هدایت شده از بلوطستان
.
حال و هوای دوستان شهید در این روزها
✍بهزاد باقری
بیاد دوستانم در عملیات والفجر 9
این روزها حال و هوای #کاتو و #چوارته بعد از سی واندی سال چنان در دلم نفوذ کرده که نگو!!
بیرون کردنش کار حضرت فیل شده .
دوستانم این روزها درارتفاعات #ناصر و #میشل هروله کنان به پیش می روند تا خطوط قرمزمان آسیب نبیند .
آن همه صفا و مردانگی آن همه جلال و جبروت ،آن همه لطف و صفا که عین نقل و نبات بینمان دست به دست می شد .
یادتان هست ؟؟
تعدادشان فراتر از ملائک بدر بودند .
حالامگر میشود اسفند، یارت شود و نام #علی_مردان از چراغ سبزِذهنت عبور نکند؟
یا اینکه دست سائلی را رد نکنی و #محمد از کنارت رد نشود.
جسارت و شجاعت #مروت رژه چند گانه اش را اجرا میکند .
نجابت #محمود دو باره زبان زد خاصان می شود .
#علی_محمد سفره ای دلیری و بذل و بخشش رابرایت پهن می کند .
#فیروز یاد کمیل و ابوذرش را برایت هجی میکند .
و شعرهای #حجت هر کدام نابتر از حافظ صفحه ی دلمان را مینیاتوری میکند .
صلابت #محمد_مراد تو را روبروی هنجس می نشاند و عرق شرم را از پیشانیت پاک میکند.
دوستان من در #کاتو و #چوارته حالشان خوب خوب است .
یاد گرفته بودند چگونه قربان صدقه دوست بروند.
یاد گرفته بودند اگر مکروهی بر صورتی ردی بجا می گذاشت .
همه #چفیه_هایشان را برای محو آن از دور گردنشان باز می کردند .
این روزها بد جوری نیازشان دور سرمان چرخ می خورد .
برای تطمئن القلوبمان .
برای دستانمان تا کج نشوند .
برای چشمانمان تا حیا را ندرند .
برای دلمان تا قرار گیرد .
برا خودمان تا بتوانیم جای پایشان را پر کنیم .
یادشان #جاوید نامشان هماره #جاودان باد.
#نشریه_فرهنگی_اجتماعی_بلوطستان
🅱 eitaa.com/joinchat/135528452C8840727e87
🔴 می گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت:
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه سکه مردی غافل را می دزدد،
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذی است که بر آن نوشته است:
خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما!
اندکی اندیشه کرد...
سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند!
دوستان دزدش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد.
دزد کیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است.
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او...
اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم و این دور از انصاف است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_نشیم_میمیریم
#کانال_شاهدان ↙️
https://eitaa.com/shahedan403
هدایت شده از بلوطستان
.
#سرفرازان
برای شهید سعید جهانگیر
پسربچهای که با گردن کج قنوت میخواند
✍بهزاد باقری
سال 63 موقعی که به منطقه زبیدات عراق اعزام شدیم اولین شب قبل از اینکه به منطقه برسیم شب را در پادگانی نزدیکی های پل کرخه به صبح رساندیم. در آن شب #فیروز_سرتیپ_نیا دوست داشت که با نیروهایش بیشتر آشنا شود پس با هم شروع به سرکشی از نیروها کردیم در این بین به پسر بچه ای بسیار خوش رو و خوش اخلاق برخورد کردیم...
👇👇👇👇👇👇👇👇
#نشریه_فرهنگی_اجتماعی_بلوطستان
🅱 eitaa.com/joinchat/135528452C8840727e87
هدایت شده از بلوطستان
.
👆👆👆👆👆👆👆👆
قبل از اینکه به طرفش برویم در حال نماز خواندن بود بقدری زیبا نماز می خواند که انسان را مجذوب خودش میکرد .پسر بچه ای که فکر نکنم هنوز بالغ شده بود .#قنوتی با گردن کج، رکوعی طولانی و سجده ای بر خاک افتاده .
انگارکن که تمام گناهان عالم را به گردن اوانداخته بودند، چنان با تضرع نماز میخواند. نمازش که تمام شد. همراه فیروز به طرفش رفتیم بعد از احوال پرسی گفتم که از کجا اعزام شده ای گفت از همان جایی که تو آمده ای .
گفتم : نمازت بسیار خوب بود. گفت اگر او قبول کند خوب است مگر شما می خواهید به نماز من نمره بدهید.
گفتم :نمره که نه ولی یاد گرفتم از شما که چگونه سرم را در مقابل دوست کج کنم . گفت که به کج و راست کردن سر نیست.
باید دوستش داشته باشی تا بتوانی سرت را در مقابلش کج کنی او که ما را دوست دارد پس ما هم باید او را دوست داشته باشیم.
دیدم اگر تا صبح با این پسر بچه صحبت کنم می ترسم آخرش کم بیآورم.
با ایشان خداخافظی کردم. بعد از چندین روز که از حضورمان درخط مقدم می گذشت روزی برای دیدنش به گروهانشان رفتم چنان با اشتیاق برخورد کرد که بچه های گروهان فکر کردند که از اقوامم هستند. سفارش او را به فرمانده گروهانش که فکر کنم منصور قاسمی بود کردم .
یک روز نزدیکی های ظهر بود که آماده شده بودم بروم مقر تیپ صدای انفجاری از گروهان سمت راست مان که همان گروهان آنان بود، حواسم را پرت کرد به آن طرف دود سیاهی در هوا پراکنده شد. نمی دانم #شهید_هادی_امانی بود به طرف آمد یا اینکه شهید آزاد قبادی گفت که گروهان اعلام کرده نیاز به آمبولانس دارند .
نگرانی من دو چندان شد نکند اتفاقی افتاده باشد. بعد از چند دقیقه آمبولانس آمد از کنار سنگرمان به سرعت رد شد من همانجا کنار سنگر قدم میزدم بچه های مخابرات هم هی می آمدند و می رفتند و هی خبر جور واجور میـ آوردند آمبولانس که برگشت گفتم جلویش را بگیرید ببینم چه اتفاقی افتاده.
آمبولانس که ایستاد یکی از #سادات_کوهدشتی که اسمش خاطرم نیست آمد پایین و خودش را به من رساند گفت نگران نباشید چیزی نشده بچه ها همه سالم هستند.
گفتم: پس داخل آمبولانس چه کسی است، که دیگر نتوانست خودش را کنترل کند دستش رابه گردنم انداخت و صدای گریه اش بلند شد.
من هم همانطور که گریه امانم نمی داد به طرف درب عقبی آمبولانس رفتم که چشمم به بدن بی جان آن پسر بچه ای که #قنوت_نمازش را با سر کج می خواند افتاد. تا آن موقع نمی دانستم اسمش کیست سیدی که همراه بدن بی جانش بود گفت که جهانگیراست جهانگیر گراوند.
#نشریه_فرهنگی_اجتماعی_بلوطستان
🅱 eitaa.com/joinchat/135528452C8840727e87
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سه_شباهت_امام_حسین
#علیه_السلام_به_قرآن
از دیدگاه عالم سنی
خطیب : آیت الله سید عبدالله فاطمی نیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_نشیم_میمیریم
#کانال_شاهدان ↙️
https://eitaa.com/shahedan403