🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 8⃣2⃣
🇮🇷 روزی حلال
تو کار خريد و فروش تخمه بودم. يه روز رفتم پيش سيد مقداری از تخمه برای نمونه تو جيبم بود ريختم تو مچ سيد، گفتم:
« سيدجان تخمه سراغ دارم ميخری؟ اين
هم نمونهاش؟ »
گفت:
« داش علی آره... کجاست ؟ »
گفتم:
« روستاهای قُروه کردستان. »
بدون معطلی گفت:
« زنگ بزن بريم، شماره حسابش رو هم بگير بهش بگو پولش رو اولش بهش میديم. »
شماره حساب رو گرفتم و دادم به سيد، نيم ساعت بعد رفتيم بانک، سيد ۲۵ ميليون تومان پول ريخت به حساب طرف. گفتم:
« سيد چی کار داری ميکنی؟ چطور اطمينان داری بدون اين که تخمه رو ببينی پول رو واريز میکنی؟ »
گفت:
« سوار شو بريم کارت نباشه. »
با نيسان خودش رفتيم. تو مسير بوديم که اذان دادند. سيد راهنما زد، ماشين رو کنار جاده پارک کرد. گفتم:
« چی کار میکنی؟ »
گفت:
« اول نماز بعد کاسبی. »
گفتم:
« سيد دارم يخ ميزنم. تو اين سرما مجبوری مگه؟ ميريم خونه نماز رو میخونيم. »
سيد گوشش به اين حرفها بدهکار نبود. رفت تو بيابون زيرانداز کوچيکی رو انداخت و نماز اول وقتش رو خوند. به ما میگفت:
« بابا بيا دو تا دو رکعتی سريع میخونيم ميريم. »
اما ما گوش مون بدهکار نبود. نمازش رو خوند و راه افتاديم..
رسيديم روستا و رفتيم منزل اون کشاورز، اومد جلوی در. گفتيم:
« حاجآقا اومديم تخمه رو ببريم. »
گفت:
« شما بوديد بدون اين که تخمه رو ببينيد اين همه پول رو واريز کرديد؟ »
سيد گفت:
« بله حاجی من پول رو ريختم. »
گفت:
« خوب حالا من اگه بخوام دبه کنم شما چه مدرکی داريد؟ اصلا کی گفته من تخمه دارم؟ کی گفته شما به من پول داديد؟ شاهدت کو؟ »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 9⃣2⃣
میخواست يه مقدار سر به سر سيد بذاره. پيرمرد کشاورز هم از کار سيد متعجب بود. سيدهم گفت:
« حاجی ما میدونيم چيکار کنيم، ميخوای ما بريم. »
با دستم زدم پهلوش و گفتم:
« سيد جان چی ميگی؟ پس ۲۵ ميليون تومان چی ميشه؟ »
پيرمرد کشاورز خنديد و گفت:
« بفرمائيد. »
يا الله گويان وارد شديم و رفتيم تخمه ها رو ديديم و بار زديم. پيرمرد کشاورز خيلی از مرام و اخلاق سيد خوشش اومد. رفت تو کوچه بقيه کشاورزها رو هم صدا زد گفت:
« بياييد؛ بياييد هرچی تخمه داريد بديد به اين آقا، پول تون رو هم نداد من ضمانتش میکنم. »
پيرمرد ادامه داد:
« شصت ساله دارم کار میکنم و خريد و فروش میکنم تا حالا آدم روراستی مثل اين آقا رو نديدم. »
من هم فقط تماشا میکردم. اين ديگه کيه؟!
يه بار از يه نفر تخمه خريديم. فروشنده از مرام و خوش حسابی سيد خيلی خوشش اومد. تو يه معاملهی کوچیک نزديک ۲۵۰ هزار تومان همينطوری به سيد داد.
خيلی وقتها با هم میرفتيم خريد و فروش. اصلا قسم نمیخورد. تازه اومده بود تو خريد و فروش كه يکی از دوستان به سيد گفت:
« سيد جان معامله کردن کارتو نيست! آدم خودش رو ميخواد، تو اينکاره نيستی. »
سيد از اين حرف تعجب كرد. دوستش ادامه داد:
« راستش تو نميتونی دروغ بگی، قسم دروغ بخوری! اينجا هم تا وقتی اين کارها رو انجام ندی هميشه بازندهای. »
سيد با خنده گفت:
« داداش مثلا ما مسلمانيم. من ثابت میکنم که ميشه بدون دروغ و قسم هم معامله کرد. خدا خودش کمک ميکنه که روزی حلال سر سفرههامون ببريم... »
****
بنده دامپزشک هستم. حالا بماند که سر همين شغل من، با سيدميلاد چقدر شوخی و خنده داشتيم...
