمان نداشت ارثِ مَحبس بود، از زندان به زندان می‌رسید عمرِ زندان‌ سر می‌آمد؛ حبس او پایان نداشت «ربِّ خَلِّصنی» پرِ پرواز از دیوار بود جان برای پر کشیدن از تن او جان نداشت روزهایش شب، شبش شب، کورسویی هم نبود صفحه‌ی تقویمِ عمرش جز شب هجران نداشت اشک‌هایش سیلی و شلاق را مغلوب کرد آسمان در چله‌اش چیزی به جز باران نداشت نور در زنجیرِ ظلمت هم پر از تنویر بود آفتابی که فرار از نور او امکان نداشت در عبایش داشت چترِ «اَلَّذینَ آمَنوا» می‌گشود آن‌ را برای هر کسی ایمان نداشت «لَن‌ترَانی» پاسخِ موسای آل‌الله نیست نورِ مطلق چیزی از آیینه‌اش پنهان نداشت 💠 @shaeranehowzavi
شاعری زیر آوار🌹 به یاد سوریه به یاد ترکیه🌹🍃 هزار سال گذشته است و زیر آوارم چه شکوه ای؟ چه غمی کنج سینه ام دارم؟ گلایه از چه کنم؟ از رفاقت یک عمر؟ چقدر شعر نوشتم به روی دیوارم اگر چه آجر و سنگش به رویم آوار است ولی چقدر صبوری به او بدهکارم هزار نیمه ی شب تکیه کرده ام به تنش خنک شده است از او اشک های تبدارم چه شانه های رشیدی، چه قد بالایی و ایستادکه سر روی شانه بگذارم میان گریه ی من طاقتش تمام شده چقدر تازه شبیهم شده است دیوارم... کدامیک به سر آن یکی خراب شدیم؟ بعید نیست! منی که همیشه سر بارم! توان نمانده برایم اگر چه میخواهم که تکه آجری از روی سینه بردارم... ولی، مگر چه کسی غیر آجر آجر تو شنیده حرف ازین سینه ی شرر بارم بیا بیا که در آغوش هم خراب شویم که من به این تن زخمی تو سزاوارم... نماند غیر تو مردی به پای مرده ی من... ببین چگونه به این دوستی وفادارم... دلم گرفته... بیا تا میان آغوشت تن نحیف خودم را به گور بسپارم 💠 @shaeranehowzavi
نبود قسمتم امشب به کاظمین روم کبوتر دلم ای کاش بین مشهد بود 💠 @shaeranehowzavi
بغض شیراز🌹 من آن پاییز شیرازم که در خود قصه ها دارم پر از بغضم، پر از سوزم ،پر از رازم، عزادارم هوا سردست و اخبار زمین و آسمانها داغ خبرها می‌رسد از اتفاقات مهیب باغ گلوله برگها را یک به یک روی زمین انداخت جهان بار بزرگی روی دوش "آرتین" انداخت در ختان کهن را در حرم ناگاه سوزاندند به نام "زندگی" ، هر غنچه را در راه سوزاندند زیارتنامه می‌خواندند یا گرم دعا بودند... میان رکعت اول... نمی‌دانم کجا بودند...؟؟ فقط میدانم آغوش خدا آن لحظه هاپر شد تمام صحن از بال کبوترهای ما پرشد صدای گریه ای آمد، صدای کودکی تنهاست صدای گریه کودک صدای غرش دریاست بهم می ریزد این دریا، به پا می‌خیزد آن طوفان بساط شوم زاغان می‌شود درباغ ما ویران حرم فردا شهادت می‌دهد این بغض سنگین را شکستن را، دریدن را، غروب سرد خونین را جهان حال غریبی دارد احوالش تماشایی است ببین اینجا سر مفهوم آرامش چه دعوایی است 💠 @shaeranehowzavi
🌷محفل دوم شب های شعر حجره🌷 مختص بانوان 🌺کارشناس برنامه: وحیده گرجی 🌺مهمانان شاعر: سمیه خردمند راضیه مظفری فاطمه معصومه شریف 🌺مجری کارشناس: عاطفه جوشقانیان به همراه شعرخوانی شاعران جوان طلبه 🔰 زمان:پنجشنبه۲۷ بهمن‌ماه ساعت ۱۰صبح 🔰 مکان: میدان ارتش، بلوار الغدیر، کوچه ۱ (ک آتش‌نشانی)، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان قم 💠 @shaeranehowzavi