•
🔸به «از هر دست بدی از همون دست میگیری» اعتقاد داری؟
خوبه یه وقتهایی کار خیری که انجام میدیم، فاتحهای که میخونیم، ثوابش رو هدیه کنیم به روح همهٔ مؤمنین و مؤمنات؛
خدا میدونه اموات چقدر به ثوابِ حتی یه صلوات ما نیاز دارن!
خدا رو چه دیدی؟
شاید بعد فوت ما هم خدا به دل یه عده انداخت که همین لطف رو در حقمون انجام بدن و اون دنیا گرهی از کارمون باز کنن.
💠 @shagerde_ostad
•
🔰وقتی اجلِ یک جوان مجرد رسید...
🔹حضرت داوود نشسته بود کنار یه جوون، که از سر و وضعش معلوم بود اوضاع زندگیاش اونقدرها خوب نیست؛
🔸همون موقع حضرت عزرائیل وارد شد و خیره شد به جوون!
🔹حضرت داوود از فرشته مرگ پرسیدن: چرا این طوری بهش نگاه میکنی؟
حضرت عزرائیل گفت: خدا به من مأموریت داده هفت روز دیگه همین جا جون این جوان رو بگیرم.
🔸حضرت داوود، دلش برای اون جوان سوخت؛ پرسیدن: ازدواج کردی؟
جوان گفت: نه!
فرمودن: فلانی رو میشناسی؟
جوان گفت: بله آقاجان.
حضرت داوود فرمود: برو بهش بگو داوود گفته همین امروز دخترت رو به ازدواج من دربیار، هر هزینهای هم که نیاز باشه، خود داوود پرداخت میکنه.
🔹جوان رفت، ازدواج کرد، هفت روز با همسرش زندگی کرد و بعد هفت روز دوباره اومد پیش حضرت.
🔸حضرت داوود پرسیدن: چی شد ازدواج کردی؟
جوان گفت: بله.
پرسیدن: این هفت روز زندگیات چطور بود؟
جوان گفت: بهترین روزهای عمرم رو گذروندم؛ هیچ وقت اینقدر شاد و خوشبخت نبودم!
🔹حضرت داوود بین صحبتهاشون منتظر ورود فرشته مرگ بودن، اما خبری از عزرائیل نشد!
🔸به جوان فرمودن: برو پی زندگیات و هفت روز دیگه دوباره بیا به دیدن من.
🔹جوان رفت و هفت روز بعد اومد، اما باز هم خبری از فرشته مرگ نشد!
دوباره قرار شد جوان بره و بعد از هفت روز برگرده؛
🔸سومین باری که جوان اومد کنار حضرت داوود، بالاخره فرشته مرگ اومد. حضرت داوود از ایشون پرسیدن: چی شد مگه اون دفعه نگفتی مأموریت داری هفت روز دیگه جون این جوان رو بگیری؟
🔹حضرت عزرائیل گفت: تو به این جوان رحم کردی و دامادش کردی، چطوری خدا بهش رحم نکنه؟ داوود خدا هم رحمتش رو شامل حال این جوان کرده و مرگش رو سی سال عقب انداخت!
______
📚 منبع: بحارالانوار، ج ۴، ص ۱۱۱
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
کاششیخعباسجاییدرمفاتیحالجنان
ذکر تسکین فراق کربلا را مینوشت...
❤️🩹
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
•
از حساب و کتاب خدا که خبر نداریم؛
شاید قیامت، دیدیم توی نامه اعمالمان نوشتهاند:
آدم حسابی نبود،
زیارت نرفت،
حسناتش به گرد پای سیئاتش هم نمیرسید،
اما
یک روزی،
یک جایی،
دل خودش چیزی خواست،
و دل حسین، چیز دیگر؛
و او دل حسین را انتخاب کرد!
بسپاریدش به دست حسین . . . 🌱
ای رحمت عام
حضرت محبوب
آقای اباعبدالله
مثل همیشه
#به_تو_از_دور_سلام 💔
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
•
🔹میفرماد:
روز قیامت، یه نفر صدا میزنه: زائرهای حسین بن علی کجان؟
🔸گروهی از مردم از جا بلند میشن که جز خدا کسی تعدادشون رو نمیدونه!
🔹خدا بهشون میفرماد: چرا رفتید زیارت حسین؟
اونها میگن: خدایا ما از عشق به پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا میرفتیم زیارت اباعبدالله! دلمون از مصیبتهای آقامون آتیش گرفته بود که میرفتیم حرمش!...
