eitaa logo
کانال اشعارشاعروذاکراهل بیت حاج سیدهاشم وفایی
389 دنبال‌کننده
357 عکس
16 ویدیو
0 فایل
اشعار مذهبی حماسی واجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقی حیات ای تشنه لبان کوثر حُسن صفات گفتند که آمده است ساقی حیات برمقدم روح ادب ومردی وعشق باید که ادب کرد به ذکر صلوات
گُل اُمّ البنین باردیگر ساحت باغ توّلا دیدنی است گلشن ایمان به چشم اهل تقوا دیدنی است این چمن گردیده غرق لاله عباسی ، ببین دامن سرسبز گلزار توّلا دیدنی است غنچه های باغ می خندند بر روی نسیم خنده ی این غنچه های ناب وزیبا دیدنی است گوش عالم پُرشده ازنغمۀ عشق وادب باچنین عشق ونشاط وشوردنیا دیدنی است می زند لبخند برروی علی عباس او گوهری شهواردرآغوش دریا دیدنی است تاعلی زد بوسه بردست پسر، جبریل گفت روز شادی وتبسم،اشک مولا دیدنی است روز میلاد گُل اُمّ البنین باید سرود دربهشت آرزو لبخند زهرا دیدنی است درلقب گرچه بود ماه بنی هاشم،ولی دربر خورشید دین این ماه سیمادیدنی است تابه گلشن می گذارد پا تماشایی بود چون به صحرامی رود اودشت وصحرادیدنی است ازسراپایش ادب می بارد این استاد عشق هرکه می بیند ورا گوید سراپا دیدنی است روز میدان رفتنش دشمن هراسان می شود بسکه همچون برق شمشیرش به هیجادیدنی است ازادب رخسارۀ او بس که گل انداخته لعل عطشانش کنارآب دریا دیدنی است علقمه جزچشمه ای شرمنده بی عباس چیست؟ علقمه با آن گل زیبا ورعنا دیدنی است ای«وفایی»اشک شوقی ریز براین آستان هرگل اشکی که می افتددراین جا دیدنی است
نغمه ی شیدایی ای دل هردو جهان محو فریبایی تو درچمن هیچ گلی نیست به زیبایی تو همه گل ها به گلستان ادب صف بستند تا ببینند دمی روی تماشایی تو تا پراکند خدا عطر دل انگیز تورا غرق گل شد همه جا فصل شکوفایی تو چون نسیم سحری عقده گشایی وبود برلب مرغ سحر نغمه ی شیدایی تو شب میلاد تو با بوسه زدن بردستت می کند دست خداوند پذیرایی تو ادب آموز جهانی و به دانشگه عشق پُر شد ازشرم و ادب دفتر دانایی تو ازغبار قدم نور دل فاطمه بود به خدا در همه جا سرمه ی بینایی تو همه شب تابه سحر برسر سجّاده ی عشق غرق ایمانم و دعا شد دل دریایی تو تکیه بر بازوی خیبر شکن حیدر زد شور اخلاص تو و دست توانایی تو چشمه ی علقمه شرمنده زایثار توشد آفرین برادب تو، به شکیبایی تو همه ی هستی تو دست وسرو جانت بود در ره دوست فدا شد همه دارایی تو باب حاجات خلایق تویی وخلق جهان چشم دارند برآن معجز عیسایی تو هرکسی برسر خود شور و هوایی دارد دل پرشور «وفایی» شده شیدایی تو
حیدر نسبظ امشب که چلچراغ سماوات دیدنی است ماه سپهر عشق وفضیلت دمیدنی است از انعکاس آینۀ عشق ومعرفت زیباترین پدیدۀ اخلاص دیدنی است فوج فرشته روی زمین جمع گشته است هرسو صدای بال ملایک شنیدنی است پیوسته بوسه بررخ او می زند علی گلیوسه ازجمال ابوالفضل چیدنی است مهرش نصیب هردل غافل نمی شود بانقد جان ولایت این گل خریدنی است آید به گوش جان نغمات فرشتگان پیوسته می رسد صلوات فرشتگان آمد خبرکه فصل نشاط وطرب رسید ایام شادمانی میرعرب رسید دلهای حق شناس که غرق سرور شد شوقی دگر به سینۀ هرحق طلب رسید شیواترین سرور دوعالم سروده شد زیباترین پدیدۀ عشق وادب رسید با زر نوشته اند به هفت آسمان عشق این ماه هاشمی است که حیدر نسب رسید اندوه عالم از دل ما بار بست ورفت وقتی که نام نامی او روی لب رسید غرق تجلیات گل یاس می شود هرکس مرید حضرت عباس می شود امروز آمدی که به فردا علم شوی ! درپیشگاه حضرت حق محترم شوی! روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی تا با عزیز فاطمه تو هم قدم است! نسل تو در کرامت وعزت زبانزدند دیگر عجیب نیست که صاحب کرم شوی! ازکودکی خویش نشان داده ای بناست یک روز ساقی همۀ این حرم شوی! هرگز به زیر بار مذلت نمی روی حتی اگر به دست اجانب قلم شوی! جبریل با پرش به روی آسمان نوشت فانی فی الحسین شدی روز سرنوشت روزی که جان نثار مسیر بلا شدی! تو حمزة الحسین به کرب وبلا شدی! در رزمگاه عشق حسینی به مرتبت گاهی حسن شدی وگهی مرتضی شدی! ازچشمۀ فرات گذشتی تو تشنه کام آن گاه ساقی لب آب بقا شدی! ازبس مقام ومنزلت تو رفیع بود شایستۀ دعای همه اولیا شدی! باب المراد خلق تو بودی وباز هم باب الحوائج همۀ ماسوا شدی! ای کاشف الکروب غم از دل تو می بری! دل را زموج غصه به ساحل تو می بری! روح حیات می دهد آقا نسیم تو یعنی دوباره زنده شدم ازشمیم تو درمصحف همیشۀ جاوید روزگار نورانی است قدروجلال عظیم تو بر روی دامن همۀ سائلان عشق دائم کرم چکیده زدست کریم تو دلدادگان مهرو وفا وشرف شدند مدیون مهربانی وخُلق رحیم تو زائر به بارگاه تو احساس می کند عطر حضور فاطمه دارد حریم تو لطفی کن و«وفایی» خود را نوا بده برما کرامتی کن و کرب وبلا بده
گل احساس روئید دوباره گل احساس حسین پُرشد همه جا زنکهت یاس حسین وقتی که نظر کرد براو گفت علی آئینۀ عاشقی است عباس حسین
هدیۀ زیبا پیوسته تو سرگرم دعایی سجاد با راه فلک تو آَشنایی سجاد وقتی که تو آمدی همه می گفتند تو هدیۀ زیبای خدایی سجاد
باب المراد شهری که از بهشت برین با صفا تراست آری مدینه از همه جا دلگشاتراست زآن رو کبوتر دل ما شد هوائیش کآنجا که عشق خیمه زند با صفا است این آستان که هست همان روضه ی بهشت هر ذرّه خاک او زگهر پر بها تر است در آن بهشت سبز تمنا چو گل شکفت آن دلبری که از همه کس دلرباتر است آمد امام چارم وسالار ساجدین آن کس که طاعتش ز همه بی ریا تراست جزاو که هست واسطه ی رحمت خدا با رحمت خدا چه کسی آشنا تر است باب المراد باشد و در آستین او دست خداست کز همه مشگل گشاتر است بی منت از فلک زفلک هم غنی ترست هرکس براین سرا زهمه کس گداتراست زینت گرفت شعر«وفایی»زمدح او ورنه کلام من زهمه نارسا تراست
خورشید تقوا ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند عالمی را جلوه ات زیبا و نورانی کند توهمان خورشید تقوایی که عرش وفرش را ازفروغ وجلوه ی تو حق چراغانی کند جای دارد رهگذارت را زگل های بهشت جبرئیل از عالم بالا گل افشانی کند ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خلد ازجنان گرد سرت اسپند گردانی کند می زند لبخند بر رویت حسین ین علی تا تماشا در رخت آیات قرآنی کند امشب از یمن قدوم با شکوه تو حسین هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند زینت عبادی و شایسته باشد تا خدا نام زین العابدین را برتو ارزانی کند شب همه شب بردعا ونغمه ات مرغ سحر گوش جان را می سپارد تا غزلخوانی کند سرزند ازچشم تو تا عرش یک رنگین کمان هر زمانی دیده ات را اشک بارانی کند هیچ کس را با چنین تقوا ندیدم غیر تو سجده های خویش را اینقدر طولانی کند ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی کند شمع جمع محفل امروز مائی و زما غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند؟ کوثر توفیق می خواهد ز درگاه خدا تا «وفایی» درمدیح تو ثنا خوانی کند
