راوی:
مجید صالحی ، دوست شهید
تا پیامش رسید که دارم می روم نوکری حضرت زینب سلام الله علیها و حلالم کنید ، دلم خالی شد .
جواب دادم:«التماس دعا.» دلم آرام نشد.
زنگ زدم و گفتم : محسن! این پیامت رو اصلا دوست ندارم ، یه حالیه!
گفت : دعا کن روسفید بشم .
از دستش کفری شدم و گفتم : رو سفید بشی و چی چی ؟
باز حرف خودش را زد : دعا کن به خواستم برسم ، من هم هرجا برم ، به یادتم .
به زحمت جلوی بغضم را گرفتم و گفتم : «چه این ور ، چه اون ور...»
کتاب سربلند،صفحه ۱۸۳
https://eitaa.com/shahadat31312
زمانی که قدمِ اول را در این راه برداشتم
به نیتِ لقای خدا و شهادت بود
امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی
هوایِ ماندن در آن را بنماید...
شهید محمد رضا تورجی زاده
https://eitaa.com/shahadat31312
کتاب حاج قاسمی که من می شناسم
شهید حاج قاسم سلیمانی
روایتگر کتاب حاج قاسمی که من می شناسم حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، است. در این اثر فراز و فرودهای مختلف از زندگی شهید سلیمانی از نگاه راوی نقل و ثبت شده است.
کتاب حاج قاسمی که من میشناسم از ۱۲ فصل تشکیل شده است. خاطرات از دوران جنگ و حضور به عنوان یکی از نیروهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز میشود. آشنایی که از سال ۶۱ طی عملیات فتحالمبین آغاز می شود و تا فعالیتهای حجتالاسلام علی شیرازی در کنار شهید سلیمانی در نیروی قدس ادامه مییابد.
در واقع سال ۱۳۶۱ در حمیدیه اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله سخنران بود و علی شیرازی روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاج قاسم به دلش نشست.
🌷🌷🌷🌷🌷
بخشی از کتاب :
اتاق کار حاجقاسمی که با خیلی از افراد توی دنیا ارتباط داشت، در نهایت سادگی بود. مبلهای اتاقش ساده بود. میزوصندلیها تشریفاتی نبود. مبلها بیست سال عمر کرده بود! یک بار با اصرار دیگران اجازه داد رویهی مبل را عوض کنند. دنبال تشریفات و تجملات نبود
﴿🔶روی قلبم حک گشته این کلام🔶﴾
﴿🔶باولایت تا شهادت والسلام🔶﴾
https://eitaa.com/shahadat31312
#معرفی_کتاب ۶
48.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمانهای کشور ما شهدا هستند؛ بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ اینها هستند که در دشوارترین میدانها مبارزه کردند و توانستند به عالیترین درجات برسند و توانستند دشمن را شکست بدهند؛ اینها قهرمانند. یاد قهرمانها را همهی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست؛ گاهی در یک ملّتی یک نفر به عنوان قهرمان شناخته میشود، خاطرات او، جزئیّات او، زندگی او برای مردم اهمّیّت پیدا میکند. شهدای ما همه قهرمانند؛ یاد اینها اهمّیّت دارد.
🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/shahadat31312
بخشی از وصیت نامه حاج قاسم :
خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز- که جانم فدای او باد- قراردادهای» سردار سلیمانی در بخش پایانی وصیتنامه خطاب به علما و مراجع معظم تقلید ضمن تکریم بسیار از آنان، از موضع «سربازی از برج دیدهبانی» مینویسد: «من میدیدم که برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای موثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند - در حالی که حق واضح است، جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه، میراث امام خمینی هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار بگیرند. من حضرت آیتالله العظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم.
https://eitaa.com/shahadat31312
35.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدرت های استکباری امروز موافق نیستند که نام شهیدان ما ، یاد شهیدان ما بر فراز پرچم های بلند افتخار این کشور دیده بشوند .
