eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
269 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
9.9هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
غروب آن روز خاکریزی رو پشت خاکریز اول زدند و با چراغچی جهت بررسی شرایط به آنجا رفتیم و چراغچی هم نیازها را از طریق بی‌سیم به عقب اعلام کرد. 🍃⚘🍃 نماز مغرب را خواندیم و من مختصر استراحتی کردم. وقتی بیدار شدم دیدم هنوز در حال نماز است و این کار تا صبح ادامه داشت. بعد از نماز صبح باز دشمن اقدام به پاتک کرد. 😔 🍃⚘🍃 زمانی که چراغچی برای بررسی وضعیت دشمن سر خود را از خاکریز بالا برد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در آن شرایط او را با موتور به عقب انتقال دادیم. 🍃⚘🍃 قالیباف وضعیت چراغچی را که از نزدیک دیدند دستور دادند که او را با بالگرد به تهران منتقل کنند که باخبر شدم در بیمارستان تجریش بستری شدند و ..... 😭 🍃⚘🍃 سرانجام ولی الله چراغچی هم در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۱۸ بعد از ۲۵ روز بستری شدن در بیمارستان تجریش تهران به آرزویش که همانا بود رسید. 🍃⚘🍃
مزار شهید: مشهد مقدس ، گلزار شهدای بهشت حضرت رضا (ع)⚘، بلوک ۳۰ ، ردیف ۲۳ آقای قالیباف دوست و همرزم ولی الله چراغچی سر مزار شهید. شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهیدسرفراز 💠 شهید ولی الله چراغچی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽نماهنگ بعضیا به ما طعنه میزنند با صدای حاج میثم مطیعی 🌺نثار روح گرانقدر تمام شهدا شهدای مظلوم مدافع حرم سردار دلها آن فرمانده ی بی همتا هدیه کنیم صلواتی بر محمد و آل محمد💐 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی سلام آقای من✋🌸
... . . هَمیشه تو خونه صِدام میزد: "همسرِ شهید نوروزے ... هَمسرِ شهید جان..."🍃 . وقتی زُل میزد بهم میگفتم باز چیشُده ؟! میگفت: سِنت کوچیکتر از اونیہ کہ بِهت بگن همسرِ شهید... هَنوز بچہ اے آخہ! 🙁 عَوضش میشے کوچیکتَرین همسرِ شهید ‌. . ‌‌💕| 🍃| . 🍁🍁🕊🍁🕊🍁🕊🍁🍁
🌱 مـومݩ‌باید‌هر‌روز‌برا‌خودش برݩامہ‌معنوے‌داشٺہ‌باشہ🙂👌 سعے‌ڪنیم‌برا‌خودموݩ‌ عادٺ‌هـایی آسمانے‌بسازیم:) هرروز‌تݪاوت‌ زیارت عـاشورا‌ قرآن یہ‌ساعاتی ذڪر‌و‌دردودل‌به‌با‌امـام‌زماݩ‌... ڪم‌‌سفارش‌نشدا...¡ ‌:)
شهید محمد رضا تورجی زاده
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان #عارفانه #قسمت_ششم 💫شهید احمد علی نیری💫 راوی: دکتر محسن نوری رفتار
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان ادامه قسمت قبل ❤️ یہ روز با رفقاے محل رفتہ بودیم دماوند. یکےاز بزرگترها گفت احمد آقا برو کترے رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صداے آب بہ 👂گوش رسید. از بین بوتہ ها بہ رودخانہ نزدیک شدم. تا چشمم بہ رودخانہ افتاد یہ دفعہ سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد بہ لرزیدن 😰نمیدانستم چہ کار کنم. همان جا پشت 🌴درخت مخفےشدم … مےتوانستم بہ راحتے گناه بزرگے انجام دهم. پشت آن درخت و کنار🌊 رودخانہ ، چندین دخترجوان مشغول شنا بودند ✨همان جا را صدا زدم و گفتم: " خدایا کمک کن. خدایا الان بہ شدت من را وسوسہ مےکند کہ من نگاه کنم هیچ کس هم متوجہ نمےشود اما خدایا من بہ خاطر تو ازین گناه میگذرم"❌ از جایے دیگر آب تہیہ کردم و رفتم پیش بچہ ها و مشغول درست کردن آتش شدم.... خیلے دود توےچشمم رفت و اشکم جارے بود ... یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرکس براے خدا😭 گریه کند او را خیلے دوست خواهد داشت. گفتم ازین بہ بعد براے خدا گریه😭 میکنم .. حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار 🌊رودخانہ هنوز دگرگون بودم واشک میریختم و مناجات مے کردم خیلی باتوجہ گفتم؛ یا و …😭 بہ محض تکرار این عبارات صدایے شنیدم کہ از همہ طرف شنیده مےشد بہ اطرافم👀 نگاه کردم صدا از همہ سنگریزه هاے بیابان و درختها و کوه مے آمد ‼️‼️ همه مے گفتند؛ ... از آن موقع کم کم درهایے از عالم بالا بہ روے من باز شد…” احمد این را گفت و برگشت به سمتم: " محسن، این ها رو برای تعریف از خودم نگفتم، گفتم که بدانی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره" بعد گفت: تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن! 🔶ادامـــــه دارد...↩️ با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨
شهید محمد رضا تورجی زاده
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان #عارفانه ❣ #قسمت_هفتم ادامه قسمت قبل #تحول❤️ یہ روز با رفقاے محل رفت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🌹 رمان 💫شهید احمد علی نیری💫 🌷روش زندگی راوی: جمعی از دوستان شهید ☘احمد اقا در سنین نوجوانی الگوی کاملی از اخلاق و رفتار اسلامی شد. یکی از ویژگی های خاص ایشان احترام فوق العاده به پدر و مادرش بود. به طوری که هربار مادرش وارد اتاق می شد حتما به احترام مادر از جا بلند می شد. این احترام تا جایی ادامه داشت که یک بار دیدم احمد اقا به مسجد آمده و ناراحت است! با تعجب از علت ناراحتی او پرسیدم. گفت: هربار که مادرم وارد اتاق می شد جلوی پایش بلند می شدم. تا اینکه امروز مادرم به من اعتراض کرد که چرا این کار را می کنی؟ من از این همه احترام گذاشتن تو اذیت می شوم و... ** احمد به صله رحم بسیار اهمیت می داد. وقتی دفتر خاطرات او را ورق می زنیم با زندگی یک انسان عادی مواجه می شویم، مثلا در جایی آورده: « امروز به خانه عمه رفتم و مشغول صحبت شدم. بعد به خانه آمدم و رفتم نان خریدم و بعد کمی استراحت کردم. مسجد رفتم و آمدم مشغول مطالعه شدم» ✨احمد آقا ادب را از استاد خود آیت الله حق شناس، فرا گرفته بود. همیشه در سلام کردن پیشقدم بود حتی مقابل بچه های کوچک. هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که مشکل مالی دارد ببیند و ناراحت شود. او هرچه پول تو جیبی از پدرش می گرفت یا کار کرده بود را خرج دیگران بخصوص کسانی که می دانست مشکل مالی دارند می کرد. 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 🔶ادامـــــه دارد...↩️ با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━
4_5775949646899710154.mp3
3.05M
🌱🌹یه تابوت از سوریه که روش مهر یا زینبه...😭 🎤سیـد رضــا نریمـانے @shafeh
🔊 📝 اومدم تنهای تنها 👤 حاج مهدی
🔆 | شرح حدیثی از امام رضا (علیه‌السلام) ✅ رهبر انقلاب: امام علی‌بن‌موسی‌الرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) به یکی از یاران خود فرمود: «رحم اللَّه عبدا احیا امرنا»؛ 🔹رحمت خدا بر آن کسی که امر ما را، مطلب ما را زنده کند. این راوی میگوید: «فقلت له کیف یحیی امرکم»؛ چه جوری میشود که امر شما، مطلب شما، موضوع مورد اهتمام شما زنده شود؟ 🔹«قال یتعلّم علومنا و یعلّمها النّاس»؛ علوم ما را فرا بگیرند، معارف اهل‌بیت را فرا بگیرند، آن را به مردم، به دلهای مشتاق، به ذهنهای جستجوگر منتقل کنند. «فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا».(۱) 🔺 برای گسترش معارف اهل‌بیت هیچ لازم نیست شما به این در و آن در بزنید؛ هیچ نیازی ندارد به بداخلاقی کردن و متعرض این و آن شدن؛ همین اندازه کافی است که معارف اهل‌بیت را درست فرا بگیریم، آن را به دیگران منتقل کنیم. این معارف توحیدی، این معارف انسان‌شناسی، این معارف فراگیر نسبت به مسائل زندگی بشر، خود جذاب است، دلها را جذب میکند، آنها را دنبال راه ائمه به راه می‌اندازد. ١) معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص ۱۸۰ ؛
