فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
حضرت آیتالله خامنهای: «شیواترین عرصهای که یک مجموعهای مثل #سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصهی جهاد و شهادت است؛ البتّه عرصههای دیگری هم وجود دارد، امّا عرصهی شهادت در راه خدا آن نقطهی اوج و نقطهی درخشان و زیباترین منطقهی مدّ نگاه انسان است؛ در عرصهی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتادهی محاسن سفیدی مثل #شهید_همدانی داریم، یک نوجوان تازهرسیدهای مثل #شهید_حججی؛ همهی اینها معنا دارد دیگر؛ همهی اینها نشانههای باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است.» ۱۳۹۸/۰۷/۱۰
#سلامتی_فرمانده_صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجه
🔘 یه نکته بگم و رد بشم:
آخرش ..دفنش هم شبانه شد...
🌹 طوری زندگی کنی که خدا عاشقت باشد! اگر خدا عاشقت شود! خوب تو را میتواند خریداری کند!
🌷 #شهید_حججی🌷
#شهادت شبیه سید شباب اهل الجنه
#تدفین شبیه سید نساء العالمین
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_آسمانی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
مدتها بود بہ خوابم نیامدہ بود😔
دیشب قسمش دادم بہ #شهید_حججی🙏
همون دیشب حسین بہ خوابم اومد. تا دیدمش شروع ڪردم سؤال ڪردن
گفتم: ڪجایے
✅ در محضر #سید_الشهدا
یہ ڪم ساڪت شد
✅ گفت: جز #شهادت هیچے بہ دردم نخورد.
پرسیدم: #نماز_شب ؟
✅ براے #رضاے_خدا نبود... میدونے فقط چیزے پذیرفتہ میشہ ڪہ فقط و فقط براے رضاے خدا باشہ
گفتم: #هیئت رفتن هات؟
✅ ڪامل براے رضاے خدا نبود.
دیگہ نگذاشت چیزے بپرسم، خودش ادامہ داد ڪه:
🔸شهادت من رو برد بالا
🔸اگہ شهید نمیشدم، دست خالے بودم
🔸خیلے ڪار دارم، اگہ میمردم بدبخت میشدم
🔸 نفس ڪشیدن هم باید براے رضاے خدا باشہ
بہ سختے صحبت میڪرد، انگار اجازہ صحبت ڪردن نداشت. دوبارہ تأڪید ڪرد:
🔸 جز شهادتم هیچے بہ دردم نخورد، اعمال دیگم براے دل خودم بود
آخرش هم گفت:
🔶خیلے زود دیر میشہ
بهش گفتم حسین جان سفارش منم بڪن.
خندید
هیچے نگفت
رفت
⚛ راوی: همسر شهید مدافع حرم #حسین_محرابے
روزتان شهدایی
#اخلاص
#حسین_محرابے
#شهید_خنده
#یڪروایتعاشقانہ
.
.
همسرشون مےگُفتند:↓
بعضے از روزهاے جمعہ
تلفنِ همراهش خاموش بود📲
وقتے دلیلش رو مےپرسیدم
مےگفت:
ارتباطم رو با دنیآ کمتر میکُنم
تا امروز کہ متعلق
بہ امامزمانم -عج- هست
بیشتر با امامزمان باشم
بیشتر بہ یاد امامزمان باشم.. :)💕
#شهید_حججے
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایتی از نحوه اسارت و شهادت محسن حججی در سالروز شهادتش
✅ تاجیک، راوی دفاع مقدس:
🔹 وقتی ترکش به پهلو شهید حججی میخورد، بیهوش میشود و بچهها فکر میکنند شهید شده است و عقبگرد میکنند.
🔹شهید حججی در سوریه اسیر میشود اما در عراق سر او بریده میشود.
