هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
گرز سام چیه؟
#دایگو
.............
داستان هارو باید از اول بخونی
برو داستان اژدهای کشف رود رو بخون بالاهاست
هدایت شده از اسکواد ایران | Squad iran
🤴 روز 7 آبان روز جهانی کوروش بزرگ است. البته این روز نه به تولد وی اشاره می کند و نه مرگ این پادشاه باستانی. هفتم آبان سالروز ورود ارتش کوروش بزرگ به بابل بر پایه رویداد نامه نبونید است
👑بعد از فتح بابل فرماندهان ارتش کوروش پیشنهاد نسل کشی قوم یهود را دادن، چون از افرادی بودن دائما درحال فریب ، جاسوسی و ایجاد نزاع بین مردم می شدند ، ولی شاهنشاهی هخامنشی به یهودیان، اجازهٔ بازگشت داد و به آنها در ساخت معبد هایشان کمک کرد که در ادامه اتفاقا هامان و جشن پوریم اتفاق افتاد
@Squad_iran | #T
نبرد #رستم و #ساوه :
رستم به سپاه دستور پیش روی داد و خود نیز شمشیر به دست گرفت و جناح چپ لشکر چینیان را در هم شکست. کسی طاقت جنگ با او را نداشت. رستم را محاصره کردند گویی در نیستان است و او با یک ضربه شمشیر ده نیزه قلم میکرد.
دلیران ایران پست او حمله میکردند و تلی از کشته به جا گذاشتند. و سپاه از یک مرد سگزی جمع شده بودند که کس پای نبرد او را ندارد و چه کسی باور میکند صد هزار مرد جنگی از یک نفر به ستوه آمده بودند؟ #افراسیاب از رستم کجا فرار کند؟
رستم به ایرانیان گفت« از این جنگ دشمن زیان خواهد مرد، اکنون از چینیان غنیمت بستانم و به ایران دهم و کسی جز ایرانیان شاد نخواهد ماند. رخش و ایزد مرا بس است. امروز روز پیروزی ماست و اگر خداوند نیرو دهد در این دست گورستانی بسازم. یکی از شما سوی لشکر بروید و تا من حرکت میکنم شما نیز گرد و خاک به پا کنید و از انبوه آنان نترسید. من فریاد میزنم و شما حمله کنید و سقلاب و چین را بدرید.»
سپس با گرز گاو پیکر و فریادزنان سوی راست سپاه تاخت و به هم درید.
یکی از خویشان #کاموس به نام ساوه با شمشیر هندی سوی رستم تاخت. اسبش را سوی چپ و راست راند و از رستم کین کاموس خواست« ای فیل خشمگین! آمدم کین کاموس را بستانم»
رستم با شنیدن صدای او سوی ساوه تاخت و گرز بر سرش کوبید و در لحظه جان داد. سپس با #رخش روی او تاخت و ساوه هلاک شد.
@shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
نبرد #رستم و #ساوه : رستم به سپاه دستور پیش روی داد و خود نیز شمشیر به دست گرفت و جناح چپ لشکر چینی
نبرد #رستم و #گهار :
هیچ کس توان زنده ماندن در مقابل رستم را نداشت. او چپ و راست میتاخت و لشکریان دشمن وحشت میکردند. گهار کشانی با دیدن رستم نعره زد« من کین توران و چین را از این سگزی خواهم گرفت.»
اسبش را برانگیخت و سمت رستم تاخت. وقتی نزدیک رستم رسید آهی کشید و با خود گفت« نمیشود با این فیل پیکر جنگید. زنده فرار کردن بهتر از مردن برای نام آوریست.»
و در مقابل چشمان سپاهیان فرار کرد. رستم در پی او تاخت و گهار سخت ترسید و فریاد کشید، خواست بجنگد اما اینبار کارش زار است. رستم در پی او بود و گفت« به دنبال گور و کفن باش.»
سپس نیزه ای به کمرش زد و خفتان و زره اش را درید. با همان نیزه او را مانند برگی بر زمین انداخت و درفشش نگون شد گویی هرگز گهار نبوده است.
گردان کار رستم را دیدند و فریاد شادی برخاست که پهلوان و پناه ایران پیروز شد.
رستم گفت« از سپاه ایران صد نامدار نزد من بفرستید تا من تاج و تخت را از آنان بگیرم و به شاه ایران دهم.»
صد سوار گرزدار ایرانی آمدند و رستم به آنان گفت« همه آماده انتقام شوید، به جان شاه و خورشید و ماه، به خون #سیاوش و سپاه ایران قسم اگر کسی بخواهد فرار کند یا به تورانیان اجازه فرار دهد سر از تن اش جدا خواهم کرد.»
لشکریان دانستند که او شیرمرد میخواهد. همه سوی خاقان تاختند و تهمتن پیش سپاه همه میبرد. خون از هلال ماه میچکید و ستاره نظارهگر آن جنگ بود. زمین پر از تن های بی سر و زره و خفتان بود و گرد و خاک سواران به ابر ها رسیده بود و صدای چکاچاک شمشیر ها به گوش میرسید.»
@shah_nameh1
بچه ها بدویید نظرسنجی روبیکا نظر بدید☺️😂
دلیل انتخاب رو تو ناشناس بگید
https://daigo.ir/secret/4207512
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
خودتو دوست دارم رفیق
#دایگو
..........
رفاقت تا قیامت👌
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
عه نه وایسا دخترید شما...
شدیدا علاقه مندم بیشتر با شما آشنا بشم. راهی که شما در حال رفتنید رو بنده نصفه رفتم و رها کردم
#دایگو
...............
چه راهی رو من در حال رفتم؟
شاهنامه رو میگی
یا شعر و شاعری؟
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
بچه ی گلی بود بهرام گور زن هاش هم نوش جونش😂
#دایگو
..........
از کجا فهمیدید خوب بود یا بد؟
اون که یا داشت شکار میکرد یا هم زن میگرفت 😂
البته اگه بخوای با خسرو پرویز مقایسه کنید فرشته بوده
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
اسکل ترین شاه از نظرت؟
#دایگو
............
رقابت تنگاتنگی بین کیکاووس و خسروپرویز هست😂💔
شاهــنامهٔ فردوســی
نبرد #رستم و #گهار : هیچ کس توان زنده ماندن در مقابل رستم را نداشت. او چپ و راست میتاخت و لشکریان
شروع نبرد #رستم و #خاقانچین
رستم در میدان جنگ نعره زد« این فیل های جنگی ، این غنایم، سپر های چینی و تمام آلات جنگی سزاوار #کیخسرو است که در جهان شاهی مانند او به تخت ننشسته ، شما را چه به تاج و این زور و جنگ؟ دست های شما ازآن بند است و من #شنگل و #منثور و خاقانچین را نزد کیخسرو خواهم فرستاد.»
خاقان چین زبان به دشنام گشود و گفت« ای بدتن بد نهاد! تمام ایران ، آن شاه و سپاه ایران باید نزد من امان خواهی کنند تو سگزی که از همه بدتری شاه چین را به بند میکشی؟»
هر دو تیر باران گرفتند و پر عقاب هوا را پوشاند، #گودرز که باران الماس دید به نگران رستم شد و به #رهام گفت« این جا مایست! تیر خدنگ و کمان چاچی بردار و به کمک تهمتن برو»
سپس به #گیو گفت« سپاه را سوی راست سپاه رستم ببر و به دنبال #پیران و #هومان باش»
رهام خود را پشت تهمتن رسانید، رستم به او گفت « می ترسم رخش از جنگ خسته شود و من مجبور شوم پیاده بجنگم. این لشکر مور و ملخ است پیلبانان را به این سو بیاور که از چین و هند هدیه نزد خسرو بریم»
سپس فریاد زد و گفت« ترک و چین جفت اهریمن اند! ای بدبخت و بیچارگان شما از رستم آگهی نداشتید یا مغز تان از خرد تهی شد که به جنگ آمدید ؟ اگر هنوز از جنگ سیر نشدید من برایتان گرز و شمشیر هدیه دارم!»
@shah_nameh1