eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ خوشا آنان ڪہ‌ وقت دادن جان بہ جاے گریہ خندیدند و رفتند.. نگردیدند هرگز گرد باطل حقیقت را پسندیدند و رفتند... 🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ممکن است مرا در حال مبارزه ببینید اما هرگز در حال تسلیم شدن نمی بینید چون من یک ارتشی هستم. 🌷شهید حسن آبشناسان🌷 فرمانده لشکر ۲۳ نوهد ولادت: ۱۳۱۵ شهادت: ۸ مهر ۱۳۶۴ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ما، درگیر سیم‌خاردارهاے نفس.. و پرواز دادند مرغڪ جان را، از لابلاے این موانع... 🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
دعاداشتـند ادعانــداشتنــد داشتنــد نمـایش نـداشتنـد داشتنـد ریانـداشتنـد رسـم داشتنـــد اسـم نــداشتنـد زندگیمان را همانند شهدا کنیم😍 🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📌واقعیت ژاپن 👈تجربه ی زندگی در ژاپن با تصور ما و تعریف و تمجیدهای پیج های فکتی و مهاجرتی از ژاپن متفاوته،❗️ آقای اندو یکی از کسانی هست که هم به مشکلات ایران و هم به مشکلات ژاپن واقف هست. ⛔ایشون نمیگن ژاپن خوبی نداره یا خوب نیست، بحث بیان ناگفته هاست. ⛔هیچ جام نمیگن ایران خوبه، بحث ژاپنه فقط
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 ای امیر عرفه، بی تو صفا نیست که نیست بی تو اندر عرفه عشق و وفا نیست که نیست✨ 🔴 امام غائب، حاضر در عرفه 🔵 امام صادق عليه السلام فرمودند: مردم امام خود را گم می‌کنند. امام در موسم حج حاضر می‌شود و مردم را می‌بيند ولى آنها او را نمي‌بینند. (۱) 🌕 محمد بن عثمان (دومین نایب خاص امام) می‌گوید: به خدا قسم صاحب الامر هر سال در موسم حج حاضر مى شود و مردم را مى‏بیند و آنها را می‌شناسد، مردم هم او را مى‌‏بینند ولى نمی‌شناسند. (۲) 🙏 اباصالح التماس دعا هر کجا هستی یاد ما هم باش 📚 (۱) کافی، ج۲، ص۱۳۶ 📚 (۲) من لايحضر، ج۲، ص ۵۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
9⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
9⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 منتظر واقعی... ▪️ حسین جان! نیا... اینجا کسی منتظرت نیست آدم‌های این شهرِ یک‌دل دارند و هزار دلبر خدا و ولی خدا، مکنت و ثروت، دنیا و آخرت... همه را با هم می‌خواهند. ▫️ به چشم بر هم زدنی رنگ عوض می‌کنند دیروز مهمان نواز بودند و امروز مهمان‌کش همان‌هایی که "العجل " سردادند و برایت نوشتند "به سوی ما شتاب کن که ما امام  نداریم" به سکه‌ای امام زمانشان را فروختند و فرستاده‌اش را تنها گذاشتند. ▪️ این سست اراده‌های دنیاپرست تو و فرزندانت را تا آخرالزمان بی‌یاور می‌گذارند، انگار روزی را میبینم که پسرت مهدی مثل خودت در تنهایی و غربت آواره دشت و بیابان‌هاست... ▫️ این‌ها منتظرت نیستند، منتظر واقعی حرف نمی‌زند هل من ناصر امامش را از هزار فرسنگ دورتر لبیک می‌گوید و با پای که نه با سر خودش را می‌رساند. نه چون اینان منفعت طلبانِ عافیت دوست... 🔘 ؛ شهادت تسلیت باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
4_5929175195049790493.mp3
9.49M
🔊 📝 «شأن حضرت مسلم» 👤 استاد 🔸 وظیفه ما شناخت حضرت مسلم است چون نائبِ امام زمانه... 🚩 شیعیان را در مقتل دیدن چون را در مقتل دیدن... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای قرائت دعای عرفه برای کشیش‌های برزیلی 🔹 پس از قرائت دعای عرفه اشک از چشمان کشیش‌های مسیحی جاری شد.۸۷/۶/۱۰ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍از امام صادق علیه السلام سؤال شد: عرفات را چرا عرفات نامیده‌اند؟   🔰امام علیه السّلام فرمودند: 🔴«جبرئیل، حضرت ابراهیم را روز عرفه به این مکان آورد، چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز! چون جبرئیل گفت اعتراف کن! این سرزمین عرفات نامیده شد». 📚اصول کافی،ج74،ص402.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ ⁉️ آیا مسلم‌های زمانمان را شناخته‌ایم؟ ▪️ ویژه شهادت حضرت @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 روز عرفه را قدر بدانيد! رهبرانقلاب: 🔹 از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمی است؛ لحظه لحظه‌ی اين ساعات مثل اكسير حائز اهميت است. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 ؛ 📌 مناجات عرفه‌... 📖 گاه عاشقانه‌ها، مناجات می‌شوند و گاه مناجات‌ها، عاشقانه می‌شوند. ناب‌ترین مضامین عاشقانه از گلوی مردی شنیده شده است که حنجره‌اش را تیغ‌ها دریدند و نیزه‌ها بر پیکرش فرود آمدند و اسب‌ها پیکرش را به تاراج بردند. 🔅 آری او مناجات عرفه‌اش را با پیکر اربا اربا جاودانه کرد. و مرثیه‌خوانش، مهدی فاطمه، هر لحظه برای گرفتن انتقام خون او لحظه‌شماری می‌کند. ▫️ روز استجابت دعاست. در این روز دعا برای تعجیل در فرج را فراموش نکنیم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
  (ره)؛ 🕋 «در همان سال‌ها، امام (ره)به او دستور می‌دهد که برای تبلیغ🔖 به عربستان برود.این طور که یادم هست یک دستگاه چاپ📇 را چند قسمت کرده و با خودشان به مکه می‌برند تا به راحتی عکس های را چاپ و پخش کنند✌️ راوی:مادرشهید ♥️ ❣❣❣❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 ماجرای بسیار جالب و خواندنی به هیچ‌وجه از دست ندهید 📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - قسمت اول 👤 جناب حجت الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپايگانى می‌فرمايد: 🔰 من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، شنيدم كه می‌گفت: 🚫 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آنقدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةالله روحى فداه، مشرف گردم. 🕋 لذا سال‌ها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف می‌شدم. در يكى از اين سال‌ها كه عهده‌دار پذيرايى جمعى از حجاج هم بودم، شبِ هشتم ماه ذی‌حجه با جمیع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بیایند، براى زوارى که با من بودند، جاى بهترى تهيه كنم. ⛺️ تقریباً عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی كه براى ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به عرفات نيامده است. 🌌 آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آنكه نيمه‌هاى شب ديدم سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به درِ خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: «حاج محمدعلى، سلام عليكم.» 🔆 من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوان‌ها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند. ◽️ من ابتدا مقدارى از آن‌ها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آن‌ها اعتماد كردم. جوان‌ها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود. 🔺 ايشان به من رو كرد و فرمود: «حاج محمدعلى! خوشا به حالت! خوشا به حالت!» گفتم: «چرا؟..» ✍ ادامه دارد... 📎 ؛ ویژهٔ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - قسمت دوم 👈 حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده‌اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه الحسين (علیه‌السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود. ❓ من گفتم: «در اين شب چه بايد بكنيم؟» فرمودند: «دو ركعت نماز می‌خوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل هوالله بخوان.» 🤲 لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم. 🍃 حال خوشى داشتند و اشک از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم. ولى حضرت فرمودند: «اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.» (و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی‌شدم!) 📖 سپس به حضرت گفتم: «ببينيد آيا توحيدم خوب است؟» فرمود: «بگو.» من هم به آيات آفاقيه و انفسيه بر وجود خدا استدلال كردم و گفتم: من معتقدم كه با اين دلايل، خدايى هست. ✨ فرمودند: «براى تو همين مقدار از خداشناسى كافى است.» سپس اعتقادم را به مسئله ولايت براى آن آقا عرض كردم. فرمودند: «اعتقاد خوبى دارى.» بعد از آن سؤال كردم كه: 🔴 «به نظر شما الان حضرت امام زمان (علیه‌السلام) در كجا هستند؟» حضرت فرمودند: «الان امام زمان در خيمه است.» 🔰 دوباره سؤال كردم: «روز عرفه، كه می‌گویند حضرت ولی‌ّعصر (علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات می‌باشند؟» فرمود: «حدود جبل الرحمة.» گفتم: «اگر كسى آنجا برود آن حضرت را می‌بیند؟» فرمود: «بله! او را می‌بيند ولى نمى‌شناسد.» 🌌 گفتم: «آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیّ‌عصر (علیه‌السلام) به خيمه‌هاى حجاج تشريف می‌آورند و به آن‌ها توجهى دارند؟» فرمود: «به خيمهٔ شما می‌آيد زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) متوسل مى‌شويد.» ☕️ در اين موقع، آقا به من فرمودند: «حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟» ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده‌ام ولى چاى نياورده‌ام. عرض كردم: «آقا اتفاقاً چاى نياورده‌ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد زيرا فردا می‌روم و براى مسافرين چاى تهيه مى‌كنم.» حضرت فرمودند:«چای با من.» ✍ ادامه دارد... 📎 ؛ ویژهٔ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - قسمت سوم 🍃 حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دَم كرديم به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چای‌هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند. 🥣 من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: «غذايى دارى، بخوريم؟» گفتم: «بلى نان و پنير هست.» فرمودند: «من پنير نمی‌خورم.» گفتم: «ماست هم هست.» فرمودند: «بياور.» من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند. 🕋 سپس به من فرمودند: «حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) می‌دهم، تو براى پدر من يک عمره به جا بياور.» عرض كردم: «اسم پدر شما چيست؟» فرمودند: «اسم پدرم "سيد حسن" است.» گفتم: «اسم خودتان چيست؟» فرمودند: «سيد مهدى.» 🔆 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لب‌هايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم. 🔰 پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند، من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم! 🌟 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه بوده‌اند، به‌خصوص كه اسم مرا می‌دانستند و فارسى حرف می‌زدند! ❤️ نامشان مهدى بود و پسر امام حسن عسكری بودند... ✍ ادامه دارد... 📎 ؛ ویژهٔ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 تشرف خدمت آقا امام زمان در صحرای عرفات - قسمت چهارم و آخر 🔰 نشستم و زارزار گريه كردم. شرطه‌ها فكر می‌کردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده‌اند، دور من جمع شدند. اما من به آن‌ها گفتم: «شب است و مشغول مناجات بودم و گريه‌ام شديد شد.» 💠 فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم، او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد. 🌄 اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خوانديم. بعد از نماز با آنكه من به آن‌ها نگفته بودم كه آقا فرموده اند: «فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس (علیه السلام) متوسل می‌شوید» خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند. 🌹 ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةالله روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم. 🌅 بالاخره نزديک بود روضه تمام شود كه كاسهٔ صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولی‌ّعصر (علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده‌اند و به روضه گوش می‌دهند و گريه می‌کنند... 🔴 خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو... ◀️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةالله روحی فداه آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل (علیه السلام) گريه می‌کرديم و من قدرت نداشتم كه حتى یک قدم به طرف حضرت ولیّ‌عصر (علیه السلام) حركت كنم. ◾️ بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند.... 📚 برگرفته از: آثار و بركات حضرت امام حسين (علیه السلام)، ص ۲۳، قضيهٔ ۵ 📎 ؛ ویژهٔ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم