•
🔰 جانشینی شبیه انبیاء!
زمان پیغمبر، گاوِ یکی از اعراب، الاغ یکی دیگه رو کشت.
اون دو نفر اومدن پیش پیامبر و ازشون خواستن که حضرت بینشون حکم کنه.
پیامبر که بین چند نفر از اصحاب نشسته بودن، رو به ابوبکر کردن و فرمودن:
_ حکم رو تو بگو؛ کی باید خسارت بده؟!
ابوبکر یکم فکر کرد و گفت:
_ یه حیوون، یه حیوون دیگه رو کشته؛ به نظر من که نیازی به خسارت دادن نیست!
رسول الله رو به عمر کردن و فرمودن:
_ نظر تو چیه؟
عمر باز فکر کرد و در نهایت همون نظر ابوبکر رو تأیید کرد.
پیامبر اکرم، رو به امیرالمؤمنین کردن و فرمودن:
_ علی جان تو حکم کن.
امیرالمؤمنین فرمودن:
_ اگه گاو، وارد طویله یا چراگاه الاغ شده و اون رو کشته، صاحب گاو باید خسارت بده؛ اما اگه الاغ خودش به چراگاه گاو رفته باشه، نیازی به خسارت دادن نیست.
با این حرف، پیامبر دستهاشون رو رو به آسمون بلند کردن و فرمودن:
_ حمد و سپاس اون خدایی رو که کسی رو برای جانشینی من انتخاب کرده، که شبیه انبیاء حکم میده و قضاوت میکنه ✨
📚 منبع:
تهذیب الاحکام، ج ۱۰، ص ۲۲۹، ح ۳۴
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
🔰ماجرای پسری که ادعا میکرد فرزند یک دختر مجرده‼️
🔸داخل شهر میچرخید و فریاد میزد ای خدایی که بزرگترین داوری، بیـن من و مادرم داوری کن! عمر، پسر رو دید؛ پرسید: چی شده؟ چرا مادرت رو نفرین میکنی؟!
🔸جوون گفت: آخـه مادرم نُـه ماه من رو در شکمداشته، دوسال شیر داده، حالا که بزرگ شدم و چپ و راستم رو تشخیص میدم، بهم میگه از اینجا برو تو بچهی من نیستی‼️
🔸عمـر بـه زن نگاه کرد، گفت این جوون چی میگه؟ زن گفـت: به خدا قسم من این پسر رو نمیشناسم! اون دروغ میگه میخواد آبروی من رو ببره!
عمر پرسیـد: شاهد داری؟ زن گفـت: بله برادران همعشیرهام شهادت میدن که من تا حالا ازدواج نکردم!
🔸چهل نفر اومدن و شهادت دادن که این خانوم، دوشیزه است و هیچ وقت ازدواج نکرده.
عمر دستور داد جوون رو ببرن زندان تا اگه شهادت اونها درست بود به خاطر تهمت، شلاقش بزنن!
🔸جوون رو به سمت زندان میبردن که بیـن راه اميرالمؤمنيــن رو دید. فریـاد زد: «ای پسر عموی پیامبر! به من ظلم شده به دادم برس!»
و قضیـه رو برای حضرت تعریف کرد..
🔸اميرالمؤمنين دستور دادن: این پسر رو برگردونید پیش عمر. مأمورها که پسر رو برگردوندن، عمر گفت: چرا برگشتید؟
گفتن: علیبنابیطالب دستور داد برش گردونیم، شما هم به ما امر کرده بودید که از علی اطاعت کنیم.
🔸اميرالمؤمنيـن جلو اومدن و از عمـر اجـازه گرفتن تــا خودشون قضاوت کنن؛ عمر گفت:چطور میتونم اجازه ندم وقتی پیامبر درمورد شما فرمودن: علی از همه شما عالمتره؟ 💚
🔸اميرالمؤمنين به جوون فرمودن: حرفت رو بزن. جوون دوباره تمام ماجرا رو تعریف کرد؛ اميرالمؤمنين از زن پرسیدن: راسـت میگه؟ زن دوباره انکار کرد، و شاهدها دوباره شهادت دادن که پسر دروغ میگه!
