eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
117 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بســم الله ... دقـت کردین ؟! برای آموزش زبان فرانسه و آلمان وَ... انواع اموزش رقص های باله و کلاسهای مختلف و هزار چیز مناسب و نامناسب دیگه ... سن دختر اصلا مهم نیست!!! اما نوبت به آموزش حجاب که میرسه میگن: افراطی بازی در اورده!! بچه زده میشه!! به سن تکلیف نرسیده!! شما از خدا سختگیر ترین!!! و این در حالیه که ما فقط از آموزش و عادت دادن حرف میزنیم نه حجاب اجباری ،قبل سن تکلیف .... . . . . . (خودم اگه لایق بودم دختر دار شدم از مادرم زهرا براش میگم،از خواهرم زینب و رقیه میگم😔.... اگه پسر دار شدم ، از مرام مولا علی میگم از حسین و عباس میگم 😢) #عشق #حزب_الله #تربیت_درست #حجاب #یاعلی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚 @shahadat_arezoomee
❤️درد دل بچه های تفحص با شهدا: براستی کدام یک از ما دیگری را پیدا میکند؟... ما شما را ...یا شما ما را؟... اصلا کداممان گم شده ایم؟... ما یا شما؟ میپندارم... ما #روح گم کرده ایم و شما #جسم... روح مان #تلنگر میخواهد و جسمتان #تفحص.... ما محو در زمانیم و شما محو در زمین... شما در#افلاک و ما در پیِ#پلاک پس ای شهید؛ قرارمان باشد: تفحص از ما تلنگر از شما ما بر جسم تان شما با روح مان... #یاعلی... @shahadat_arezoomee
دلم آسمون میخاد🔎📷
اینم کار ما برای جشن عید غدیر😍 -ام
4_5904640778486940635.mp3
7.85M
🌸از سینه میجوشه 🌸دوزخ با یاعلی خاموشه 🌸بی‌علت نیست 🌸 حرز رو بازوشه 🎊 🎁 مبارکباد🎈 🎤 💛 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💕
#غدیر🍃 جز مھر علی [❤️] در دل من خانه ندارد [] #یا_امیـرالمومنیـــݩ_حیـــــدر ❣ #عید_غدیر #یاعلی #علی #غدیر
#حجاب ✍️ #حرف |💡 #عقایدت‌رو‌فریاد‌بزن❗️💪 ⚠️چرا می ترسی چادری بشی‼️ چرا خجالت می کشی جلو دیگران از چیزهایی که فکر می کنی درسته حرف بزنی ــ🍃 ⚠️چرا روت نمیشه جلوی دیگران اونی که خودت‌دوست‌داری‌باشی‌🌻 ⚠️چرا همه چیز برعکسه🌗 مگه تو داری اشتباه میکنی که شرمنده ای بذارید من یه چیزی به شما بگم✋ شک ندارم ماها خیلی زیادیم شک ندارم #چادرانه های خیلی بیشتر از چادری ها هستن✨ خیلی ها هستن دلشون واقعا پاکهـ❣️ و ته قلبشون فقط دل به خدا💛 و ائمهـ💚 و شهدا💜و . . . بستن ‼️اما چرا #بترسیم؟ چرا #اعتمادبنفس نداشته باشیم💪 ⁉️چرا دچار #انزوا بشیم⚡️؟ چرا احساس کنیم اگر بیایم تو تیم خدا❤️ هم ظاهر هم باطن طرد میشیم🍁؟؟ #یوسف زندانی رو چه کسی عزیز مصر کرد😍؟ غیر از خدا؟ ❤️ #شهیدحججی رو چه کسی عزیز دل همه کرد😍؟ غیر از خدا❤️؟ تو دست پست ترین افراد باشی خدا عزیز دلت میکنه🎈! اگه پای خدا وایسی و کم نذاری براش🌼☘️ اعتماد کن به خدا ❤️ و #عقایدت رو فریاد بزن💪 ببین چند نفر #یاعلی میگن✋ و چادری میشن😍💛 ❖═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═ •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
....ـــــــانہ..🌹🍃 ...😊✋🏻 💬مےگفت: ”سـرباز امام زمان(عج) اهل توجیہ نیست...“ راست مےگفت...👌 یہ عمـر خودمون رو با سـربار بودن از سـرباز بودن تبرعہ کردیم 🌿توجیہ کافیہ باید بلند شیم وقتہ گفتنہ وقت عمل کردن وقت اینکہ شعار رو بذاریم کنار...😕 بیا از همین امـروز شروع کنیم🌱😁 یہ شروع دوباره... ...ـــــوڹ_باشہ نسل ما نسل ظهور است ......ــــــــربــ..ـــــرخیزیــــ....ـــــم💪 أَبْـنٰـاءُالـزَّهْـرٰاء 🌱🦋💫ـــــــــــــــ.. 📿 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
🌿🦋🌿 🦋🌿 🌿 خود را کبوترِ حرمش فرض می کنم هرگز ندیده‌ام زِ خودم خوش‌خیال‌تر🌱😍 #یاعلی "علیه السلام"[♥️].•° 🌱🦋💫ـــــــــــــــ.. #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 📿 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
خـدایـا... بگیـر از مـن! آن چـه که "شهـــادت" را می گیـرد از مـن...😔😔 این روزهــا عجیب دلم؛ به سیم خـاردار هـای ! گیـــر کرده است... را گفتنـد: یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی!؟ فرمود: إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... حتی اگـر بـه آخـر خط هـم رسیدی! آنجـا بـرای عشـق شـروعی مجـدد اســت...😭💔 🔻برای شادی روح شهدا 😇🌷 🤲🏻 ✋🏻 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فقط حیدر امیرالمومنین است . 👤 حاج مهدی 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
| وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشرِی نَفسَهُ ابتِغآءَ مَرضَاتِ اللَّهِ وَ... |🌿 |♥️••واز مردم کسی (علی ابن ابیطالب) است که جانش رابرای خشنودی |•خدا•| میفروشد.. :)(: بقره_۲۰۷ 💚
دلم آسمون میخاد🔎📷
علی ولی و علی والا💕 #علی_مع_الحق_مع_الحق_علی🍃🌸
』: ... نام‌تورابـردم هزارشيشھ‌ۍ عطردردهانم‌شڪست♥️🔗°• . .🦋. 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
✍️ 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee
اگر دم از حب به علی میزنی علی نمیزاشت کودکی در کوفه گرسنه سر به بالشت بزاره امشب چند کودک گرسنه در همین حوالی خوابید؟! بگو کودکان زیادی چشم هایشان به سمت دستان ماست 😞💔
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍄🌿✨ #بیو بگو "علی"ع و تمام کن مردم دنیا را .... #asemoniha 💭🌊
🍀"💥 📌°| 🖇💭 |
جامعه‌ای که به نتیجه حذف کردن علی «علیه السلام» می‌رسد، 