حفظ یاد شهید ، جهاد است ...
https://eitaa.com/shahadat31312
بخشی از وصیت نامه شهید امیر حاج امینی:
سلام بر خدا و شهيدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدتها کشمکش دروني که هنوز هم آزارم ميدهد، براي رهايي از اين زجر، به اين نتيجه رسيدهام و آن در اين جمله خلاصه ميشود: خدايا! عاشقم کن. از اين که بنده بد و گنه کار خدايم، سخت شرمنده ام و وقتي ياد گناهانم مي افتم، آرزوي مرگ مي کنم؛ ولي باز چاره ام نمي شود. به راستي که (ان الانسان لفي خسر) هيچ برگ برنده اي ندارم که رو کنم؛ جز اين که دلم را به دو چيز خوش کرده ام؛ يکي اين که با اين همه گناه، دوباره مرا به سرزمين پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم مي گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمي بينم و احساسش نمي کنم؛ اگر چنين نبود، پس چرا مرا به اين جا آورد؟ دوم اين که قلبي رئوف و مهربان دارم و با همه بدي هايم، بسيار دلسوزم. لحظه اي حاضر به تحمل هر گونه رنجي مي شوم؛ بله به اين دو چيز دلم را خوش کرده ام. پس اي پروردگار من! اگر دوستم داري که مرا به اين جا آورده اي، پس مرا به آرزويم که... برسان و يا به اين خاطر که نمي توانم باعث رنجش کسي شوم، پس بيا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت... . دنيا براي ضعيف نفسان، يک گرداب هلاکت است. اگر لحظه اي به خودمان واگذارده شويم، واي بر ما که ديگر نابوديمان حتمي است. خوشا آن کس که به ياري او، در اين گرداب هلاک گردد. اي حسين! اي مظلوم کربلا! اي شفيع لبيک گويان! نداي هل من ناصرت را من نيز لبيک گفتم.
🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahadat31312
شهید عبدالحسین برونسی
داستان از زبان سرکار خانم سبك خیز (همسر شهید):
یک بار خاطره ای از جبهه برایم تعریف میکرد . می گفت : کنار یکی از زاغه مهماتها سخت مشغول بودیم ؛ تو جعبه های مخصوص مهمات می گذاشتیم و درشان را می بستیم .
گرم کار یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه ، با چادری مشکی ! داشت پایه پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها .
با خودم گفتم حتما این از خانم هایی هست که میان جبهه .
اصلا حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود .
به بچه ها نگاه کردم ، مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند . انگار آن خانم را نمی دیدند . قضیه عجیب برایم سؤال شده بود . موضوع عادی به نظر نمی رسید . کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست .
رفتم نزدیکتر تا رعایت ادب شده باشد ، سینه ام را صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم : خانم ! جایی که ما مردها هستیم شما نباید زحمت بکشین .
رویش طرف من نبود ، به تمام قد ایستاد و فرمود : مگر شما در راه برادر من زحمت نمیکشید ؟
یک آن یاد امام حسین علیه السلام افتادم و اشک توی چشمام حلقه زد .
خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست.
بی اختیار شده بودم و نمیدانستم چه بگویم .
خانم همانطور که رویشان آن طرف بود ، فرمودند : هرکس که یاور ما باشد ، البته ماهم یاری اش می کنیم .
کتاب خاک های نرم کوشک ، صفحه ۱۶۶ (مکاشفه)
https://eitaa.com/shahadat31312
شهیدحسین معز غلامی :
هر وقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر علیه السلام و یا حضرت زهرا سلام الله علیها بخوانید و هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آن را به هیئت های مذهبی بدهید
🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahadat31312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
شهید حاج قاسم سلیمانی:
من قدرت او را
محبت مادری او را در هور دیدم.
در قلب کانال ماهی دیدم.