🔸اميرالمؤمنين از زن پرسیدن: سرپرستی داری؟
زن گفت: برادران عشیرهام سرپرستی من رو به عهده دارن. اميرالمؤمنين به برادران زن فرمود: اجازه دارم درمورد خواهرتون حکم کنم؟ گفتن: البته! بفرمائید. 🙏
🔸اميرالمؤمنين فرمـود: من خداوند و حضــار رو شاهد میگیـرم که این زن رو به مهریه چهارصد درهم از اموال خودم، به عقد این پسر در بیارم. قنبر برو پولها رو بیار. پولها رو آوردن و اميرالمؤمنين به پسر دستور دادن این پولها رو به دامن همسرت بریز 💐
🔸 جوون پولها رو گرفت و ریخت توی دامن زن؛ یهو اون زن جیغ کشید و گفت: چیکار میکنید؟ میخواید منو به عقد پسر خودم در بیارین؟ بله این جوون پسر منه! برادرهام چندسال پیش من رو به عقد یه آدم ناجور درآوردن، من از اون مرد باردار شدم؛ بعدش هم که پسرم بزرگ شد، تهدیدم کردن و خواستن انکارشکنم!
🔸زن اینها رو گفت و دست پسرش رو گرفت و رفت..
عمر با دیدن این صحنه گفت:
اگه علی نبود عمر هلاک میشد‼️
📚 منابع:
_ فروع کافى، کتاب القضایا والاحکام، باب النوادر، حدیث 6
_ تهذیب ، باب الزیادات فى القضایا والاحکام ، حدیث 56
#روایت_من
#فضائل_امیرالمؤمنین
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی﴿؏﴾ 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
🔰امیرالمؤمنین فرمود:
اگر با دشمنت پیمانی بستی، یا تعهد کردی
که به او پناه بدهـی، بر عهد خودت وفـا کن
و جان خودت را سپر عهـدی که بستــی قرار
بده! چراکه وفـای به عهـد تنهـا واجبـی است
که تمـام مردم جهـان، با همهی اختلافاتــی
کـه دارنــد، بـر آن اتفــاق نظــر دارنــد و حتــی
مشــرکــان زمـــان جاهـلـیــــت آن را مراعـــات
میکردنـد، چـرا که از عواقـب پیمان شکنــی
آگاه بودند!
| نهجالبلاغه، نامه ۵۳
#فضائل_امیرالمؤمنین
#انسانیت_مجسم
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی﴿؏﴾ 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔸 یکی از آشناهاش، ده هزار درهم داده بود بهش و وصیت کرده بود:
_ بعد از مرگم، هروقت پسرم به سن قانونی رسید، هرچقدر که خودت دوست داری از این پول بده به پسرم...
🔹اون آشنا از دنیا رفت و گذشت و پسرش به سن قانونی رسید.
🔸مرد رفت پیش اميرالمؤمنين، وصیت رو به ایشون گفت و پرسید:
_ حالا باید چقدر به پسر اون خدابیامرز بدم؟
🔹اميرالمؤمنين علیهالسلام فرمودن:
تو دوست داری چقدر بهش بدی؟
مرد گفت: هزار درهم.
🔸اميرالمؤمنين فرمود:
پس باید ۹ هزار درهم بهش بدی!
چون تو ۹ هزار درهم رو دوست داری
و اون مرد وصیت کرده بود که هرچی خودت دوست داری به پسرش بدی.
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
پیامبر اکرم میفرماد:
خداوند، از نور روی علی فرشتگانی رو آفرید،
که مدام درحال تسبیح و تقدیس خداوند هستند؛
و خداوند، پاداش عبادات اونها رو
برای دوستداران علی،
و دوستداران فرزندان علی مینویسه!
| مقتل الحسين،ص 97
#فضائل_امیرالمؤمنین
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔸آیه اومد «فِي بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ»
یعنی:
(این چراغ پر فروغ) در خانههایی نور افشانی میکنه که خدا خواسته اون خونهها مقام و منزلت پیدا کنند.