علی را از علی بودن نمی اندازد، خودش را از علی داشتن محروم میکند. 

💛 

🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما   دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
📌 🌿✨
🍃•| مسیرت می شود معراج اگر باور علی باشد 
🍃•|قیامت  سر بلندی  تو  اگر  داور  علی باشد 

 🕊
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما  دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
♥️🍃•| 🌱
مسیرت می شود معراج اگر باور علی باشد 
قیامت  سر بلندی  تو  اگر  داور  علی باشد 

🌱علی را  حق برای  فاطمه آورد  در عالم 
که تنها در مقام فاطمه همسر علی باشد 
🕊 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
|•📎📿•| عمقِ‌آشنایی‌ما‌برمیگرده‌به اولین‌باری‌که‌خواستم‌بلند‌بشم پدرم‌ڪنارم‌ایستاد‌و‌گفت: بگو: 💚 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
ـ -‌بھ‌اسمِ‌نامت‌کھ‌اعجازمے‌کند˘˘! -'💚
دلم آسمون میخاد🔎📷
﴿سالگردشھادٰت‌حجت‌ُاللہ‌ِرحیمے🕊﴾ ↯'💛! همیشہ‌بہ‌جای‌گفتن‌سلام‌وخداحافظ تواول‌وآخرِمکالِماتشون؛میگفتن .. و (: ●「 ڪانال‌دلم‌آسمون‌میخاد 」•
‌هرکسی‌برای‌علی‌کارکنه حضرت‌زهراخریدارش‌میشه👌 حالارسیدیم‌به‌پست مرتبط‌باغدیر❤️ یه‌ ‌بگیدوجانانه این‌پست‌رومنتشرکنین... اجرتون‌باحضرت‌زهرا(س)
‌هرکسی‌برای‌علی‌کارکنه حضرت‌زهراخریدارش‌میشه👌 حالارسیدیم‌به‌پست مرتبط‌باغدیر❤️ یه‌ ‌بگیدوجانانه این‌پست‌رومنتشرکنین... اجرتون‌باحضرت‌زهرا(س)