وقتی بابا شهید شدن من دو سال و نیم سن بیشتر نداشتم و طبیعتاً چیزی یادم نمیاد هر چیزی که من از پدرم شنیدم از مادرم بوده یا از خواهر برادر هایی که از من بزرگتر بودند یا از اهالی فامیل...
چون من خودم وجود پدرم رو درک نکردم و هرچی از پدرم میدونم از مادرم و بقیه بوده...
اما چیزی که بین همه افراد مشترک بود از اخلاق پدر من و از شخصیت پدر من،این بود که ایشون خیلی خوش اخلاق و شوخ طبع بودند
کارهاشون همیشه با صداقت و با اخلاص بود... همیشه در کارهای ایشون صداقت حرف اول رو می‌زد
پدرم هیچ وقت نمی گفتن که من فلان کار رو بکنم که به چشم فلانی بیاد نه برای پدر من فقط رضایت خداوند مهم بود
اما در رابطه با اینکه شما پرسیدید که آیا من پشیمان هستم که پدرم در راه اسلام و در راه دفاع از کشور به شهادت رسیدند و من هیچ وقت وجود ایشون رو درک نکردم....
من خدا رو گواه می گیرم که حتی یک لحظه هم نگفتم چرا پدر من رفت
بله دلتنگ بودم دوست داشتم که در کنارم بودن اما هیچ وقت نگفتم که خون پدر من هدر رفته چون خون شهید چیز کمی نیست که بخواد با امثال من و شما خونش پایمال بشه خونی هست که در راه خدا ریخته شده خونی هست که خدا خریدارش شده و امثال ما نمیتونن این خون رو پایمال کنند
من همیشه گفتم که مسئولین شهدا رو الگوی خودشون قرار بدن....
مسئولین حضرت آقا را الگوی خودشون قرار بدن حضرت آقا هیچ وقت شعار نمیدن در رابطه با شهدا صحبت می‌کنند و کاملا شبیه شهدا هم عمل می‌کنند و به نظر من ایشون یک شهید زنده هستند....
به قول حضرت آقا شهادت مرگ تاجران است
اما اینکه من بخوام توصیه ای داشته باشم به جوان ها و نوجوان ها اینه که عزیزان سعی کنید راه شهدا را ادامه بدید و در این مسیر باشید که اگه بتونید این راه مقدس رو ادامه بدید هم دنیاتون رو بدست میارید و هم آخرت...مرید شهید باشید و به این فکر بکنید که روزی شما شبیه فلان شهید بشید...اونموقع هست که شما بردید...دیگه برگ برنده دست شماست...
ان‌شاءالله شهادت روزی همه ما بشه....از همه مردم عزیز هم التماس دعا دارم
مهدیه‌عدالتمنش‌فرزندشهیدعلی‌عدالتمنش
#پدر_امت
#دختران‌بابایی‌اند
#به‌راویت‌دختـــ🥀ـــر
در نشر آثار سهیم باشیم🌹
「دلم‌آسمون‌میخاد🕊!」
