eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.4هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
11هزار ویدیو
116 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
✏️💕 💕 سلام اربعینے های جاماندهـ💔 سلام کربلایےهای به قافله نرسیدهـ🥀 // امروز دومین روز از دومین ماه فصل بیقراریه! فصل بارش دل بر ریشه‌ے وجود است و جوانه اے به نام دلتنگے سر روییده و پنج روز است ریشه به جانها زده.. دیده بگشا و زیر باران عاشقے دستِ رحمت را ببین! دستے به سمت تو مےآید تا شاید التیام بخش دلتنگےهایت باشد به سمت تو مےآید تا دلتنگےهایت را بااو قسمت کنے..// •🌼• مبادا ردش کنے؟! آن را بگیر و قدم به قدم از دلتنگےهایت برایمان •🍃• بوی عطریاسے جامانده همه جا پیچیده؛ از همان عطریاس برایمان بگو..✏️ •🌼• از بیستُم صفـر‌ و ۲۷ مهـرے که یه جای پا هم بین زائراے ارباب نداشتیم از حال و هوایے که شکسته دلی از جاماندگی اش میگوید؛ از به کربلا نرسیدنش و هل من ناصر اربابش را لبیک نگفتن؛ مےگویـــد! // اینجا جامانده بسیار است نوای بیقراری دلت را به بینوایے چو ما برسان.. // °• اینجا حس و حالت را بگـو..📝 درِ بقچه ے دلتان را با کلید دلتنگی بگشایید میخواهیم هرچه که هست همچو رازی افشا شود.. حتما ها و حال و هوایتان را برایمان به پل ارتباطی زیر . قلم دلتنگےتان هستیم..👇👇 @khadem_eshgh مهلت تا ساعت 21:00 بجنبیـد و شتابان بنویسیـد☺️✋ ✏️ 💕✏️
🌱 🔻عجیب ترین چیزی که من تا به حال دیده ام این بوده که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای (ع) تنگ میشود... 🌹 🌹صلی‌الله علیک یاصاحب الزمان •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌼 عمــرے اسٺـ که از حضور او جـاماندیم درغربتـ سـ❄️ـرد تنـهـا ماندیم 🔹او است تا که مابرگردیم ماییم که در ڪـبرے ماندیم😔 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
+به قول حاج حسین یڪتا: دنیا دنیای تیپ زدنهـ ♥️! فقط مهم اینه که تیپ میزنه‼️ شهدا یه جوری تیپ زدن که خدا نگاهشون ڪرد🦋 ] اما فقط یه چیزۍ☝️🏼 +اقا پسر الگوت بود حضرت علۍ(ع) هست ؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد🍃 مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چۍ میگه +دخترخانوم وارث ارثیه حضرت زهرا(س) شما چیۍ❓ هست❓ خود حضرت فاطمہ جلوی یہ مرد ڪور حجابشو رعایت مۍڪرد؛ چشمات قشنگه ،صورتت زیباعه ، میدونم همه ی اینارو. . ولی قرار نبود زیباییاتو بزاری برای هرڪسۍ پس این پروفایل و اینا چۍ میگہ❓ جایی ڪه با چندتا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش _قرار بود باشیم . . . _قرار بود باشیم . . . _قرار بود راه ادامه بدیم. . _قرار بود برای شهیدمون مرام بزاریم🍃 . . . ولۍ قرار نبود به مجازی بدیم . . . اومدیم تو صحنه ۍ جنگ دشمن تا ڪنیم ،گفتیم جنگ نرمم ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیدم 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁 ══════°✦ ❃ ✦°══════
+به قول حاج حسین یڪتا: دنیا دنیای تیپ زدنهـ ♥️! فقط مهم اینه که تیپ میزنه ‼️ شهدا یه جوری تیپ زدن که خدا نگاهشون ڪرد🦋 ] اما فقط یه چیزۍ☝️🏼 + اقا پسر الگوت حضرت علۍ(ع) بود هست ؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد🍃 مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چۍ میگه؟؟🤨 +دخترخانوم وارث ارثیه حضرت زهرا(س) شما چیۍ❓ هست❓خود حضرت فاطمہ جلوی یہ مرد ڪور حجابشو رعایت مۍڪرد؛ چشمات قشنگه ،صورتت زیباعه ، میدونم همه ی اینارو... . 😇 ولی قرار نبود زیباییاتو بزاری برای هرڪسۍ پس این پروفایل و اینا چۍ میگہ❓ جایی ڪه با چندتا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش _قرار بود باشیم . . . _قرار بود باشیم . . . _قرار بود راه ادامه بدیم. . _قرار بود برای شهیدمون مرام بزاریم🍃 . . . ولۍ قرار نبود به مجازی بدیم . . . اومدیم تو صحنه ۍ جنگ دشمن تا ڪنیم ،گفتیم جنگ نرمم ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیدم😑 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
و هوالشهید♥️ ✍️ 💠 یک نگاهم به قامت غرق عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر می‌زد که اگر اینجا بود، دست دلم را می‌گرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کردم، نفسی برای نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس می‌کردم به فریادمان برسد. 💠 می‌دانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی می‌شد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش می‌چرخید برای حال حلیه کافی بود و می‌ترسیدم مصیبت عباس، نفسش را بگیرد. 💠 عباس برای زن‌عمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و می‌دانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره می‌کند. یقین داشتم خبر حیدر جان‌شان را می‌گیرد و دل من به‌تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک نشسته و در سیلاب اشک دست و پا می‌زدم. 💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آن‌ها را به درمانگاه آورد. قدم‌هایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمی‌شد چه می‌بینند و همین حیرت نگاه‌شان جانم را به آتش کشید. 💠 دیدن عباس بی‌دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش می‌لرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش می‌شکست و می‌دیدم در حال جان دادن است. زن‌عمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفس‌شان بند آمده بود. 💠 زن‌عمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد (علیهاالسلام) را صدا می‌زد. حلیه بین دستانم بال و پر می‌زد، هر چه نوازشش می‌کردم نفسش برنمی‌گشت و با همان نفس بریده التماسم می‌کرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!» 💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و می‌دیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه می‌شکافد که چشمانش را با شانه‌ام می‌پوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده می‌شدند یا از نبود غذا و دارو بی‌صدا جان می‌دادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل شهر که همه گرد ما نشسته و گریه می‌کردند. 💠 می‌دانستم این روزِ روشن‌مان است و می‌ترسیدم از شب‌هایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره‌باران را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زن‌ها دور اتاق کِز کرده و دیگر در میان نبود که از منتهای جان‌مان ناله می‌زدیم و گریه می‌کردیم. 💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی می‌کردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری می‌کردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم می‌سوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه می‌بردم. 💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظه‌ای از آتش تب خیس عرق می‌شدم و لحظه‌ای دیگر در گرمای ۴۵ درجه طوری می‌لرزیدم که استخوان‌هایم یخ می‌زد. زن‌عمو همه را جمع می‌کرد تا دعای بخوانیم و این توسل‌ها آخرین حلقه ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلی‌کوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند. 💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو درد کشیدند و غریبانه جان دادند. دیگر حتی شیرخشکی که هلی‌کوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی‌آمد و حالش طوری به هم می‌خورد که یک قطره از گلوی نازکش پایین نمی‌رفت. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه می‌چرخید و کاری از دستش برنمی‌آمد که ناامیدانه ضجه می‌زد تا فرشته نجاتش رسید. خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفته‌اند هلی‌کوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به ببرند و یوسف و حلیه می‌توانستند بروند. 💠 حلیه دیگر قدم‌هایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلی‌کوپتر هزار بار جان کندم. زودتر از حلیه پای هلی‌کوپتر رسیدم و شنیدم با خلبان بحث می‌کرد :«اگه داعش هلی‌کوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت می‌بری، چی میشه؟»... ✍️نویسنده: 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
• +حاج‌آقـا: مهدے(عج) جوون‌شیعـہ توے نمازش اللهم‌کن‌لولیڪ میخونہ••• • 😌🌿 • •{‌@shahadat_arezoomee}•
• ای دوچشمت سبب‌وعلت پیدایش صبح! دیده بگشا که جهان آغاز است. • ـــــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🔥ارتباط با نامحرم🔥 امیرالمومنین حضرت علی الگوی ما بود ، پس چرا او به دختران جوان ، سلام نمی داد.. خب چرا⁉️ ❌ دختر خانم ها بخونند... ❌ آقا پسرها بخونند.... 💠+به قول حاج حسین یڪتا: دنیا ، دنیای تیپ زدنه!❤️ فقط مهم اینه که کی، برای کی تیپ میزنه! بله این شهدا بودند که یه جوری تیپ میزدند که خدا نگاهشون ڪنه نه هر نامحرمی ... ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر؟! الگوت حضرت علی(ع) بود، حواست هست؟ همون امیرالمومنین ڪه به دخترای جوون سلام نمیڪرد.. ✅ آیا تو ایمانت از حضرت علی قوی تر است که با هر نامحرمی اون هم در فضای مجازی و یا غیره ارتباط میگیری و از اون حد مجازش هم میگذری و باعث فتنه و آسیب و هزاران گناه و گرفتاری میشوی⁉️ ❌مگه قرار نبود صحبت با نامحرم در حد ضرورت باشه⁉️ پس این چت📲 ڪردنا و... چی میگه؟؟ +دختر خانوم؟! وارث ارثیه حضرت زهرا (س) ! شما چی❓ حواست هست❓خود حضرت فاطمه جلوی یه مرد ڪور حجابشو رعایت میڪرد؛... چشمات قشنگه، صورتت زیباعه، میدونم همه ی اینارو.... ولی قرار نبود زیبایی هاتو بزاری برای هر ڪسی؛... پس این پروفایل و اینا چی میگه؟؟؟ جایی ڪه با چند تا لمس صفحه ی گوشی ڪلی مرد میتونن ببیننش... _قرار بود باشیم... _قرار بود باشیم... _قرار بود راه رو ادامه بدیم.. _قرار بود برای شهیدمون مرام بزاریم... ولی قرار نبود به مجازی بدیم... 💥 اومدیم تو صحنه‌ی جنگ دشمن تا ڪنیم، گفتیم جنگ نرم؛ ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیم ♨️ و در آخر اسیر دامهای شیاطین میشویم و مجروح و خسته وامیمونیم و به عقب بر میگردیم 💥 بیایید بخاطر دل امام زمان گناه نکنید بیایید بیخودی ادعای امام زمانی نکنید بیایید رعایت کنید و با هر نامحرمی ارتباط نگیرید و خود را آلوده به هر گناهی نکنید ، که اگر این شد چیزی جزء تباهی و نابودی برایتان ، به ارمغان نمیگذارد پس لطفا رعایت کنید.
•• + یه واقعی جمعه که میشه ... یه نگاه به هفته‌ای کھ گذروند میکنه، ببینه کدوم کارش به امام‌ زمانش نزدیکش کرده؟! کدوم کارش امام زمانشو رنجونده؟! میشینه میکنه استغفار میکنه بخاطر رنجش‌ها… طلبِ توفیقِ مضاعف میکنه برا نزدیک شدن‌ها... + ...! :)
یه واقعۍ جمعه ڪه میشه ... یه نگاه به هفته‌ای کھ گذروند میکنه👀 ببینه کدوم کارش به امام‌ زمانش نزدیکش کرده؟! کدوم کارش امام زمانشو رنجونده؟! میشینه‌ حساب‌کتاب میکنه✍ میکنه بخاطر رنجش‌ها… طلبِ توفیقِ مضاعف میکنه برا نزدیک شدن‌هاش‌...💌 《زندگیتو‌امام‌زمانۍ‌ڪن🌱