#شهید_حججی
#شهادت
✅ قاسم سلیمانی در یک نگاه
شناخت شناسنامهای سپهبُد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
🌹🍀🌺🌴🌷🌸🌹
✅نام و نام خانوادگی: قاسم سلیمانی
🌸تاریخ تولد: ۲۰ اسفند ۱۳۳۵شمسی
✅محل تولد: روستای قنات ملک، شهرستان رابُر، استان #کرمان
✅فرزندان: دو پسر و دو دختر
✅شغل در ۱۸ سالگی: استخدام در اداره آب کرمان
✅شغل در ۲۳ سالگی: عضویت در #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹
🌹اولین #جانبازی و مجروحیت: سال ۱۳۶۰ از ناحیه دست و شکم
✅سمت و مسئولیت: #فرمانده_لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۱۳۶۰ تا پایان جنگ
✅مسئولیت بعد از جنگ از سال ۱۳۶۷: مبارزه با باندهای بین المللی قاچاق در مرزهای افغانستان
✅فرماندهی #سپاه_قدس: در ۴۱ سالگی، از سال ۱۳۷۶ توسط فرمانده کل قوا امام خامنهای
✅مهمترین حضور در لبنان: از ابتدای #جنگ_۳۳_روزه سال ۱۳۸۵ و تا زمان پیروزی تاریخی در کنار #سیدحسن_نصرالله و #عماد_مغنیه
✅دریافت درجه #سرلشکری: بهمن ۱۳۸۹ از سوی آیتالله خامنهای، فرمانده کل قوا
✅حضور رسمی و علنی در سوریه: سال ۲۰۱۱ با اعزام لشکر #فاطمیون_و_زینبیون
✅حضور رسمی در عراق: بعد از سقوط موصل و جهت سازماندهی #حشد_الشعبی (بسیج مردمی)
✅ اولین دریافت کننده #نشان_ذوالفقار: اسفند ۱۳۹۷ به عنوان عالیترین نشان نظامی ایران
✅ اعلان پایان دولت داعش: سه ماه بعد از شهادت #شهید_حججی در نامه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ به فرمانده کل قوا
✅دریافت درجه #سپهبُد: ۱۳ دی ۱۳۹۸ روز شهادت و در پیام مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا
🌹تاریخ شهادت: #سحرگاه_جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ ساعت یک و بیست دقیقه
🌹محل شهادت: عراق، #فرودگاه_بغداد، سرزمین کربلا
☑️ قاتل: ترامپ، رأس قدرت شیطانی آمریکای جنایتکار
🌹همراهان شهید: #ابومهدی_المهندس، سرتیپ حسین پورجعفری، سرهنگ شهرود مظفری نیا، سرگرد هادی طارمی و سروان وحید زمانیان....
🌹تشییع تاریخی و #بدرقه_آسمانی دهها میلیونی: بغداد، کربلا، نجف، اهواز، مشهد، تهران، قم، کرمان
✅ویژگیهای برجسته: ایمان، اخلاص، ولایتمدار، شجاعت، تدبیر، انقلابی، سیاسی، خستگی ناپذیر
✅ اقدامات برجسته:
فرماندهی لشکر در دفاع مقدس، فرماندهی مبارزه با تروریست جهانی، تغییر معادلات جهانی در غرب آسیا، نابودی دولت داعش، انسجام جبهه مقاومت کشورهای اسلامی
✅ القاب و اوصاف:
چهره بین المللی مقاومت، سرشناسترین فرمانده، قویترین فرمانده، پرافتخارترین سردار، پرآوازهترین سردار سپاه، سرباز ولایت، مدافع حرم، سردار بزرگ، فرمانده ولایتمدار، ذوالفقار ولایت، سردار دلها، سیدالشهداء مقاومت، سپهبد شهید، رفیق رهبر، رفیق خوشبخت، مالک اشتر زمان، فرمانده مقاومت، فرمانده شجاع با تدبیر، صاحب نشان ذوالفقار، مجاهد بزرگ، انقلابی متدین، محبوبترین سردار، مرد میدان، مرد نبرد، صاحب یوم الله، ستاره برجسته میدان مجاهدت...
✍️احمد سعیدی
#قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم_زنده_است
#hero
⭕️غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد
🔹️ سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر شهیدحججی به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت
🔹️ ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسنحججی:
◇ بعد از شهادت حججی تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
◇ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهیدحزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
◇ به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"
◇ می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن اربا_اربا شده این بدن قطعه قطعه شده!"
◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: "پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"
◇ حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : "کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"
◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر محسن نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
🔹️ توی دلم متوسل شدم به "حضرت زهرا علیها السلام" گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.
🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم بی بی حضرت زینب علیهاالسلام وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."
◇ من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی"
◇ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
◇ گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان.
🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!
#شهید_حججی
#شهدای_مدافع_حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ همسر شهید حججی : ما همسران شهدا به خاطر زخم زبان های مردم هر روز شهید میشویم😭😭😭
#شهید_حججی
🌿🍃🌿🍃🌿