🔸یه نفر از پیامبر پرسید:
یا رسول الله منظور از این خونهها، کدوم خونههاست؟!
پیامبر اکرم فرمودند: منظور خونه پیامبر و اهلبیت پیامبره.
🔸ابوبکر از جا پرید، خونه امیرالمؤمنین رو نشون داد و گفت: یعنی خونه علی هم از همین خونههاست؟!
پیامبر فرمودن:
خونهٔ علی (؏) برترین این خونههاست!
| تفسير الميزان، علامه طباطبائي، ص 126
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔸گفتم:
میدونی لیلةالمبیت چه شبیه؟
🔸گفت:
آره؛ شبی که اميرالمؤمنين، به جای پیغمبر خوابید، تا جون ایشون رو نجات بده.
🔸گفتم: نه!
لیلةالمبیت شبیه که،
تا اون شب عده کمی ایمان آورده بودن،
از اون عده کم هم،
خیلیهاشون به طمع جانشینی
و پست و مقام دور و اطراف پیغمبر میچرخیدن،
منتشر فرصت میگشتن!
شبی که مسلمونها میدونستن اگه با موفقیت صبح بشه،
اگه پاشون به مدینه برسه،
تمام اون سختیها،
شکنجهها،
فقر و مصیبتها،
تمومه؛
دیگه میتونن حکومت خودشون رو تشکیل بدن،
میتونن به آرامش برسن..
لیلةالمبیت،
شبی بود که همه مسلمونها در آرزوی صبح فردای اون بودن،
یه جورایی براشون،
فردای ظهور محسوب میشد!..
اما اميرالمؤمنين،
تو چنین شب بزرگ و سرنوشت سازی،
تمام اون رؤیاها رو،
تمام اون آرزوها رو،
امید دیدار صبح ظهور رو،
پست و مقام آینده رو،
مال و ثروت رو،
همه رو گذاشت کنار،
تو جایگاهی قرار گرفت
که مطمئن بود کشته میشه!
اما گفت:
عمر و
جوونی و
آرزو و
دلِ خوش و
هرچی دارم و ندارم
فدای سر اسلام و رسول خدا 🌱
#فضائل_امیرالمؤمنین
#شاگرد_استاد
_________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی﴿؏﴾ 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔰قصاص ناتمام!
🔸زمان خلافت خلیفه دوم، یه نفر مرتکب قتل شد! خانواده قاتل، برای خونخواهی سراغ عمر رفتن و عمر حکم داد که برادر مقتول، قاتل رو قصاص کنه.
🔹برادر مقتول، برای قصاص اونقدر قاتل رو کتک زد که قاتل بیهوش افتاد! به همین خاطر خیال کرد که دیگه مرده و رهاش کرد..
🔸طایفهٔ قاتل وقتی اومدن جنازهاش رو ببرن دیدن هنوز زنده است و بردن و درمانش کردن.
🔹یه مدت بعد، برادر مقتول دوباره چشمش به قاتل افتاد و گفت تو قاتل برادر منی من باید تو رو بکشم!
قاتل با عصبانیت گفت: تو یه بار من رو قصاص کردی!
🔸دوباره رفتن و شکایتشون رو پیش عمر بردن؛ عمر، به برادر مقتول گفت: برو دوباره قصاصش کن!
قاتل، فریاد میزد که: یعنی چی؟؟! من یه بار قصاص شدم!!! این چه حکمیه؟!!
🔹این بار شکایتشون رو پیش امیرالمؤمنین بردن؛ حضرت به برادر مقتول فرمودن: عجله نکن!
بعد هم رفتن سراغ عمر و فرمودن: حکم تو درمورد اینها درست نبود!
عمر گفت: پس حکم درست چیه؟!
🔸امیرالمؤمنین فرمودن: اول قاتل، باید این مرد رو به خاطر ضرب و شتم قصاص کنه و تمام ضرباتی که ازش خورده رو به خودش بزنه؛
وقتی برادر مقتول بابت ضرباتی که زده بود قصاص شد، بعدش میتونه قاتل رو به خاطر قتل برادرش بکشه.
🔹برادر مقتول، از ترس این که زیر مشت و لگد قاتل جون بده، بیخیال قصاص شد و اون رو بخشید.
📚 منابع:
_ فروع کافی، ج ۷، ص ۳۶۰
_ تهذیب، ج ۱۰، ص ۲۷۸
_ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۲۸، ح ۱۴
#قضاوت_های_امیرالمؤمنین
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔴 اعتراض وارد نیست!
🔸با یه حالت داغون و عصبی اومد پیش پیامبر و گفت:
تا حالا هرچی گفته بودی ما قبول کردیم؛ ایمان آوردیم، نماز خوندیم، روزه گرفتیم...
🔹به اینا راضی نشدی حالا این جوون (اميرالمؤمنين) رو کردی جانشین خودت؟! این دستور رو خودت دادی یا از طرف خداست؟!
🔸پیامبر که از شدت عصبانیت چشمهاشون سرخ شده بود، سه بار قسم خوردن که این دستور خداست نه من!
🔹بازم باور نکرد! گفت:
- اگه این دستور خداست، خدایا یه سنگی از آسمون بفرست تا همین جا جون من رو بگیره!
🔸از مسجد اومد بیرون که سوار شترش بشه، همونجا یه سنگ از آسمون اومد، جوری خورد به سرش که از مخرجش خارج شد و در جا به درک واصل شد!
🔹آیه اومد:
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿١﴾
لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿٢﴾
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ﴿٣﴾
🔸خلاصهاش میشه یه کافری درخواست عذاب کرد، ماهم اجابت کردیم :)
☘ #فضائل_امیرالمؤمنین
✨ #روایت_من
📚 منابع:
1- الغدیر، ج1، ص 242
2- آمال الواعظین، ج2، ص 593 - 594
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
⁉️ فحش دادن به دشمنان اميرالمؤمنين مجازه؟
🔻وقتی اميرالمؤمنين شنیدن که یارانشون به سپاه معاویه بد و بیراه میگن، فرمودن:
🔻من بدم میاد که شماها اهل توهین و ناسزا گفتن باشید! به جای این حرفها، راجع به کارها و وضعیت اونها حرف بزنید،
🔻تا هم درست صحبت کرده باشید، هم حقیقت رو برای بقیه #تبیین، و اتمام حجت کنید.
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
🔸غیر مسلمون بود؛
اومد پیش خلیفه اول، پرسید:
- خدا کجاست؟
ابوبکر گفت:
- در عرش.
اون غیر مسلمان گفت:
- پس خدا در فرش نیست؛ میتونیم هرکاری که خواستیم بکنیم.
🔸خلیفه اول گفت:
- نه! خدا در فرش هست!
غیر مسلمان گفت:
- پس یعنی خدا در عرش نیست؟
خلیفه اول موند که بهش چی بگه!
🔸اميرالمؤمنين وارد شد؛
دستور داد یه آتیش روشن کنن.
آتیش که روشن شد،
خطاب به او غیر مسلمان فرمودن:
- این آتیش کجاش داغه؟ بالاش؟ پایینش؟ وسطش؟
مرد غیر مسلمان گفت:
- همه جای آتیش داغه
🔸اميرالمؤمنين فرمودن:
- خدا هم همه جا هست؛ اصلا سوالت از ریشه غلطه! بذار اینجوی برات توضیح بدم. خدا خودش مکان رو خلق کرده، خالق که بخشی از مخلوق خودش نمیشه! خدا ورای مکان و زمانه!...
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6