شروع نبرد دوازده رخ :
#گودرز که سخنان #پیران را شنید، دانست که از چه رو این چنین میگوید. نخست بر کردگار جهان، آفرین کرد و گفت:« سخن تو را شنیدیم! اما از خون #سیاوش به #افراسیاب چه سود بود که مانند گوسفندان سر از تنش جدا کرد؟ از آن پس نیز در ایران جنگ و کشتن و غارت راه انداخت. سیاوش با سوگند تو جان داد! تو بودی که او را به باد دادی! سپس که فرزندم را نزدت فرستادم، از پند و اندرز من سرپیچی کردی و جنگ خواستی! از ابتدا میدانستم روزی تو به جنگ من خواهی آمد. اکنون آمدی پس هنگام سستی و درنگ نیست. با این پیری بدون سپاه با یکدیگر بجنگیم.»
سپهدار ترکان، ده سوار را از میان سپاهیان برگزید. ده سوار شیرمرد و نامدار!
از سپاه ایران نیز گودرز ، ده سوار را انتخاب کرد و به میدان تاختند.
دو فرمانده مقابل یکدیگر ایستادند و با هر سواری از ایران، یک سوار ترک همرزم شد.
#گیو را با گروی قرار دادند، که هم زور بودند و تشنه به خون هم. #گروی_زره که سراسر ایران او را نفرین میکردند چون ریش سیاوش را گرفته و سرش را بریده بود.
با #فریبرزِ کاووس ، #گلبادِ #ویسه هم رزم شد و #رهّامِ گودرز با #بارمان، #گرازه به جنگ #سیامک رفت. #گرگین نیز رفت تا با #اندریمان پیکار کند و #بیژن نیز با #رویین.
#زنگهٔ_شاوران با #اَخواشت تورانی هم رزم شد و #برته با #کهرم. دیگر #فروهل بود و زنگله و در آخر #هجیر و #سپهرم مقابل هم ایستادند.
گودرز و پیران نیز هم برای دفاع از پادشاهی هم برای دین و مذهب آماده جنگ شدند.
با یکدیگر سوگند خوردند که هیچ یک از جنگ فرار نکند تا امروز مشخص شود چه کسی بر حق است.
دو کوه در دو سوی سپاه بود، یکی سوی توران و یکی سوی ایران و در مقابل آنها دشت و میدان نبرد بود. گودرز نشان کرد که هر کس حریف را شکست دهد، پرچمش را بالای کوه بچرخاند. پیران نیز همین نشان را سوی کوه خود کرد.
@shah_nameh1
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید
سلام؛
مستقیم برم سر اصل مطلب، پسری؟
#دایگو
...........
سلام
نه😂
هدایت شده از توییت فارسی
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«فردوسی» در مترو تهران
🔷 بمناسبت ۲۵ اسفند، پایان سُرایش «شاهنامه»
+ کاش بیشتر حواسمون به زبان فارسی باشه!
》Star《
@farsitweets
هدایت شده از توییت فارسی
اولین شناسنامه یا سجل ایرانی در دوران قاجار تاریخ ۳ دی ۱۲۹۷ صادر شد
سابقه کت و شلوار در ایران به تاریخ قبل از میلاد مسیح بر میگرده
اولین دانشگاه در ایران در سال ۱۲۳۰ به نام دارالفنون بود که امیرکبیر تاسیس کرد
اولین اداره در ایران توسط ناصرالدین شاه برای ثبت اسناد تاسیس شد
اولین بیمارستان در ایران در سال ۱۲۹۰ توسط ناظم الاطبا در تهران تاسیس شد
یکم مطالعه کنید
مهدی طیبی
@farsitweets
شاهــنامهٔ فردوســی
اولین شناسنامه یا سجل ایرانی در دوران قاجار تاریخ ۳ دی ۱۲۹۷ صادر شد سابقه کت و شلوار در ایران به تار
حداقل یه سرچ بزنید دم دستتونه😐😂
نبرد سه پهلوان :
سپس به قصد خون ریختن به دشت تاختند. سواران توران و ایران با گرز و شمشیر به جان هم افتادند چنان که کوه جلودار آنها نبود.
نخست #فریبرز از میان لشکر بیرون شد و با تیر و کمان به سوی #گلباد تاخت. هر چه تیر پرتاب کرد بر گلباد کارگر نبود، پس دشت به شمشیر برد و به دو نیمش کرد.
از اسب فرود آمد و با کمندش ، گلباد را به اسبش بست. کمربند گلباد را باز کرد و به بلندی آمد، فریاد زد و گفت« سالار ما پیروز و دشمنان شکست خورده باد.»
دیگر ، #گروی_زره آن دیو نر بیرون شد تا با #گیوِ #گودرز بجنگد،. هر دو نیزه به دست گرفتند و جنگیدند اما نوک نیزه از ترس پیکار آنان فروریخت. کمان به دست گرفتند. گیو او را زنده میخواست که به خسرو هدیه کند.کمان از دست گروی به زیر افتاد و دست به شمشیر برد، اما گیو با گرزی بلند به سر و کلاهش کوبید و خون بر صورتش ریخت،گیو زود او را از زین گرفت و سخت فشردش که بیهوش شد و از اسب افتاد. گیو از اسب فرود آمد و دستانش را از پشت بست. روی اسبش نشست و به بلندی آمد، پرچمی تکان داد و نعره کشید و به پیروزی شاه و پهلوان آفرین کرد.
سوم #سیامک از توران به جنگ #گرازه آمد. نیزه به دست گرفتند و مانند شیران نر به هم آویختند. لبانشان از تشنگی چاک چاک شد. از اسب پیاده شدند و گرازه دست انداخت و او را زمین زد. چنان سخت او را بر زمین کوبید که استخوان هایش شکست و در لحظه جان داد. گرازه نیز اسب سیامک را به دست گرفت و سوار بر اسب خودش به بالای کوه آمد و پرچمی را چرخاند، با شادی فریاد زد و بر پهلوان آفرین کرد.
@shah_nameh1
همه قطره و تو دریا حسن :)💚
ولادت کریمِ اهل بیت و پهلوان جَمَل " امام حسن (ع)" رو به تمام شیعیان تبریک میگم😄✨
@shah_nameh1
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی سوره بقره رو میخونی به ایة الکرسی میرسی و جو میگیرت حس میکنی حافظ کُلی😂:
شاهــنامهٔ فردوســی
وقتی سوره بقره رو میخونی به ایة الکرسی میرسی و جو میگیرت حس میکنی حافظ کُلی😂:
وقتی سوره یوسف میخونی و میرسی به آیه
" إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ "
* عبد الباسط شدم *😂💔