🔸اون موقع، به زائران اباعبدالله میگن: این هم محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین؛ به پرچم رسول الله ملحق بشید و همراهشون برید به بهشت.
🔹اونها هم به پرچم پیامبر که تو دستان مبارک امیرالمؤمنین قرار گرفته ملحق میشن و با همون بزرگواران پا به بهشت میذارن...
_____
📚 منبع:
بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۱ و ۲۷
#روایت_من
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
حسرت خوردم...
از داغِ کربلا مُردم 😭💔
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
•
اگر بعـد از رسول خـدا، عمویم حمـزه و برادرم
جعفر برای من مانده بودند، به اجبار و اکراه
هـم بیعت نمیكــردم؛ اما من گرفتــار دو تـازه
مسلمان، یعنی عباس و عقیل شدم که کاری
از آنان ساخته نبود..
📚 #علی_از_زبان_علی
👤 #محمد_محمدیان
پ.ن: منتظران ظهور! مفهومه؟
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
به کار و زندگیات برس،
ولی تعلق نداشته باش؛
نکنه یه وقت بیاد و جا بمونیم!...
#حجت_الاسلام_عالی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @shagerde_ostad
•
تو این دنیا، آدم برای رفاقت زیاده،
اما امام حسین یه دونه بیشتر نیست؛
حواست باشه کیُ به خاطر کی میرنجونی!...
💠 @shagerde_ostad
•
🔰إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ ✨
🔸یه مردی از بنی اسرائیل، تو عالم خواب فرشتهای رو دید؛ فرشته بهش گفت: مقدار باقی موندهی عمرت مشخص شده؛ قراره نصفش رو تو خوشی و ثروت بگذرونی، نصف دیگهاش رو تو فقر و تنگدستی. حالا انتخاب با خودته؛ میخوای نیمه اول عمرت رو تو رفاه بگذرونی یا نیمه دوم؟
🔹مرد گفت: من با همسرم زندگی میکنم، باید باهاش مشورت کنم.
🔸صبح جریان رو برای همسرش تعریف کرد؛ همسرش گفت: تو نیمه اول رو انتخاب کن، بقیهاش با من!
مرد گفت: باشه به خاطر تو همین کار رو میکنیم.
🔹بعد از اون، اوضاع زندگی اونها روز به روز بهتر و بهتر شد. هربار که پول زیادی به دستشون میرسید، همسر مرد میگفت: فلان همسایه پول نیاز داره، فلان همسایه مشکل داره، به فلانی کمک کنیم، به فلانی هدیه بدیم، یه پولی به فلان جا ببخشیم و...
🔸خلاصه اون نیمه زندگی زن و مرد به همین انفاق و بخشش و محبت به بقیه گذشت؛ تا این که نیمه دوم عمرشون رسید.
🔹فرشته دوباره به خواب مرد اومد و گفت: نیمه پر نعمت و روزیِ زندگیات تموم شد. وارد نیمه دوم شدی؛ حالا میخواید چیکار کنید؟
مرد گفت: باید با خانمم مشورت کنم.
🔸صبح، دوباره مرد جریان رو برای همسرش تعریف کرد؛ همسرش گفت: نگران نباش! خدا چندسال به ما نعمت داد، ما هم قدر اون نعمتها رو دونستیم و تا تونستیم به بقیه کمک کردیم؛ خدا بزرگتر از اونه که قدر چندسال نیکی کردن ما رو نشناسه و برامون جبران نکنه!
🔹اون شب دوباره فرشته به خواب مرد اومد و گفت: تو نیمه قبلی، شما مهمان سفرهی لطف خدا بودین، و چون مهمانان خوبی بودید، باقی عمرتون رو هم خوش باشید و تو همین رفاه و آسایش زندگی کنید.
_______
📚 منبع:
مسند الامام الکاظم علیه السلام:2/341
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
_ امیدی به حل شدنش نیست؛ این مشکل خیلی بزرگتر از اونیه که فکرش رو بکنی!
+ از خدا هم بزرگتر؟!
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
🔰پیامبر اسلام میفرماد:
خداوند فرموده به عزت و جلالم قسم،
هم از ظالم انتقام میگیرم، هم از کسی
که میتونسته با ظالم مبارزه کنه و این
کار رو نکرده!
(كنزالعمال، ج۳، ص ۵۰۵، ح ۷۶۴۱)
#فلسطین 🇵🇸
💠 @shagerde_ostad
•
🔰 بچههای مدینه پیامبر رو فروختن!