زیباترین گُل فوج ملائک بربشر، تعظیم کردند شادی دل را بین هم، تقسیم کردند رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند امشب حسین بن علی دردانه دارد زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد دارد چه جلوه ،جلوه ی توحید خلقت در روز میلادش به خود بالید خلقت مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت زیباترین لحظه ها را دید خلقت آیا فرشته یا که آدم ،خلق کردند محبوب خلّاق دوعالم ،خلق کردند وقت شکفتن سجده ی او دیدنی بود ذکرخدا از غنچه ای بشنیدنی بود عطرش بهشتی بود وبس بوئیدنی بود گلبوسه از رخساره ی او چیدنی بود وقتی پدر دل را به او پیوند می زد آهسته بر روی پسر لبخند می زد دربندگی، اوجان و قلبی حق طلب داشت در پای محراب دعا سوز و تعب داشت بر زینت سجده گذاران او لقب داشت از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت محراب او طور عبادت نام دارد او با خدایش خاطری آرام دارد ایمان فروغی از رخ تابان او بود تقوا گُلی از گلشن ایمان اوبود اخلاص، مثل چشمه درجانش روان بود آزادگی یک لاله از بستان اوبود دیباچه ی اوصاف او زرّین کلام است اومظهر ایثار وایمان وقیام است عشق وامید ومعرفت ،آئینه ی اوست علم الهی از ازل درسینه ی اوست ایمان و تقوا گوهر گنجینه ی اوست شور آفرینی پیشه ی دیرینه ی اوست بعد قیام کربلا شوری به پا کرد با خطبه ی خود شام را کرب وبلا کرد کی می توان از وصف او درانجمن گفت باید فرزدق بود واز مدحش سخن گفت اوبا همه از کربلا ،از سوختن گفت از لاله های بی سرو گلگون بدن گفت تنها اشاره برحسین آباد، کافی است بس کن «وفایی» درشب میلاد، کافی است
سه امیرقافله ازعرش صدای ولوله آمده است عطری زنماز نافله آمده است برقافله های عشق وایثار ودعا از ره سه امیر قافله آمده است
سرود میلاد حضرت عباس علیه السلام باب الحوائج علی به دستش قمر گرفته امشب بوسه ز روی پسر گرفته امشب چه دیدنی گشته در برملائک بوسه ی خورشید بر چهره ی این ماه الله الله ، ماشاالله باب حوائج همه آمده از راه فرشتگان به روش نظاره دارند به این مه نازنین اشاره دارند دامن ام البنین شده پراز نور زجلوه ی ابوالفضل درآن سحرگاه الله الله ، ماشاالله باب حوائج همه آمده از راه خدا برای حسین برادر آورد برای یاری او دلاور آورد به همره مجتبی با دل خرسند به دیدنش آمده حسین از راه الله الله ، ماشاالله باب حوائج همه آمده از راه او به تمامی خلق باب مراد است به وقت جود و کرم علی نژاد است هرکی گره به کار دلش فتاده روی کند به سوی این مه دل خواه الله الله ، ماشاالله باب حوائج همه آمده از راه
سرود میلاد امام حسین علیه السلام عطربهشت فلک شده پُراز ستاره ماه شده غرق نظاره فاطمه جان چشم تو روشن علی شده پدر دوباره ای گُل باغ احمدی یاحسین خوش آمدی خوش آمدی یاحسین خدا به بال هرفرشته عطر بهشت خویش هشته به خطی از جلالت خویش به بال هریکی نوشته ای گُل باغ احمدی یاحسین خوش آمدی خوش آمدی یاحسین ای که شدی ز شوق لبریز سبد سبد گل به رهش ریز امام آزادگی آمد فطرس پرشکسته برخیز ای گُل باغ احمدی یاحسین خوش آمدی خوش آمدی یاحسین من که دراین آینه ماتم نذر قدوم او حیاتم اگر چه غرق درگناهم رسیده کشتی نجاتم ای گُل باغ احمدی یاحسین خوش آمدی خوش آمدی یاحسین ذرّۀ مهر مشرقینم غلام درگه حسینم شب ولادتش دوباره عاشق بین الحرمینم ای گُل باغ احمدی یاحسین خوش آمدی خوش آمدی یاحسین