🍃🌸 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 گفت: آقا! چرا این قدر دلگیر و ناراحتی؟! و جواب شنید: انگشتر بهترین عزیزم را در آبادان جاگذاشتم. اگر بیفتد و گم شود، واقعاً برایم سنگین تمام می شود. انگشتر خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود درآورده و دست او کرده و در همان لحظه به شهادت رسیده. برای مأموریت به آبادان رفته بود و انگشتر را در حمام، بالای طاقچه جا گذاشته بود. در راه برگشت به ساری، یادش افتاده بود که انگشتر بالای طاقچه حمام جامانده است. مجتبی گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم، شاید این انگشتر گم نشود، یا از آن بالا نیفتد. زیارت عاشورا خواندند و راز و نیاز کرده و خوابیدند. صبح، انگشتر روی مفاتیح الجنان بود؛ اصلاً باورشان نمی شد؛ آبادان کجا و... او این یادگاری سید مجتبی را نگه داشته تا سر سفره عقد دخترش به دامادش تقدیم کند.💐 🍃🌸
مداحی آنلاین - این روزا روزای خوبی ندارم - جواد مقدم.mp3
8.46M
احساسی (عج) 🍃این روزا روزای خوبی ندارم 🍃روزگارم بی تو داره میگذره 🎤 👌بسیار دلنشین 🌷 🌷
💔 - - همہ یڪ¹ سو و |تُ| یڪ سو..! چہ بگویم دیگر..♥️🤞🏻 ❤️ •┈┈•••✾•♥️♡♡♡♡♡°•✾•••┈┈•
✿❀ طرح بزرگ ختم دسته جمعی "صلوات+و عجل فرجهم" بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن شهید مهدی زین الدین: هرگاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد اباعبدالله(ع) یاد میکنند. ❤ طرح ختم دسته جمعی "صلوات+و عجل فرجهم" ❤ هفته صد و بیست و یکم تقدیم به اروح مطهر شهیدان "مهدی نظری- محمد بلباسی- مجید سلیمانیان- زکریا شیری- حسن رجایی فر- علی عابدینی- رضا حاجی زاده" ♡زمان:روز پنــجشنبــــــــــــــــــه ◆ خواهش میکنم تعداد "صلوات" کامنت بگذارید و با داغ کردن در ثواب آن شریک باشید نیت: ܓ✿ تقدیم به پیشگاه چهارده معصوم ܓ✿ ارواح طیبه شهدا ܓ✿ ارواح مطهر شهدای تازه تفحص شده خانطومان ܓ✿ حاجت روایی و عاقبت بخیری اهالی کاروان عشق خواهشمندیم کتیبه را با ذکر صلوات 【پست مـجــدد】 بـﮧ اشتراڪ بگـذارید▌ ˙·٠•●♥اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهـــ❤ـــادَةِ فِی سَبِیلِکَ ♥●•٠·˙ •♦•○•○•○♥ رسانه محب 14 معصوم علیهم السلام
🍃🌸 یقین‌دارم؛ اگرگناه ! اگرلباسمان‌را ! اگر ؛ زیادمیڪرد!!! بیشٺرازاینها خودمان‌بود حال‌‌آنڪه‌گناه‌‌قد ! چهره ! وچین‌وچروڪ‌‌به پیراهن
🍃🌸 وی با سمت فرمانده گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۱ منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید محمدابراهیم همت: «این قدر این مرد صلابت و شجاعت وشهامت داشت که انسان به حالش غبطه می‌خورد. به خدا وجود پاکش انگار ذره‌ای ترس از مرگ نداشت. سلیمانی یک سرمایه بزرگ برای انقلاب بود، یک فرمانده غنی و بزرگ مانند مالک‌اشتر، جسور و بی باک در هنگام رزم. این عزیز این گونه شربت شهادت را نوشید، ما بسیار یادش‌ خواهیم کرد و یادش را در ادامه ‌راهش به اثبات خواهیم رساند....» شادی روح شهدا 🌷
🍃🌸 می گویند: کسی که در خانه ای را کوبید و زیاد در زد بالاخره در را باز می کنند» در خانه امام زمان را بزن ↫ خدا می داند کریم است آقا است، مهربان است.❤️ کسی که می خواهد مشرف بشود، ↫ باید سنخیت داشته باشد. نور و ظلمت با هم تباین دارند. ↫ نمی شود با هم التیام و همراهی پیدا کنند. 🔻من که صفات رذیله در وجودم است. ↫چطور می توانم با نور مطلق تماس پیدا بکنم. باید ایجاد سنخیت بشود. ↫ ایجاد سنخیت با یک توبه حل می شود. برادر با کریمان کارها دشوار نیست.🌹 «من استدام قرع الباب و لجّ ولج.»غررالحکم، ص192
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ کلام نور : مبارکه حمد آیه 7 صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان ✅✅✅ ✅ حدیث روز : صادق علیه السلام باء (بسم اللّه الرحمن الرحيم) بهاء (روشنى) خدا و سين آن سناء (بزرگى) خدا و ميم آن مجد (عظمت) خدا، و اللّه معبود همه چيز، رحمن مهربان به همه خلق، رحيم مهربان فقط به مؤمنان است. الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِيمُ مَجْدُ اللَّهِ وَ رَوَى بَعْضُهُمْ الْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْ ءٍ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّةً. كافى(ط-الاسلامیه) ج 1، ص 114 ، ح 1 - محاسن ص 238 ، ح 213 ✅✅✅ ✅ احکام روز : قنوت نماز س: آيا مى‌توان در قنوت نماز به زبان فارسى دعا کرد؟ (واجب و مستحبى) ج) مانع ندارد. مقام معظم رهبری ✅✅✅ ✅ انرژی مثبت : زندگی املاء نیست که آن را به ما بگویند! زندگی انشایی است که باید خود آن را بنگاریم. ✅✅✅ با سلام خدمت همه دوستان بزرگوار صبح روز پنج شنبه شما بخیر و نیکی روز خوبی توام با سلامتی وموفقیت و سربلندی در پیش داشته باشید