در وسط میدان مین دیدم...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahadat31312
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کتاب اسم تو مصطفاست
شهید مصطفی صدر زاده
بخشی از کتاب اسم تو مصطفاست:
اینجا بر لبهٔ سنگ سرد نشستهام و زیر چادر، تیکتیک میلرزم. آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمیبخشد. انگار با موذیگری میخواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیکتر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند. میدانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم. از خانهمان تا بهشت رضوان شهریار ده دقیقه راه است، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم: «آقامصطفی!» نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشمهایی سرخ و موهایی آشفته. با همان پیراهنی که جایجایش لکههای خون بود و شلوار سبز لجنی ششجیبه. آمدی و گفتی: «جانم سمیه!»
گفتم: «مگه نه اینکه هروقت میخواستم جایی برم، همراهیم میکردی؟ حالا میخوام بیام سر مزارت، با من بیا!» شانهبهشانهام آمدی.
به مامان که گفتم فاطمه و محمدعلی پیش شما باشند تا برم بهشت رضوان و برگردم، با نگرانی پرسید: «تنها؟!»
ـ چرا فکر میکنی تنها؟
ـ پس با کی؟
ـ آقامصطفی!
پلک چپش پرید: «بسم الله الرحمن الرحیم.» چشمهایش پر از اشک شد. زیر لب دعایی خواند و بهسمتم فوت کرد. لابد خیال کرد مُخَم تاب برداشته..
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
﴿🔶روی قلبم حک گشته این کلام🔶﴾
﴿🔶با ولایت تا شهادت والسلام🔶﴾
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahadat31312
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#معرفی_کتاب ۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما از این مصطفی های صدر زاده
در سراسر کشور بسیار داریم...
🔶 شهیدصدرزاده
🔶 لبیک یا خامنه ای
https://eitaa.com/shahadat31312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰۰۰﴿اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَیِّدالشُّهَدا﴾۰۰۰
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahadat31312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: اومد جلوی جمع یقه منو گرفت، گفت فلانی همه رو فرستادی خودت موندی. من خیلی آتش گرفتم گفتم چکار کنم
https://eitaa.com/shahadat31312
🔶🔷نماز را به پا دارید🔷🔶
رسم شهدا ترک نماز نبود حتی در شرایط سخت ...
اگر به نماز های احمد کاظمی نگاه می کردیم ، می دیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود. هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمی خواند.
کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند ، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود.
🌷 "حاج قاسم سلیمانی" میگوید:
هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند؛
https://eitaa.com/shahadat31312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸حاج قاسم :
میرحسینی یک مالک اشتر بود...
https://eitaa.com/shahadat31312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زرنگی به سبکِ شهدا🍃
شهید محسن حججی:
خیلی دلم میخواد یه بار قبل از ظهور امامزمان (عج) شهید بشم، یه بار بعد ظهورِ امام زمان(عج). به خیالِ خودم این زرنگیه؛ دو بار شهید شدن برای اسلام...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/shahadat31312
داستان به نقل از دوست شهید ، مهدی شریعت زاده :
به هوای دورهمی و اردو و بگو و بخند ، به موسسه آمدیم .
گروه بندی شدیم و عدل آقا محسن شد سرگروهمان .
با خوش اخلاقی و خنده رویی من را شیفته خودش کرد .
با کتاب «دیدم که جانم می رود» ، نگاهم را درباره شهدا عوض کرد .
خودش کتاب هنر اهل بیت علیهم السلام را دوست می داشت . با عشق از آن حرف می زد . دستگیری اهل بیت علیهم السلام از شهدا وسط جنگ و جبهه را تعریف می کرد .
در گوش مان میخواند که رفیق شهید انتخاب کنید.
می گفت : برو تو گلستان شهدا ، یکی شون بهت چشمک می زنه ، همون رفیقته .
خودش هم با حاج احمد طرح رفاقت بسته بود . جمله هایش را روی تابلو می نوشت .
از میانشان این در ذهنم حک شد : خدایا ! با تمام وجود درک کردم که عشق واقعی تویی و شهادت ، تنها راه رسیدن به این عشق است .
کتاب سربلند ، شهید حججی
صفحه ۱۶۱
🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/shahadat31312