چنین گفت شیخی فریدون ماب که من را نمائید ، گر انتخاب ... اگر لطف بر من نماید ، خدای ... ببینم به زودی ، دم کد خدای!!! به صد روزه ، رونق به ایران دهم اگر چه در این راه ، من جان دهم به تدبیر ما و به زور امید ... بسازم همه قفلها را کلید ... چنان میکنم من ، به ایران زمین که گوید فلک ، آفرین ... آفرین ... من آنم ، که رستم بود پهلوان ... بچرخد به زودی هم این و هم آن ز چرخ فلک ، عرصه اش جور شد و او از رئیسان جمهور شد ... سر راهرو ، دست او از قضای ... فشرد و گره خورد ، بر کدخدای... به او گفت روزی ، رفیقی چو من که کارت خطرناک باشد ، حسن !!! بخندید ، و کوشید و ابرام کرد ظریفی فرستاد و برجام کرد ... ***** شبی یاد دارم که چشمم نخفت ... شنیدم به وی ، روح برجام گفت : که ای وی ، چه کردی ؟ چرا چون کنی ؟ که شیرین زدی ، کار مجنون کنی!!! دو صد روز شد ، وقت فرجام شد گه میوه چینی ، ز برجام شد ... چرا سینه ام از بتون پر شده ؟!!! چرا نانمان ، جمله آجر شده ؟!!! که ای شیخ اگر که فریدون توئی بکشتی مرا ، خیره از بدخوئی ... بخندید شیخ و بگفتا که هان ... چرا ربنا نیست ، وقت اذان؟!!! ببین سفره پر شیر و پر پوشک است گناه از شعار دل موشک است ... بکن شکر ایزد ، اگر کار نیست ، خیابان گرفته ز دیوار نیست ... *** چنین گفت ، آن روح نیکو نهاد که رحمت بر آن تربت پاک باد : خدا را بر آن بنده بخشایش است ... که خلق از وجودش در آسایش است #شهاب_مرادی #طنز_انتخابات @shahab12moradi