شهید محمد رضا تورجی زاده
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🌹 رمان #عارفانه 💫شهید احمد علی نیری💫 #قسمت_هشتم 🌷روش زندگی راوی: جمعی از دوستا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان 🌷روش زندگی راوی: جمعی از دوستان شهید 💠بارها شده بود که احمد آقا در مسجد برای ما صحبت می کرد و بچه ها یکی یکی به جمع ما وارد می شدند.ایشان با تواضع جلوی پای همه این بچه ها بلند می شد و به آن ها احترام می کرد خدا می داند که احترام و ادبی که برای بچه ها قائل بود چقدر در روحیه آن ها تاثیر داشت. بچه هایی که تشنه محبت بودند، با یک مربی ارتباط داشتند که اینگونه برای آنها احترام قائل بود.. 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 خانواده آنها نسبتاً ثروتمند بود.پدرش از خارج از کشور برای او یک کتانی بسیار زیبا آورده بود. آن موقع این چیزها اصلا نبود. احمد آقا همان شب کتانی را به مسجد آورد و به من نشان داد. می دانست که خانواده ما بضاعت مالی چندانی ندارد، برای همین اصرار داشت که من آن کتانی را بردارم.می گفت: من یک کتانی دیگر دارم. 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 در خانه وقتی می خواست بخوابد به انداختن تشک و یا داشتن تخت و... مقید نبود، بااینکه در خانه هر چه که می خواست برایش فراهم بود، اما یک پتو بر می داشت و به سادگی هرچه تمام تر می خوابید. 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 مدتی در چای فروشی کار کرد، احتیاجی به پول نداشت اما« می دانست که اهل بیت؛ بیکاری را بزرگترین خطر برای جوانان معرفی کرده اند» ⭕️آخر هفته حقوق می گرفت.همان موقع خمس حقوق را حساب می کرد و سهم سادات آن را به یکی از سادات مستحق می رساند. سهم امام را نیز غیر مستقیم به حاج آقا حق شناس می داد. اماکارش زیاد طول نکشید.. او بسیار اهل مطالعه بود، برخی کتابهای ایشان اصلا در حد یک جوان یا نوجوان نبود اما با کمک اساتید حوزه از آنها استفاده می کرد.این کتابها بعد ها جمع آوری و به حوزه علمیه قم اهدا شد. 🔶ادامـــــه دارد...↩️ هرشب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━
شهید محمد رضا تورجی زاده
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 رمان #عارفانه ❣ #قسمت_نهم 🌷روش زندگی راوی: جمعی از دوستان شهید 💠بارها شد
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 ❣ 💫شهید احمد علی نیری💫 سوار یک ماشین شدیم.ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ یکی دونفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند! جاده خراب بود.ماشین هم با سرعت زیاد می رفت.یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من پشت ماشین مانده ام!سر پیچ بعدی ان قدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شدو... نزدیک بود از ماشین پرت شوم.اما در آن لحظه اخر فریاد زدم یا صاحب الزمان عج... در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم.من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم. در همین لحظه از خواب پریدم.فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان عج بر نداریم. وگرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد.این ماجرا را احمد آقا در جمع بچه های مسجد تعریف کرد... 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 هر شب با نگاه گرمتون رو به ما ببخشید😊✨