هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
﷽
💠 عشق بزرگتر
#یک_فرمول_تربیتی (قسمت اول)
🔹جوانى را سراغ داشتم
سخت وابستهى لباس و قيافهاش بود،
حتى وسواسى داشت كه پارچهاش
از كجا باشد و دوختش از فلان
و مدلش از بهمان...
🔹براى دوستى با او همين بس بود كه
از لباسش و اتويش و قيافهاش
تحسين كنى و يا از طرز تهيهى آن
چيزى بپرسى.
🔹او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود
و به اين خاطر از خيلىها بريده بود...
تا اين كه عشقى بزرگتر در دلش ريخت
و با دخترى آشنا شد
با هم سفرى کردند و در راه تصادفى [شد]
🔹جوانک در آن لحظهى بحرانى
از رنجهاى خودش فارغ بود
خودش را فراموش كرده بود
به محبوبهاش مىانديشيد
و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش
به راحتى لباسهايش را پاره مىكرد
و زخمها را مىبست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده...
هنگامى كه عشقى بزرگتر دل را بگيرد
عشقهاى كوچكتر نردبان آن خواهند بود.
📚 مسئولیت و سازندگی | ص ۴۱
📝 استاد علی صفایی حائری
#⃣ #متن
•═══••@Einsad••═══•
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
﷽
💠 بزرگترین مسئولیت
#ایستگاه_مربی_ها (قسمت اول)
🔹 مسألهى تربيت و سازندگى بزرگترين
مسئوليت ما در اين قرن وحشى است.
اين اولين مسأله است، زيرا هر بقالى،
بنايى، نجارى، طبيبى و مهندسى، بايد
قبلا تربيت شود و نه تنها تربيت، كه
#مربى ديگران هم باشد.
🔹اين سازندگى اولين و بزرگترين وظيفه
است و با ساير مشاغل و برنامهها منافات ندارد.
عطار هنگامى كه دارد چاى را در پاكت
مىريزد مىتواند شناختى در مغز و
عشقى در دل و وسعتى در روحِ
طرف(خریدار) بگذارد و چاى كشيدنش
به او درسهايى بدهد.
🔹هر كس در هر كجا مىتواند مربى
و سازنده باشد. چراغ روشن در هر كجا
كه هست مىتواند #نور بپاشد و راهها را
روشن كند.
هر كس افراد تحت اختيارش را براى
محيطى كه در نظر دارد، #تربيت مىكند.
من فرزندم را براى خانهام، استاد
شاگردش را براى جامعهى محدودش
و يك دانشمند، انسان را حداكثر براى
اين زمين و براى هفتاد سال زندگى،
تربيت مىكند و بر طبق شرايط موجود،
بارور و شكوفايش مىسازد.
🔹 ولی انسان فرزند خانه و جامعه و
حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست...
📚 مسئولیت و سازندگی | ص ۴۴
📝 استاد علی صفایی حائری
#⃣ #متن
•═══••@Einsad••═══•
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
💠 روحيّهها (قسمتاول)
#انواع_روحیه_ها
🔹 ۱. منفعت طلب؛ بىشكل،
۲. مغرور و خودخواه؛ شكل گرفته و سنگى،
۳. معاند و لجوج و بىاعتنا
۴. بدبين و شكاک،
۵. مأيوس و رنج ديده و محروم،
۶. خسته و پوچ و دلزده،
۷. ليز و فرارى و دنيازده
۸. سرد و سر در لاک،
۹. بىرگ و بىتفاوت،
۱۰. بىشخصيت و ترسو
🔹 [هرکدام از این روحیهها] علامتهايى دارند كه با آن شناخته مىشوند؛ نه با حرف و نه با عمل و نه با دوستان، با هيچكدام از اينها شناخته نمىشوند.
بعضىها به قدرى زيرک و زرنگ هستند كه همه چيز را نشان مىدهند جز خودشان را و با هر كسى دوست مىشوند جز با همتيپشان و هر حرفى را مىزنند جز عقيدهشان را...
و اين است كه از عمل و از حرف و از معاشرتهاشان شناخته نمىشوند، بلكه فقط با علامتها شناخته مىشوند و اين علامتها در حالتها و تُنِ صدا و نور نگاهشان پنهان هستند و كسانى آنها را مىشناسند كه اين علامتها را شناخته باشند.
🔹 چه بسا من مدتها با مريضى باشم و مرض او را نشناسم، در حالى كه يک طبيب با يك نگاه او را مىشناسد.
حتى بالاتر بايد گفت، چه بسا كه خود مريض هم از حال خود بىخبر باشد و دردى را كه هنوز در حال پنهانى و كمون به سر مىبرد و بروز نكرده، نبيند.
چه بسيار كسانى كه از خود انسان به او آگاهتر و بيناتر باشند و علامتها را بهتر مىشناسند.
...بايد هر يک از اين روحيهها و طرز برخورد با آنها را بررسى كنيم
📚 #مسئولیت_و_سازندگى | ص ۲۲۳ و ۲۲۴
📝 استاد علی صفایی حائری
#⃣ #متن #روحیه
•═══••@Einsad••═══•
📜 #متن |🔰 انسان، فرزند انتخاب خویش است!
📝اين مهم نيست كه من در برابر نور هستم يا در تاريكى، مهم اين است كه در هر كدام از اين ها چه موضعى دارم.
📝 آيا به نور نگاه مى كنم يا با نور نگاه مى كنم؟! آيا تاريكى را تحمل مى كنم یا جزع می زنم يا صبر مى كنم و ليلة القدر خودم را مى سازم؟!
📝با چنين ديدى با قاطعيت مى گوييم كه انسان فرزند طبقه، فرزند شرايط، فرزند موقعيت ها نيست، كه او فرزند همّت خويش، فرزند انتخاب خويش است!
📝 اين انتخاب ريشه در وجود انسان و تركيب عالى او دارد كه از جبرهاى گوناگون بهره مى گيرد و آنها را تبديل مى كند و اصالت را به همين تركيب مى سپارد.
📝هنگامى كه از تركيب هيدروژن و اكسيژن آب به وجود مى آيد، در آب، اصالت با تركيب است، نه اكسيژن و نه هيدروژن.
📝انسان فرزند انتخاب خويشتن است و جبرهاى گوناگون زمينه ساز انتخاب او هستند.
📝 چنين انسان آزاد انتخابگرى را چگونه مى توان محكوم قوانين و اصولى كرد كه از خود او مايه مى گيرند؟!
📝اين انسان است كه بيشتر مى خواهد و پا به دهليز تاريخ مى گذارد، در حالى كه اگر نمى خواست، همچون قبايل وحشى، ميليونها سال، همان بود.
📝اين انسان است كه مى خواهد و تاريخ را مى سازد. البته در تاريخ و همراه رابطه هايش ناچار با جبرهاى تازه اى روبرو مى شود، كه بايد در كنار آنها هم انتخاب كند و در موقعيت هايى قرار مى گيرد كه بايد در آنجا موضع بگيرد.
❛❛ عینصاد
📚 #روش_نقد ج۴| ص ۱۰۷
#⃣ #بریده_کتاب #دین_شناسی
👤: @ad_Einsad