تا حالا دو سه بار پيش اومد که وقتی برای کارای دامپزشکی میرفتم روستا، سيدميلاد رو هم با خودم میبردم. چون خارج از ساعت کاری بود. يادمه يه بار که از سرکوچه شون رد میشدم. نگه داشتم و بهش گفتم:
« بيا بريم روستا. »
گفت:
« وايسا از بابام اجازه بگيرم. »
برام خيلی جالب بود كه سيد تو اون سن و
سال و جايگاه، باز اجازه پدر رو شرط اومدنش میدونست. رفت و چند دقيقه بعد اومد. تو روستا مشغول کارای دامپزشکی بودم. يه پيرمرد دامدار به سيدميلاد سالم كرد. با همون گرمی هميشگی شروع کرد با پيرمرد صحبت کردن وحال واحوال پرسيدن...
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #مهمان_شام
🌹زندگینامه شهید مدافعحرم #سیدمیلادمصطفوی
قسمت 0⃣3⃣
پيرمرده شروع کرد گله و شکايت از کارش که درآمد راحت و کلان نداره و اين حرفا... يادمه اونجا سيدميلاد نگاش کرد و يه حرف قشنگی زد. بهش گفت:
« حاجی شما جای پدر مايی ولی هر پولی که پول نيست. حالا من از شما يه سؤالی دارم. وجدانا از ته دل جواب بده. شما اين گوسفندارو که تعدادش کم نيست بفروشی، بذاری بانک سود خوبی ميگيری. حالا به نظر خودت اون پول به دلت خوش مياد يا اين پولی که با زحمت و دسترنج خودت درمياد؟ »
سيدميلاد انگار يه تلنگر بزرگی به پيرمرد زد. او به نشانهی تأييد سرش رو تکون داد و گفت:
« راست ميگی ما آدما ياد گرفتيم ناشکری کنيم. »
همونجا خدا رو شکر کرد.
خيلی دست به خير بود. خيلی به دوستانش قرض میداد. من مطمئن هستم که خيلی از اون پولها هيچ وقت به دستش نرسيد. اما سيد هيچ وقت گلايه نکرد. ما هميشه بهش خورده میگرفتيم. اما سيد اصلا در گيرودار اين دنيا نبود. زمانی هم که تو کار ساختمان بود سعی میکرد از مصالح مرغوب استفاده کنه، حتی برای خريد کاشی و سراميک پروژه رفت يزد و از اونجا تهيه کرد. گاهی میشنيدم که بعضیها به سيد خرده میگرفتند و میگفتند:
« سيد با اين کارهات ضرر میکنی. »
اما وجدان کاری سيد اجازه نمیداد برای رسيدن به سود ناچيز دنيايی، دست به هر کاری بزنه. بسيار پر تلاش بود. گاهی اوقات ساعت ۴ صبح بلند میشد میرفت روستاهای مختلف برای خريد و فروش محصولات کشاورزی... تا ما از خواب بيدار بشيم، سيد کلی کاسبی کرده بود. مدتی روی پروژه پل سازی کار میکرد. از عدم مديريت و کم کاری برخی مديران ناراحت بود. میگفت:
« گاهی اوقات زير باران، هوای سرد و مواقعی که نبايد آسفالت ريخته شود متأسفانه اين کار رو انجام میدهند كه کيفيت کار مياد پايين و بيت المال حيف و ميل ميشه و از بين ميره. من مسئول هستم نمیتونم اين همه تضييع بيتالمال رو ببينم. »
سيدميلاد با اين که از نظر مادی و دنيوی چيزی کم نداشت، اما وابسته به موقعيت و جايگاه دنيوی نشد. وقتی خاطرات و کتابهای شهدای دفاع مقدس را ميخواند به حال آنها حسرت میخورد. وقتی میديد که شهدای دفاع مقدس از همه چيزشان گذشتند و آن طور جانفشانی کرده و از وطن و انقلاب دفاع کردند، سيد ميلاد هم آرزوی شهادت میکرد و میگفت:
« کاش روزی بيايد که من هم شهيد شوم. »
🎤 راوی: علی نوری و...
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 پیامبر اکرم علیه السلام فرمودند:
🟢 در دولت او (امام زمان) مردم آنچنان در رفاه و آسایش به سر می برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است.
🌺 سالروز آغاز امامت آخرین مرد نجات و مایه ی نزول برکات مبارک باد.
#بیعتی_تا_همیشه
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
۲۳ شهریور ماه سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج) گرامی باد.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•• #آقامونه ••
* من اختیار نکردم
پس از تو یار دگر...💚
عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کویر دلم
باران لبخندت را میخواهد.
#یاایهاالعزیز #سلام_یامهدی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨
سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد:
#به_رسم_ادب
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🚩
#به_تو_از_دور_سلام
#به_سلیمان_جهان_از_طرف_مور_سلام
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
سـر رشته ی شادیست
خیال خوش تــو ...
شهيد حجت الله رحیمی🌷
صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهید_نوشت✒️
|•|بـرادران من!
خود را دست کم نگیرید، دنیا و ابـر قدرتهای دنیا از لباس سبز مـا و اسم مـا میترسند و آن هم بخاطر ایمان درون قلب شماست.|•|
🌷شهید مهدی ثامنی راد🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم