استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمیکنیم!!
بچهها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
292.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله مصباح یزدی (ره)در مورد شهید حجت الاسلام ردانی پور:
«اگر در قیامت.....»
🔹 15 مرداد ماه، سالروز شهادت سردار رشید اسلام، حجت الاسلام مصطفی ردانیپور تبریک و تسلیت.
۱۵ مردادماه سالروز شهادت❣
شهیدحجت الاسلام والمسلمین🕊🌹
#مصطفی_ردانی_پور
🌷@shahedan_aref
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مصطفی ردانی پور:
در همه گرفتاریهاتون توسل داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر عج)، همه گرهها به دست ایشون باز میشه.. شهدا با توسل به این ابرقدرت، با دست خالی جلوی یه دنیا ایستادگی کردند.
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
مراحل شناسائی عملیات ثامن الائمه بود.
یک شب مصطفی گفت: من میروم برای بچه های منطقه کُفیشه دعا بخوانم. صبح رفتم دنبالش. بچه های این منطقه صفر کیلومتر بودند و مصطفی را نمی شناختند.
پرسیدم: آن آقایی که دیشب برایتان دعا خواند کجاست؟
گفتند: نمی دانیم. دیشب فقط یک نفر آمد اینجا و دید که بچه ها خیلی خسته اند، تا صبح جای آنها نگهبانی داد و الان هم آنجا خوابیده.
رفتم یک لیوان آب ریختم داخل یقه پیراهنش و گفتم: مرد حسابی! حالا دیگر کلک میزنی. مگر نیامده بودی که دعا بخوانی؟!
خندید و گفت: مگر بد است؟ اما عوضش دعا کردم
که تو آدم شوی اما حیف …
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
می خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اول رفته بود سراغ اهل بیت یک کارت نوشته بود برای امام رضا(ع) مشهد ، یک کترت برای امام زمان(عج) مسجد جمکران ، یک کارت هم به نیت حضرت زهرا(س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه(س) قبل از عروسی بی بی اومده بود توی خوابش! فرموده بود: چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا عروسی شما نیایم؟
ببین همه آمدیم، شما عزیز ما هستی..
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب قدر
الهی العفو، الهی العفو
لحظاتی باسردارحجه الاسلام شهید#مصطفی_ردّانی_پور
🌷@shahedan_aref
گفتم: با فرمانده تون کار دارم
گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمیکنه!
.
رفتم پشت در اتاقش در زدم
گفت: «کیه؟»
گفتم: مصطفی منم...
سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود...
نگران شدم!
🔻گفتم چی شده مصطفی؟
خبری شده، کسی طوریش شده؟
دو زانو نشست سرش را انداخت پایین،
زل زد به مهرش گفت:
یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم!
از خودم میپرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم...
📚منبع: کتاب مصطفای خدا
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر
#قسمت_سوم
🔻حمله به مقر فرماندهی و توپخانه در عمق بیست کیلومتری
🔸 علی آقا به سرعت دوران مجروحیت را پشت سرگذاشت. با اجرای عملیات فرمانده کل قوا، فرماندهان جبهه دارخوین مانند #حسین_خرازی و #مصطفی_ردانی_پور در خط شیر، خوب فهمیدند که چه جواهر ارزشمندی را در اختیار دارند. علی هر چند لنگ لنگان اما خود را به عملیات ثامن الائمه (ع) در ۱۳۶۰/۷/۵ رسانید.
🔺 حالا او در بین هشت فرمانده اصلی و قابل توجه جبهه دارخوین قرار داشت. او در زمان اجرای طرح مانور عملیات، سوار بر تانکی خط شکن شد و از نهر شادگان که معبری محرمانه و اجرای عملیات از آن
غیر ممکن بود، وارد عملیات شد.
🗣️ روایت (قهرمان) خواندنی است:
«درگیری شدید بود و بچه ها در دشت پخش شده بودند. ما جلوتر از همه نزدیک به نیروهای زرهی دشمن بودیم، جلوی ما پل مارد در عمق جبهه دشمن بود، حرکت نهایی ما به طرف عمق منطقه دشمن شروع شد. شهید عسگری که راننده تانک بود، بلایی سر عراقیها درآورد که قابل بیان نیست؛ وحشتناک بود. یک ستون بسیار زیاد از تانک و نفربر عراقی در حال فرار به سمت پل قصبه بودند. حدود سه ربع بعد تک و توک نیروهایی که از خط رضاییها حمله کرده بودند، به ما رسیدند و الحاق کردیم.»
🔥 اوج این حضور، زمانی بود که عراقی ها از پل مارد پاتک کردند و علی آقا در کنار مصطفی ردانی پور، در میان نگاه بهت زده رزمندگانی که شدت حادثه آنها را زمین گیر کرده بود، با شلیکهای مداوم آر پی جی با گوشهایی که از شدت انفجار خونین بود، پیروزی بزرگ یاران امام (ره) را تثبیت کردند. حالا مرد میدان ما برای خودش فرماندهی مورد اطمینان شده بود. بسیجی قهرمانی که حالا فقط عنوان تک تیراندازی و خط شکنی را پذیرفته بود.
🔹 گسترش جنگ و اتکا به رسیدن به پیروزیهای بزرگ، فرماندهان را متقاعد کرد تا با استفاده از نیروهای بسیجی و پاسدار تیپهای رزمی تشکیل دهند؛ تیپهایی که از بدو تشکیل در حد یک لشکر خط شکن ظاهر شدند. لشکر امام حسین (ع) یکی از نه یگان رزمی مهمی بود که قبل از اجرای عملیات طريق القدس تشکیل شد و شهیدان حسین خرازی به فرماندهی و مصطفی ردانی پور به عنوان جانشین مشخص شدند. در طراحی مانور عملیات، نیروهای ما باید عراقی ها را از طریق ارتفاعات دور زده و عمق جبهه لشکر ۹ زرهی را تصرف میکردند؛ مانوری احاطهای و بسیار خطرناک .
◀️ محسن رضایی می گوید: « یکی از گردانها به فرماندهی آقای علی زاهدی از همین منطقه عقبه دشمن را مورد حمله قرار داد؛ یعنی وقتی خاکریز خط مقدم عراق در بستان مورد هجوم قرار گرفت، هم زمان یک نیروی مهم در عمق بیست کیلومتری به مقر فرماندهی لشكر عراق و توپ خانه آنها حمله کرد؛ تا زمانی که این نیروها نرسیده بودند، توپ خانه عراق آتش بسیار شدیدی علیه نیروهای خط شکن اجرا کرد. این ابتکار موجب شد وقتی این نیروها از رملها عبور کردند که آتشها خاموش شد و یک سکوت کامل منطقه را فرا گرفت. ما در طریق القدس موفق شدیم دشمن را شکست دهیم. »
⏪ ادامه دارد...
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر #قسمت_سوم 🔻حمله به مقر فرماندهی و توپخانه در عمق بیست کیلومتری 🔸
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر
#قسمت_چهارم
''حماسه علی آقای ۲۰ ساله در عین خوش و مجروحیت شدید''
🌷 حاج علی با قدرت خود را به چزابه رسانید، منطقه ای عاشورایی که بیش از هزار نفر از بهترین فرزندان، امت در آن به شهادت رسیدند. قهرمانِ ما در چزابه، کنار شهیدانی چون احمد فروغی، #حسین_خرازی و #مصطفی_ردانی_پور فرماندهی کرد، آر پی جی شلیک کرد، برای امام حسین (ع) اشک ریخت و بر استوار ماندن راه امام خمینی (ره) پایداری کرد.
🌹 زمین مقدسی که زاهدی و یاران او در آن بر غربت حسین فاطمه (ع) گریستند، اکنون معبر ورود برای زیارت کربلاست.
🔸 حماسه عین خوش صحنه بزرگترین نبردی بود که فاتح پیروز آن، شهید حسین خرازی بود. در این زمان علی زاهدی به عنوان فرمانده عملیات لشکر امام حسین انتخاب شد و در تقسیم کاری که صورت گرفت، قهرمانِ ما، به عنوان فرمانده منطقه تِیشکن برای آمادهسازی عملیات انتخاب گردید و کلیه فرماندهان گردانها و واحدهای رزمی تحت فرماندهی او کارهای شناسایی را شروع کردند.
🔰 این مسئولیتِ بسیار مهم، در عمق ۱۵۰ کیلومتری پشت جبهه دشمن برای جوانی بیست ساله، از مسائل مهم و قابل توجه در مدیریت دفاع مقدس است. مردی که همه آموختههای خود را در خط مقدم نبرد با تکیه بر آیات الهی آموخته بود که «ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم».
🔻 در نبرد فتح المبین، اولین روزهای نوروز سال ۱۳۶۱، نقطه عطف محاصره بیش از چهار هزار نفر از رزمندگان تحت امر حسین خرازی در عین خوش بود که با درایت و شهادت طلبی بزرگمردی چون علی زاهدی و مصطفی ردانی پور به خیر گذشت؛ زمانی که دشمن ارتفاعات ۲۰۲ را تصرف کرد و در آستانه سقوط منطقه، این دو بزرگمرد، در کنار دیگر یاران خود منطقه مهم و راهبردی ابو غریب را از دشمن باز پس گرفتند.
حماسه ای که هزینه سنگین آن شهادت فرمانده گردانهایی چون رضا قانع، سید مرتضی میرکاظمی، حسین بالایی، مرتضی تیموری و مجروحیت شدید مصطفی ردانی پور و حاج علی بود.
🔹 پیروزی بزرگ فتح المبین، پیروزی بزرگی بود که موازنه قدرت در صحنه نبرد را به نفع جبهه حق سوق داد. مجروحیت شدید علی زاهدی در نقطه ای حساس روی داد که اگر دشمن می توانست از آن عبور کند، کل عملیات با شکست رو به رو میشد؛ عملیاتی که باعث شد تحلیلگران بزرگ غربی به این باور برسند که چشم انداز نهایی ایران و سرانجام سقوط رژیم صدام حسین را باید زنگ خطری برای بسیاری از کشورهای منطقه تلقی کرد.
⏪ ادامه دارد...
🌷@shahedan_aref
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر
#قسمت_پنجم
جانشین بزرگترین لشکر خط شکن، در فتح خرمشهر
🔸 رزمندگان اسلام روی نوار پیروزی قرار گرفته بودند و یک امت در انتظار آزادی خرمشهر در عملیات بعدی بود. شهید #مصطفی_ردانی_پور از لشکر امام حسین (ع) به قرارگاه فتح رفت تا از آن جا عملیات لشکرهای خط شکن کربلا، نجف اشرف و امام حسین (ع) را هدایت کند و علی زاهدی به جانشینی #حسین_خرازی در لشکر امام حسین (ع) انتخاب شد.
🕊️ این پرواز سریع در پذیرفتن مسئولیتهای بزرگ، عنایتی الهی در سایه توسل به اهل بیت (عليهم السلام) را طلب میکند.
🔰 حالا محمدرضای #زاهدی خوش اندامی که دو سال پیش نیمکت نشین دبیرستان بود، با محاسنی پرپشت و چهره ای دوست داشتنی که از عشق و محبت لبریز بود، جانشین بزرگترین لشکر خط شکن شده بود؛ لشکری که ۲۲ گردان پیاده داشت و در طول ۲۳ روز نبرد شبانه روزی در غرب کارون تا مرز بین المللی و رسیدن به محاصره خرمشهر و فتح آن عملیات کرده بود.
🌷 علی زاهدی که حالا یک سر و گردن از همه بالاتر بود، با فرماندهی صحیح در تمام مراحل عملیات، آن چنان ابهت و عظمتی پیدا کرده بود که در طراحی لحظه به لحظه مانور عملیات بيت المقدس، فصل الخطاب بود. حالا حسین خرازی مرد صحنه های بزرگ و بی نظیرترین فرمانده خط شکن، در کنار خود مردی را مشاهده میکرد که چیزی برای فرمانده شدن دو یگان تحت امر او کم نداشت.
🔹 سوم خرداد ۱۳۶۱ روز بزرگی بود که خرمشهر قهرمان به دامان ایران عزیز بازگشت و نقطه پروازی بود برای حضور در عرصه های بزرگتر برای قهرمانِ ما، پهلوان علی زاهدی
⏪ ادامه دارد...
🌷@shahedan_aref
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر
#قسمت_هفتم
دوران عدم الفتح و سپس شهادت بهترین یاران
🟤 عدم موفقیت یگانهایی که در سمت راست و چپ بودند، باعث شد لشکرهای ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف اشرف عقب نشینی کنند. علی زاهدی در حالی که حدود سیصد نفر از بهترین یارانش را از دست داده بود، با قدرت در چهار مرحله دیگر از عملیات شرکت کرد و هم پای مردان شهیدی چون #ابراهیم_همت، #مهدی_زین_الدین و #احمد_کاظمی، سختترین رمضان دوران حیات خود را پشت سر گذاشت. این اولین گام در دورانی بود که به عدم الفتح معروف گردید.
🔸 پس از عملیات رمضان و در راستای راهبرد نه چندان صحیح سپاه در تقویت قرارگاه های عملیاتی، علی زاهدی در آذرماه ۱۳۶۱ به سپاه سوم صاحب الزمان (عج) آمده و در کنار فرماندهاش #حسین_خرازی که به او عشق می ورزید، معاونت عملیات را پذیرفت و در عملیاتهای مهم محرم، والفجر مقدماتی و والفجر یک، در این سمت انجام وظیفه کرد.
▫️ پس از این سه عملیات که در شرایط بسیار سخت انجام شد، مسئولین جنگ تصمیم گرفتند بار دیگر فرماندهان اصلی را به لشکرها بازگردانند؛
به این ترتیب حسین خرازی، فرماندهی لشكر امام حسین (ع) را بر عهده گرفت و علی زاهدی نیز جانشینی لشکر را از اردیبهشت سال ۱۳۶۲ پذیرفت.
🔸 پس از آن عملیاتهای والفجر ۲ و والفجر ۴ در جبهه شمال غرب، میدان کارزار دیگری بود که علی زاهدی در کنار حسین خرازی و دیگر همرزمان در آن شرکت کردند تا به عملیات خیبر در زمستان ۱۳۶۲ رسیدند. نبردی بسیار سخت که با شهادت عده ای دیگر از یاران به پایان رسید. 🥀
🌷 در این مقطع على زاهدی، بهترین یاران خود را در بستر شهادت دید؛ حجت الاسلام و المسلمین #مصطفی_ردانی_پور را در عملیات والفجر ۲ و طلبه شهید حمید سلیمانی را در عملیات والفجر ۴.
🔹 اکنون علی زاهدی شهید زنده ای بود که در اوج تجربه میتوانست بسیاری از مشکلات صحنه نبرد را حل کند و این مهم، نتیجه مأنوس بودن او با آیات الهی و اخلاص در عمل بود.
⏪ ادامه دارد...
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر #قسمت_هجدهم قهرمان حاج علی زاهدی: «بر این باورم که پایم صفر تا هزار
🔰 شــــــیرمردی از خط شــــــیر |
#قسمت_نوزدهم
در محضر شهید زندهای بودم که فکر شهادتش مرا دیوانه میکرد.
🌷 حاج علی بعد از هفت ماه دوری از خانواده، در نوروز ۱۴۰۳ یک هفته به اصفهان آمد. تا حالا این قدر ماندن او طولانی نشده بود. به این ماندنش حساس شده بودم؛ شک کرده بودم نکند خبری است. نکند بوی شهادت می آید.
🔸 در آن چند روز که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به همه برادران و خانوادههای نزدیک افطاری داد و حلالیت طلبید. این کارهای او بیسابقه بود.
همیشه وقتی به اصفهان می آمد خانه ما محل دیدار او با چند نفر از دوستان بود. این بار هم آمدند.
🔹 آن شب، بچه های لشکر، خانه ما افطاری دعوت داشتند؛ حدود دویست نفر. او فهمید و من نگران از مسائل امنیتی به او گفتم: «بهتر است شما نیایید، همه میفهمند که ایران هستید!»
قبول کرد و نیامد.
من غصه ام شد از این همه مظلومیت، از این همه تنهایی.
☎️ فردای آن روز تماس گرفت و گفت: «میخواهم شما را ببینم.»
عرض کردم:
«دیروز هم دیگر را دیدیم.»
فرمود:
«اشکالی دارد میخواهم تو را ببینم، نگاهت کنم؟»
🔸 آمد. سه ساعت در محضر شهید زندهای بودم که فکر شهادتش مرا دیوانه میکرد.
چند بار اشاره کرد؛ اما من لرزان و ناباورانه حرفش را قطع کردم.
نگذاشتم بگوید.
حتی جرات گفتن این که «اگر شهید شدی شما را در کجای گلستان شهدا به خاک بسپارند؟ » را نداشتم.
🌷 آن نگاه معصومانه، آن چهره نورانی، در حال رسیدن به آرزوی خود بود.
یاد دعای توسلهای آقا #مصطفی_ردانی_پور در سوسنگرد افتادم؛
یاد دعاهای کمیل، یاد گریههای بر سید الشهدا (ع).
آیا او در حال رسیدن به محضر اوصیا و اولیای الهی بود؟
♦️ هفت ماه بود که غزه در آتش کفر و نفاق می سوخت و جهان اسلام در سکوت، نظارهگر ظلم روز افزون صهیونیسم جهانی بود؛ در چنین شرایطی معلوم است که مردی چون حاج علی که مقاومت، او را به نام ابومهدی میشناسد، نگران شرایط موجود است و از خود بیخود میشود.
🔸 از همه جا صحبت کردیم.
«یادت می آید برای مرتبه دوم تفأل به قرآن زدم و به لبنان رفتم، این بار گفتم من دو بار رفته ام؛ اکراه داشتم. اسم چند نفر را به آقا داده بودند. اسم مرا که دیده بودند، گفته بودند زاهدی برود. گفتم چشم، همین حالا می روم. به سید حسن گفتهام که مرتبه سوم آمدهام که شهید شوم.»
💠 بعد با اشاره به شرایط سخت منطقه نبرد و لزوم جان فشانی برای مظلومان فلسطین گفت: «چند بار به سید حسن گفته ام که میخواهم بروم جلو، دوبار، سه بار، اصرار کرده ام ولی ایشان اجازه نمی دهند.»
🌹 شهید مقاومت به شدت معتقد بود که راهبرد جمهوری اسلامی و سوریه باید ضربه متقابل به اسرائیل باشد. رژیم صهیونیستی آن چند روز، هفت نفر از نیروهای او را در سوریه ترور کرده یا با موشک به شهادت رسانده بود.
🔻 حاج علی از دست دشمن عصبانی و به نظر او بهترین راهبرد نظامی، حمله به اسرائیل بود. می گفت: «راه حل این است.»
✊🏻 او با بیان این که در این نبرد، دشمن اصلی و هدف، باید اسرائیل باشد، گفت:
«ما باید اسرائیل را بزنیم و از درگیری با آمریکا پرهیز کنیم؛ چون اسرائیل تلاش میکند آمریکا را وارد نبرد مستقیم کند تا فشار از او برداشته شود و مقاومت عراق و یمن به جای زدن اهداف آمریکایی، باید روی زدن اهداف اسرائیلی متمرکز شوند.»
⏪ ادامه دارد...
✍🏻 برگفته از #ماهنامه_فکه
📝 نویسنده: #سید_علی_بنیلوحی
🌷@shahedan_aref