🔸تو راه مسجد بودن که چندتا بچه جلوی راهشون رو گرفتن؛ بچهها گفتن: یا رسول الله شما که همیشه حسن و حسین رو روی دوش خودت سوار میکنی، ما رو سوار نمیکنی؟ مگه ما برای شما عزیز نیستیم؟
🔹پیامبر فرمودن: چرا شما هم برای من عزیزین؛ فقط الان دارم برای نماز میرم مسجد دیرم میشه؛ بذارید یه وقت دیگه.
🔸اما بچهها کوتاه نیومدن و گفتن ما میخوایم همین الان روی دوش شما بشینیم.
🔹نمازگزارها تو مسجد منتظر پیامبر بودن، بلال از تأخیر ایشون نگران شد و اومد دنبالشون. وقتی دید بچهها جلوی راه پیامبر رو گرفتن، خواست اون ها رو به زور از پیامبر دور کنه که پیامبر جلوش رو گرفتن و نذاشتن باعث ناراحتی بچهها بشه.
🔸رسول الله رو به بلال فرمودن: تو خونه یکم گردوی تازه داشتیم، برو ببین هرچقدر مونده بردار و بیار.
بلال رفت و با گردوها برگشت.
🔹پیامبر بچهها رو دورشون جمع کردن، یه خورده خم شدن تا هم قد بچهها بشن و بعد با لبخند فرمودن: بیاین یه معاملهای بکنیم. فرض کنین من شتر شمام؛ ولی چون سواری نمیدم شما میخواین من رو بفروشین. میشه من خودم رو به قیمت این گردوها از شما بخرم و برم پی کارم؟
بچهها با ذوق گفتن: قبوله!
🔸بلال گردوها رو به بچهها داد؛ حضرت فرمودن: خب حالا معاملهی ما تمومه؟ راضی هستین؟
بچهها با خوشحالی گفتن: تمومه یا رسول الله.
🔹پیامبر رفتن مسجد و با خنده رو به اصحابشون فرمودن: خدا یوسفِ پیامبر رو رحمت کنه؛ برادرهای یوسف، اون رو به چند درهم فروختن، بچههای مدینه من رو به چندتا گردو!
📚منبع:
نفائس الاخبار، ص 286
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
تصور کن!
این دنیا فقط یه «علیبنابیطالب» داشت و
اون هم قسمت ما شد :)🌱
💠 @shagerde_ostad
•
هنوز سه سالش نشده؛
تو گوشی مامانش این ویدیو رو دید،
پرسید:
_ مامان! نینی خوابیده؟!
...💔
«شهید شدن» برای بچههای ما
همونقدر عجیب و نامفهومه،
که «بزرگ شدن» برای بچههای فلسطین...
#بأی_ذنب_قتلت 🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @shagerde_ostad
•
🔸اومد پیش پیامبر و گفت:
یا رسول الله! فلانی به خونه همسایهاش نگاه حروم میندازه و اگه بتونه، مرتکب حرومهای دیگهای هم میشه!
🔹پیامبر به شدت عصبانی شدن و یکی رو فرستادن که اون آدم رو بیاره پیششون.
🔸یه نفر که اونجا بود، گفت: یا رسول الله این آدم از شیعیان شما و علی بن ابی طالبه که به ولایتتون اعتقاد داره و از دشمنان شما متنفره!
🔹پیامبر فرمودن: نگو از شیعیان ماست!! اون دروغ میگه! شیعهٔ ما کسیه که واقعا پیرو ما باشه، چشمش به ما باشه و سعی کنه همیشه و همه جا مثل ما رفتار کنه! کارهایی که این مرد میکنه کارهای ما و شیعیان ما نیست!
📚 منبع:
بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۵
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
آقای امام رضا جان!
_ همه جز تو یه روز منو تنها میذارن...
❤️🩹
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#محمد_حسین_پویانفر
#استوری
💠 @shagerde_ostad
📪 #مرسوله
سلام
میشه امشب وقت کردید برید حرم لایو بزارید
فردا کنکور میخوام حداقل شده از راه دور فقط باهاش حرف بزنم از استرسم کم بشه🥺
____
•
📌ان شاءالله امشب ساعت ۱۹:۳۰ از حرم
حضرت همسایه، امام رضا جان علیه السلام
#پخش_زنده داریم.
به دلتنگهاش خبر بدید
و ما رو خیلی دعا کنید 🌱
💠 @shagerde_ostad