👌نگه داشتن نمک!
پادشاهی کوه نمک بزرگی داشت.
روزی گفت: هر کس بتونه از این کوه نمک بیشتر بخوره دخترمو بهش میدم.
یه خان زاده میاد یه دیس از این کوه نمک میخوره.
یه رعیتی میاد یه مجمع بزرگ از کوه نمک میخوره.
یه بچه پایین یه دهاتی یه خوب واقعی میاد فقط یه مزه میکنه.
بهش میگن مشتی تو با این قد و هیکل با این بر و بازو چرا فقط یه مزه کردی؟؟؟
فلان خان زاده اومد یه دیس نمک خورد.
فلان رعیت اومد یه مجمع بزرگ خورد.تو فقط یه مزه؟
میگه
؛اولا ما نمک پرورده ایم.
دوما ؛شرط به خوردن زیاد خوردن نمک نیست.
حکم به نگه داشتن نمکه👏
سلامتی اون که حرمت نون و نمک حالیشه
#داستان
#نمک_گیرشدن
@shafigh_313
شهادت امام حسن عسکری(ع)
چون آتش عشقی وجهان شعله ورت شد
در سامره ای! جای گدا پشت درت شد
لنگر زده پهلوی تو کشتی هدایت؛
وقتی پدرت هادی و مهدی پسرت شد!
🏴تسلیت یابن الحسن
#شهادت_امام_عسکری_تسلیت_باد
@shafigh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ فرشتهای که به هر سنی، هشداری میدهد!
⏳از ۲۰ سال تا ۸۰ سال
هر سنی که باشید، این ملک با شما حرفی دارد!
🌱 از بیست سالهها که به آنها میگوید: برخیزید و برای زندگی حقیقی تلاش کنید
⭕️ تا هشتاد سالهها که به آنها عرضه میدارد:
قیامت شما رسید و هنوز هم غافلید؟!
❓شما چند سال دارید؟
🤔این ملک برای شما چه ندایی سر داده؟
🎤دکترسید محسن میرباقری
#سخنان_ناب_بزرگان
#هشدارفرشته_الهی
@shafigh_313
🖤 امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند :
✍ إنَّ اَلْوُصُولَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لاَ يُدْرَكُ إِلاَّ بِامْتِطَاء اَللَّيْلِ
🖌 رسيدن به خداوند عزّوجلّ، سفرى است كه جز با مركب شب زنده دارى به دست نمى آيد.
📚 بحارالأنوار ، ج75 ، ص380
◼️ شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را محضر آقا امام زمان(علیه السلام) تسلیت عرض میکنیم
#حدیث
#شب_زنده_داری
@shafigh_313
🔴 ریزش گناهان همانند ریزش برگ های درختان
راوی (ابوعثمان) مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت . آنگاه به من گفت : نمى پرسى چرا چنین كردم ؟
گفتم : چرا این كار را كردى ؟
در پاسخ گفت :یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم ، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت . سپس فرمود:سلمان ! سۆ ال نكردى چرا این كار را انجام دادم ؟
گفتم : منظورتان از این كار چه بود؟
فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت ، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.
بحار الانوار ج 82، ص 319
#ریزش_گناهان_مانند_ریزش_برگ_درختان
@shafigh_313
❤️خـــــــــــــدای مهربان من
مهربانیت را شامل حالمان کن
👌وامروز هم دستمان را بگیر و
یاریمان کن تا
با دستهایمان بخشش،
با زبانمان دلجویی و
با یاد تو به آرامش برسیم.
🤲الهی آمین
#نیایش_صبحگاهی
@shafigh_313
❤️امام رضا عليه السلام: به كودك دستور ده كه با دست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است.
📚 ميزان الحكمه، ج۱، ص۱۰۸
#حدیث
@shafigh_313
مرحـوم حاج اسماعیل دولابی میفرمـود ما
مثـل بـچـه ای هستيـم كه پـدرش دسـت او
را گرفـتـه است تا به جايی ببـرد و در طـــول
مسير از بازاری عبور می كنند...
بچه شيفته ی ويترين مغازه هـا می شـود و
دسـت پدر را رها کرده و در بازار گم میشود!
وقتی هـم مـــتوجه می شـود كه ديگر پـدر را
نمی بينـد ، گمـان می كنـد پدرش گم شـده
اسـت، در حالی كه در واقع خودش گم شده
است.
انبياء و اولياء ، پدران خلقند و دست خلائق
را می گيرند تا آنهـا را به سلامت از بازار دنيـا
عبور دهند...
اما غالـب خلائـق، شيفتـه ی متاع هـای دنيـا
شده اند.
امـام زمـان عجـل الله تعالی فرجـه الشريـف
هـم گـم و غائـب نشــده اسـت، مـا گـم شده
ايم💔
[ اَلسّــــلامُ عَلَیْـــکَ یا صـاحِـــــبَ الـزَّمـــانِ ]
#سخنان_ناب_بزرگان
@shafigh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌شاه کلید حل مشکلات از کلام شیخ نخودکی اصفهانی
#شاه_کلیدحل_مشکلات
@shafigh_313
🔹امام حسن عسکری علیهالسلام به شیعیان و دوستان خود هفت وصیت وسفارش فرمودند:
1- تقواى الهى را پیشه كنید
2- در امور دین ورع داشته باشید
3- کوشش و تلاش شما برای خدا باشد
4- در صحبتها صداقت نشان دهید
5- هركس امانتى را نزد شما نهاد خواه نیکوکار و یا زشت کردار، آن را سالم تحویلش دهید
6- سجدههاى خود را در مقابل خداوند طولانى كنید
7- به همسایگان خوش رفتارى و نیكى نمائید.
📚 تحفالعقول ص۴۲۷
#حدیث
@shafigh_313
🔆ثروتمند
⚡️هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین؟
⚡️کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
⚡️آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
⚡️زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من؟ ه نه!
⚡️دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.
⚡️آن ها در حالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.
⚡️فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن ها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
⚡️صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نمیدن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چهارم آدم ثروتمندى هستم.
#داستان
#تلنگر
@shafigh_313